نشست هماندیشی و آسیبشناسی سه دهه ترجمه در انقلاب اسلامی عصر روز دوشنبه ۲۰ بهمن با حضور جمعی از مترجمان کشور در تالار سلمان هراتی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در تهران برگزار شد.
مرکزی برای ساماندهی ترجمه ادبیات انقلاب وجود نداشته است
در ابتدای این نشست و پس از خوشآمد گویی سعیده حسینجایی مدیر دفتر ترجمه حوزه هنری، علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری در سخنانی اظهار داشت: گذشت سه دهه بر ادبیات انقلاب فرصت مناسبی است تا ما دست به یک خانه تکانی بزنیم و داشته هایمان را بار دیگر نگاه کنیم و برخی از آنها را برای ترجمه و عرضه به سایر فرهنگها مهیا کنیم. در این مدت در زمینه ترجمه، کارهای پراکنده زیادی صورت گرفته است اما مرکزی برای ساماندهی ترجمه ادبیات انقلاب وجود نداشته است.
وی ادامه داد: مرکز ترجمه حوزه هنری و مرکز ساماندهی ترجمه سازمان فرهن و ارتباطات که هر دو تازه کار هستند در حال حاضر تلاششان را به روی نیازسنجی در زمنیه ترجمه قرار داده اند و سعی دارند مترجمانی را به ادبیات ایران معرفی کنند که به زبان مادریشان ترجمه میکنند. مجموعه فعالیت های ما در حال حاضر به سمت فعالیت تخصصی و نیز دورخیز برای ترجمه به تمامی زبانهاست و باید در این راه از تجربه های موفق و ناموفق گذشته درس گرفت.
در ادامه این نشست نجمه شبیری استاد زبان اسپانیولی دانشگاه علامه طباطبایی و مترجم نیز در سخنانی اظهار داشت: در آغاز سه دههای که بر ملت ایران گذشت، هیچ گاه ایران در دنیا مسالهای به شمار نمی رفت و کشوری مسالهساز نبود اما امروز دیگر اینگونه نیست. ما در ادبیات امروز ایران صاحب آثاری هستیم که حاصل اصل انقلاب اسلامی است، چه آثاری که علیه انقلاب ما نوشته شده و چه آثاری که در همراهی با ادبیات ما نوشته شده است اما به طور مشخص در زبان اسپانیایی که مورد توجه من است، تنها ۲۰ درصد از ترجمه های صورت گرفته علیه ایران است و باقی بدون اینکه خودمان دخالتی داشته باشیم، در طرفداری از ما و انقلابمان تالیف شده است.
شبیری افزود: جهان امروز تشنه خواندن از ماست اما وزارت ارشاد به جای اینکه بداند باید برای رفع این عطش چه کاری انجام دهد، تنها اعلامیه صادر کرده است و ترجمههایی تبلیغاتی به دنیا عرضه کرده در خالی که بهترین آثار خوب ما هنوز ترجمه نشده است. متاسفم که باید بگویم بدترین ترجمههای ما ترجمه های سفارشی هستند که در داخل تولید و در دنیا عرضه شده است و تنها موجب درد و تالم است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: در ترجمه باید به روی داشته های شرقی و ایرانی خودمان تکیه کنیم اما متاسفانه چنین باوری در ما وجود ندارد. در فرانسه منزل ویکتور هوگو را موزه می کنند و برای بازدید از آن بلیط ۱۵یورویی دریافت میکنند اما ما با داشتههایمان چه میکنیم؟ چیزی به نام ترجمه شفاهی و بصری در ما وجود ندارد و هر چه هست تنها ترجمههای سفارشی است. ما هنوز نمیخواهیم باور کنیم که مدل نوشتن خاص خودمان را داریم و به آن بها نمیدهیم. نمیدانم با این تفکر که میتوانیم با پشت کردن به باورها و داشتههایمان خود را مطرح کنیم، در نهایت قرار است به چه چیزی دست پیدا کنیم؟
موسی بیدج شاعر و مترجم نیز در این نشست در سخنانی اظهار داشت: آسیب شناسی به نظر من این نیست که بگوییم چه چیزی ترجمه شده و چه چیزی نشده و کدام خوب است و کدام بد. به باور من باید در حوزه های مختلف ترجمه به دنبال امکان سنجی بود. متاسفانه مساله ما در ترجمه یک مساله فرهنگی است اما سیاست به شدت به روی آن تسلط دارد.
اتفاقاتی که در زمینه ترجمه میافتد، ناشی از تلاشهای فردی است نه حاصل یک پروسه
بیدج افزود: ما در جهان امروز، با فرهنگ گذشته مان شناخته میشویم نه با فرهنگ امروزمان که مساله ای بسیار بد است. درست است که فرهنگ کهن ما ۵ شاعر به دنیا معرفی کرده است اما مشکل ما امروزمان است نه دیروزمان. اتفاقاتی که در کشور ما در زمینه ترجمه میافتد به طور عمده فردی است و حاصل یک پروسه نیست که به باور من دلیلش نداشتن یک مرکز ساماندهی کننده در حوزه ترجمه است.
وی در ادامه با اشاره به موضوع برامه ریزی در حوزه ترجمه گفت: کشوری مانند مصر در قالب یک پروژه ملی برای ترجمه در کشورش ۳ هزار کتاب ترجمه و منتشر کرده که حداقل ۱۰۰ عنوان از آنها ایرانی هستند. ما هم نیاز به چنین برنامه ریزیهایی داریم و باید برای تحقق آن مصالح ملی بر منافع سیاسی چربش داشته باشد. باید از دستگاههای دیپلماسی کشور بخواهیم که اهتمام بیشتری به موضوع فرهنگ داشته باشند. ما در دنیا ۱۰۰ رایزنی فرهنگی داریم اما واقعاً چقدر از آنها دلسوز موضوع فرهنگ ایران هستند؟ نمیشود لااقل در سفارتخانه ها یک مشاور ادبی داشت؟
بیدج همچنین توجه به ارتبط میان فرهیختگان و نیز کشف و ایجاد واژگان تازه برای ترجمه را نیز یکی دیگر از ضروریات امروز ترجمه در ایران نامید.
در بخش دیگری از این مراسم افتخار حسین عارف مدیر موسسه فرهنگی اکو در سخنانی اظهار داشت: ترجمه همیشه برای من مهم بوده است و پاکستان نیز همیشه به عنوان یکی فعالیت فرهنگ مهم شمرده میشده است تا جایی که تنها فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی پاکستان در دوره حضور من در آن ۳۵۰ عنوان کتاب ترجمه و منتشر کرد. با این حال به باور من، نبود واژگان تازه در امر ترجمه به آن لطمه زیادی وارد کرده است و به نظرم باید برای این مساله فکری تازه و جدی کرد.
ایران در این ۳ دهه طوری رفتار کرده که انگار جز سعدی و حافظ، شاعر دیگری نداشته
عارف افزود: من پیش از این به آقای قزوه و حداد عادل نیز گفتم که در شهرهای بزرگ دنیا به ندرت میشود از ادبیات روز ایران آثار ترجمه شدهای یافت. از سوی دیگر در غرب آنچنان حساسیتی به ایران وجود دارد که حتی به ندرت می شود کتابی درباره زندگینامه امام راحل را پیدا کرد و بیشتر آثاری در حال عرضه است که در ضدیت با نظام اسلامی ایران است.
رئیس موسسه فرهنگی اکو افزود: مساله دیگر استفاده از مترجمان بدون تخصص است. من شاهد بودم که آثار دکتر شریعتی را کسانی ترجمه می کنند که هیچ آشنایی با فلسفه ندارند و یا مثلا «ادبیات متعهد» را به «ادبیات متحد» ترجمه میکنند و خودتان فکر کنید با این مساله چه مشکلاتی که پدید نمی آید؟!
عارف تصریح کرد: در سرمایهگذاریهایمان در امر ترجمه باید توجه کنیم که ترجیحمان ترجمه چه آثاری باید باشد. ایران به گونه ای رفتار کرده که انگار جز سعدی و حافظ دیگر شاعری نداشته است و این اصلاً خوب نیست به نظرم لازم است تا مرکزی واحد و مشخص مانند آنچه در پاکستان و افغانستان برای ترجمه ایجاد شده است، در ایران نیز ایجاد شود تا این مساله را ساماندهی کند.
غلامرضا امامی مترجم و نویسنده نیز در این نشست در سخنانی گفت: آب از چشمه گل آلود است. باید این را بپذیریم. ترجمه چیزی نیست جز پل زدن میان تجربیات مبدا و مقصد و انتقال ماحصل تجربیات دو کشور و در ایجاد چنین ارتباطی زبان مبدا و مقصد است که اهیمت دارد. من متاسفم که بگویم کتاب هایی که ما امروز ترجمه می کنیم و صندوق، صندوق به کشورهای اروپایی میفرستیم گاهی انگار ترجمه شده توسط نرم افزار ترجمه گوگل است یعنی به قدری مسخره و بد ترجمه شده که هیچ ارتباطی میان متن و ترجمه در آن وجود ندارد و تازه برخی با آن پُز هم می دهند.
رایزنیهای فرهنگی برای انتقال ادبیات ایران چکار کردهاند؟
وی در ادامه با انتقاد از فعالیت های رایزنیهای فرهنگی ایران در کشورهای مختلف، گفت: من لاقل در ایتالیا دیده ام که این دوستان نه تنها ایتالیایی و انگلیسی که حتی فارسی هم بلد نیستند و نمی توانند یک نامه بنویسند. با کتاب علامه حکیمی در ترجمه، کاری کردند که نثر زیبای استاد تبدیل به یک امر مزخرف شد. این مایه افسوس نیست؟ آیا نباید دیگر از این پراکنده کاریها دست برداشت؟
این نویسنده و مترجم افزود: در ترجمه باید دانست که برای که می خواهیم ترجمه کنیم و آیا این ترجمه به درد می خورد یا خیر. نباید به کار تبلیغاتی دل خوش کرد و به جای ترجمه به دنبال تبلیغات سیاسی و فرهنگی رفت. ما نیاز نداریم برویم در نمایشگاه کتاب فرانکفورت عکس و کتاب ترجمه شده رئیس جمهور سابق را توزیع کنیم بلکه باید خودمان و فرهنگمان را صادر کنیم. امیدوارم که به این مساله توجه شود.
راضیه تجار نیز در این نشست در سخنان کوتاهی گفت: اگر بخواهیم بنشینیم و منتظر یکپارچه شدن دستگاه ها و نهادهای فرهنگی در ترجمه باشیم راه به جایی نخواهیم برد. باید حرکت کنیم و کار را به جلو ببریم و در عین حال در انتظار و تلاش برای یکپارچگی نیز باشیم.
محمد تقی رهبین رایزن فرهنگی افغانستان در ایران نیز در این نشست در سخنانی اظهار داشت: نمی دانم چرا تا حرف ترجمه پیش می آید ما فارسی زبانان معطوف به اروپا می شویم و عمق فرهنگی منطقه را مورد توجه قرار نمی دهیم. من پیشنهاد می کنم بیشتر از هر چیز به عمق فرهنگی منطقه تمرکز و توجه داشته باشیم و بنیاد فرهنگی منطقه ای ایجاد کنیم که کارش توجه و ترجمه میراث فرهنگی منطقه خودمان باشد و ار نخست آن نیز باید ترجمه آثار مفاخر فرهنگی منطقه خودمان باشد.
نیازمند سازمان ملی ترجمه هستیم
محمدرضا اربابی مدیرمسئول ماهنامه صنعت ترجمه نیز در این نشست در سخنانی عنوان کرد: با گذشته ما در ترجمه نمی توانیم به جنگ امروز دنیا برویم. ما در ایران ۹ ماه است خانه ترجمه ایجاد کرده ایم اما این خانه هنوز خروجی ندارد. پیشنهاد مشخص من ایجاد سازمان ملی ترجمه است که طرح آن را خدمت آقای لاریجانی رئیس مجلس نیز داده ایم و قرار است در مرکز پژوهش های مجلس مورد بررسی قرار بگیرد. همچنین طرح ملی نقد ترجمه را نیز ارائه داده ایم که در صورت تصویب به صورت آکادمیک و بنیادی ترجمه سامان می پذیرد.
منبع : مهر