۰۵ تير ۱۳۹۵ ۱۱:۱۴
کد خبر: ۴۲۱۳۶

derakhshan1


«اقتصاد مقاومتی، هم عزّت ملّی است، هم گره‌گشایی فعلی است.» این جمله‌ای است که رهبرانقلاب در دیدار چند روز پیش خود با جمعی از اساتید دانشگاه بیان فرمودند. از طرف دیگر، از نظر رهبر انقلاب، یکی از وظایف دانشگاه، شرح و بسط گفتمانی موضوعاتی نظیر اقتصاد مقاومتی است.


به گزارش عطنا، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR دکتر مسعود درخشان، استاد اقتصاد انرژی و عضو هیئت علمی‌دانشکده‌ی اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی که در دیدار اخیر نیز یکی از سخنرانان جلسه بود، در همین زمینه گفت‌وگویی‌ترتیب داده است. بخش‌های مهم این گفت‌وگو به شرح زیر است:



دلالان تئوری وابستگی می‌گویند «ما نمی‌توانیم»


در سایر نقاط دنیا، در گام نخست دانشگاه‌های شاخصی را ایجاد می‌کنند که سازوکارهای موجود در آن‌ها با دانشگاه‌های دیگر در همه‌ی قسمت‌ها (از گزینش اساتید تا مسائل مالی) متفاوت است. چنین است که نیازهای نهادهای رسمی، متولی مشخصی پیدا می‌کند و به‌صورت دقیق به این نیازها پاسخ داده می‌شود. در سایر نقاط دنیا، دانشگاه‌های پیشرو هستند که با نهاد رسمی‌ارتباط پیدا می‌کنند و هر دانشگاهی توان این کار را ندارد. برای مثال، همین کینزِ معروف، استاد مدرسه‌ی‌تربیت نیرو برای مستعمرات انگلستان بود. این مدرسه به ابتکار مالتوس برای‌تربیت مدیران در مستعمرات به وجود آمد. جان استوارت میل نیز از اساتید همین مدرسه بود و این مدرسه تا پایان جنگ جهانی دوم به کار خود ادامه داد. کینز در زمان جنگ جهانی دوم تصمیم گرفت که به کمک دولت انگلستان برود. برای همین منظور نیز وارد دفتر اقتصادی دولت انگلستان شد که این دفتر با جذب اساتید معروف انگلستان، به مدیریت کشور در خلال جنگ جهانی دوم کمک می‌کرد. کینز و سایر اقتصاددانان به مدت سه چهار سال به‌صورت تمام‌وقت در این دفتر مشغول به کار شدند. کینز در همین دفتر طرح بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول را ارائه داد و پس از اتمام کارهای خود، مجدداً به دانشگاه بازگشت.




در قراردادهای جدید نفتی آثار و نتایج دوردست را ببینیم


هم‌اکنون دانشگاه علامه طباطبائی از کسی مانند من که 35 سال از عمرم را در راه تبیین اقتصاد اسلامی‌گذاشته‌ام، مطالبه‌ای ندارد. علی‌رغم اینکه این مدت را صرف مطالعات اسلامی‌کرده‌ام، سراغ من نمی‌آید. زمانی هم که نوبت به ارتقای علمی‌من می‌رسد، صرفاً به این موضوع اکتفا می‌کند که چند مقاله نوشته‌ام. اما سؤالی از من نمی‌پرسد که برای تبیین هرچه بهتر اقتصاد اسلامی، چه کرده‌ام.


همچنین اگر دانش کافی داشته باشیم، می‌توانیم قراردادهای نفتی را بررسی کنیم تا مشکلات قراردادهای فعلی نفتی پیش نیاید. در قراردادهای جدید نفتی باید آثار و نتایج دوردست را ببینیم؛ اینکه پس از سی سال از اجرای چنین قراردادهایی، شرکت ملی نفت ما چه مختصاتی پیدا می‌کند.


آیا این قراردادها و رشد شرکت ملی نفت در دامن شرکت‌های انگلیسی، مقوم نظامی‌اسلامی‌و اقتصاد مقاومتی است؟ ثمره‌ی این قراردادها شکل‌گیری شرکت‌های نفتی است که بدون شک نظام سیاسی ما را نیز تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. بدون شک می‌گویم شرکتی که در دامن BP رشد کند و مانند یک بچه به‌مدت 28 سال آن را پرورش دهد، مقوم جمهوری اسلامی‌نیست.


مهندسان نفتی کسانی هستند که در شرایط نبود شرکت‌های خارجی، روزانه سه میلیون و 700 هزار بشکه نفت استخراج و در زمان جنگ تحمیلی نیز مخازن آسیب‌دیده را تعمیر می‌کردند، اما برخی از مسئولین پایتخت‌نشین که پای دکل حفاری نبوده‌اند، به این توانایی‌ها باور ندارند و قراردادهای مضری را منعقد می‌کنند. چنین فضایی به بخش خصوصی این پیام را القا می‌کند که برای موفقیت تبدیل به «دلال وابستگی» بشو تا موفق شوی. دلالی وابستگی دقیقاً هدف دشمنان است. بر این اساس، یک جریان نفوذی اقتصادی شکل می‌گیرد.


حدود بیست سال قبل، طی جشن پیروزی انقلاب اسلامی‌در سفارت ایران در انگلستان بودم که نماینده‌ی BP در آن جشن حضور داشت. وی از ما می‌پرسید چگونه به مردم ایران اثبات کنیم که ما BP زمان مصدق نیستیم و قصد خیانت به مردم ایران را نداریم؟ درحالی‌که امروز این شرکت با جریان فرهنگی و سیاسی که شکل گرفته است، به‌راحتی وارد کشور می‌شود و کسی هم نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد. چرچیل جمله‌ای دارد که می‌گوید: «انگلستان زمانی که به‌جایی می‌رود، می‌گوید ما اینجاییم و اینجا خواهیم ماند.» این جمله دقیقاً در این زمان صحت دارد.



اولین مرحله، مقاوم‌سازی است


اساساً هر کشوری که فکر کند و بخواهد اقتصاد خود را براساس دانش پیش ببرد، در وهله‌ی نخست می‌بایست به فکر مقاوم‌سازی باشد. ما برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی اولاً می‌بایست خود را مقاوم کنیم. پس از آن در صورت بروز ناملایمات، با آن‌ها مقابله کنیم و در مرحله‌ی آخر از توان پیش‌بینی و آینده‌نگری برخوردار شویم.


همه‌ی کشورهای توسعه‌یافته از این مسیر عبور کرده‌اند و برای این اقدامات شاخص‌سازی نیز نموده‌اند. برای مثال، در انگلستان سیاست‌های انرژی بر این اساس تنظیم شده است که وابستگی این کشور به هریک از حامل‌های انرژی به میزان بیش از چهل درصد، برخلاف منافع ملی انگلستان است. یا آمریکا پس از آنکه در سال 1973 قیمت نفت بالا رفت و هم‌زمان بحران‌های منطقه را پیش‌بینی نمود، بلافاصله وابستگی خود به واردات نفت از خاورمیانه را کاهش داد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار