بیست و چهارم مهر (پانزدهم اکتبر) درتقویم جهانی روز عصای سفید نامگذاری شده است. روزی برای شأن و منزلت روشندلان. عصای سفید نمادی برای شناخت روشندلان در سراسر جهان است. وجود این روز و روزهایی از این قبیل برای دیگر اقشار توانخواه در تقویم، نشانهای از این است که جامعه جهانی، امروزه به این باور رسیده که افراد توانخواه همانند هر فرد عادی دیگری حق زندگی دارند، و نه فقط حق زندگی؛ بلکه حق زندگی در شرایط برابر و عادی.
محمدصالح فرحبخش، عطنا؛ در جوامع پیشین افراد با ویژگی جسمی متفاوت و دارای نقص عضو، از جامعه طرد میشدند، اما جوامع متمدن امروزه به این باور رسیدهاند که فرد توانخواه هم، دارای استعداد و شرایط برابر و چه بسا بیشتر است که باید به آن توجه شود و شرایط برای بهرهبرداری از استعدادهای او فراهم گردد.
كاربرد عصا به عنوان وسيلهي كمكي در رفت و آمد نابينايان، از قرنها پيش متداول بوده است؛ ولي استفاده از عصاي سفيد به شكل امروزي و به عنوان نمادي براي شناخت نابينايان، به بعد از جنگ جهاني اول برميگردد.
در سال 1921م.، عكاسي از شهر بريستول انگلستان به نام جيمز بيگز - كه در اثر سانحهاي بينائي خود را از دست داده بود- براي در امان ماندن از گزند وسائل نقليه در خيابانهاي اطراف محل زندگياش ابتكار استفاده از عصاي سفيد را از آنِ خود كرد تا به راحتي براي همگان قابل ديد باشد.
پس از آن دو تن از برجستهترين محققان آمريكائي به نامهاي دكتر ناول پري (رياضيدان) و دكتر جاكوپس تن بروك (حقوقدان)، توانستند قانوني در پانزدهمين روز از ماه اكتبر به عنوان قانون عصاي سفيد به تصويب برسانند و اين روز را، به عنوان روز جهاني نابينايان نامگذاري كنند. در اين قانون، تمامي حقوق اجتماعي فرد نابينا به عنوان عضوي از جامعهي متمدن، انعكاس يافته است.
روز عصای سفید، روز ملی در ایالات متحده آمریکا است؛ که هر ساله در ۱۵ اکتبر (۲۴ مهر) از سال ۱۹۶۴ میلادی جشن گرفته میشود. این روز برای پاسداشت و گرامیداشت دستاوردهای کسان نابینا که چه به گونه مادرزادی نابینا زاده شدهاند و چه با بروز رخدادهای ناگوار و بر سر حوادث نابینا شدهاند جشن گرفته میشود. در ایران نیز روز بیست و چهارم مهر را روز عصای سفید نامیدهاند.
نابينايان، حق بهرهگيري از كليهي امكانات رفاهي معمول در جامعه را دارند. آنان، حق دارند از پيادهروها، خيابانها، بزرگراهها و وسايل ترابري همگاني مانند هواپيما، قطار، اتوبوس، خودرو، كشتي، هتلها، مكانهاي عمومي و مراكز تفريحي و مذهبي بهرهبرداري كنند. چنانچه گهگاه محدوديتي براي سودجستن از اين تسهيلات و مكانها در ميان باشد، بايد فراگير همه افراد جامعه باشد و اگر شخص يا سازماني فقط براي نابينايان در استفاده از تسهيلات همگاني، محدوديت ايجاد كند يا حقوق نابينايان عاقل و بالغ را ناديده بگيرد، مجرم شناخته ميشود.
رانندگان وسايل نقليه، موظف به مراعات كامل نابيناياني هستند كه با عصاي سفيد در خيابانها آمد و شد ميكنند. دولت، موظف است نابينايان را به مشاركت در امور دولتي تشويق كند تا آنان نيز به كار مشغول شوند.
با وجود اینکه افراد روشندل از بینایی محروماند اما نباید این محرومیت باعث شود که در جامعه به عنوان فردی مزاحم و ناهنجار تلقی شوند. این افراد همانند تمام افراد بینا حقی برابر در جامعه دارند، و در مواردی نیاز به کمک و همسانسازی شرایط برای یک زندگی عادی دارند.
وقتی با افراد روشندل از مشکلاتشان صحبت میکنی، اولین چیزی که آنها را آزار میدهد رفتار مردم در جامعه است. رفتاری که باعث دلخوری و حتی گوشه نشینی عدهای از این عزیزان شده است. نمونه از این رفتار، متکدی پنداشتن آنهاست، در حالی که افرادی به بهانه نابینایی از حس محبت و دلرحمی مردم سوء استفاده میکنند اما این دلیلی موجه برای اینکه ما هر روشندلی را گدا بپنداریم نیست. افرادی که دارای عزت، احترام، جایگاه و اعتبار اجتماعی هستند و این برخوردها ناشی از فهم نادرست ما نسبت به روشندلان است.
از نمونه های دیگر رفتارهای نامناسب با یک روشندل این است که تصور کنیم چون از عضوی به نام چشم محروماند پس باید در همۀ امور نیازمند کمک ما باشند و ما وظیفه داریم که به ایشان در تک تک امور کمک کنیم. این هم از باورهای اشتباه ما است؛ چرا که این افراد نیز تقریباً همۀ کارهای روزمرۀ خود را بدون نیاز به کمک انجام میدهند و حتی شاید بهتر از افراد دارای قدرت بینایی.
علاوه بر دو مورد بالا بسیاری از موارد وجود دارد که باید در جامعه اصلاح شوند و با توجه به اینکه رسالت رسانه فرهنگ سازی است باید در این مورد رسانهها بیشتر از پیش به این موارد و حتی رساندن گلایههای روشندلان به مسئولان و مردم توجه کنند.
سخن از گلایههای روشندلان از مسئولان شد، کمبود امکانات موجود در سطح شهر و اماکن عمومی از مهمترین گلایههایی است که نابینایان مطرح میکنند. یکی از کمبود های موجود، نبود پیادهروها و محلهای رفت و آمد مناسب روشندلان است. بسیاری از نهادها، سازمانها و بیمارستانها فاقد امکانات مطلوب برای رفت و آمد این عزیزان است. از گلایههای دیگر آنها، عمل نکردن به وعدههایی است که حتی بسیاری از نهادهای حمایتی در قبالشان مطرح میکنند. وعدههایی که عملی نمیشود و یا اگر عملی شود فراگیر نیست. برای مثال، می توان به کم بودن مستمری ماهیانه که حدود پنجاه هزارتومان است اشاره کرد که با وضع موجود اقتصادی مبلغی ناچیز است. این درحالی است که در قانون حمایت از معمولان آمده است که توانخواهان باید از حدأکثر امکانات معیشتی برخوردار شوند. آنچه در گفتوگو با دانشجویان روشندل دانسگاه علامه به نظر می رسد گلایه مهمی در کنار سایر مشکلات و دغدغههای روزمره ای است که متوجه مسئولان دانشگاه علامه طباطبائی است؛ اینکه دانشگاه در دفترچه انتخاب رشته نسبت به دغدغههای روشندلان وعدههایی داده است که بعضاً عملی نشده است. با این حال، کتابخانه و استودیو ضبط کتاب گویا از مهمترین امکاناتی است که برای درس خواندن روشندلان مورد تاکید بوده که به تازگی، به همت دانشجویان فعال در دانشکده ارتباطات این دانشگاه راهاندازی شده است و نیازمند توجه ویژهای برای تخصیص بودجه، امکانات نرم افزاری و سخت افزاری، حمایت مسئولان و مهمتر از همه، دست همکاری دانشجویان از رشتههای مختلف برای پربار کردن خزانه این کتابخانه نوپا است.
آنچه مسلم است این است که، مسئولان دولتي همه ساله بايد روز 24 مهرماه (15 اكتبر) را به عنوان بزرگداشت نابينايان و قانون عصاي سفيد، به نحوي شايسته ارج نهند و از مردم بخواهند كه رفتار معقولانهاي با نابينايان داشته باشند و گامهاي صميمانه و موثري براي آنان بردارند.