اسماعيل قديمي٭
محل صدور نظريههاي ارتباطجمعي كشورهاي غربي، سرمايهداري و پيشرفته صنعتي است. هنگامي كه سير تحولات اجتماعي، اقتصادي اين كشورها مورد مطالعه قرار بگيرد و نظريههاي ارتباطجمعي آنها را در انطباق با سير اين تحولات مورد مطالعه قرار دهيم، متوجه ميشويم كه دقيقا شاهد حركت نظري از نظريه گلوله جادويي به سمت نظريههايي مثل خوانش متن و مخاطب فعال هستيم.
درواقع حركت جوامع پيشرفته صنعتي اين گونه بوده است كه هرچه رسانهها در اين كشورها بيشتر رشد كردهاند و هرچه جامعه بيشتر متحول شده است و هرچه مشاركت مردم در فرآيندهاي سياسي افزايش پيداكرده است، نقش مخاطب و سهم او در ايجاد تحولات و حتي در نوع تحولات و نقشآفريني آن در وسايل ارتباطجمعي و دنياي مجازي تغييري اساسي داشته و پيشرفت كرده است.
اگر بخواهيم اين موضوع را در ايران مورد مطالعه قرار دهيم، نميتوانيم عينا نظريههاي اين كشورها را در جامعه خودمان انطباق دهيم و بگوييم كه مثلا در ايران ما شاهد حركت وسايل ارتباطجمعي جامعه از گلوله جادويي به سمت خوانش متن توسط مخاطب بودهايم.
اين موضوع و انطباق در ايران بدون مطالعه، پژوهش و مقدمهچينيهاي لازم امكانپذير نيست. ميتوان ادعا كرد در ايران هنوز هم برخي رسانهها بر اساس نظريه گلوله جادويي عمل ميكنند، بهعبارتيديگر سطح درك و تفسير خبر يا همان سواد رسانهاي بسياري از مخاطبان ما آنقدر پايين است كه ميتوانند تحت تاثير وسايل ارتباطجمعياي كه هنوز از شيوه گلوله جادويي استفاده ميكنند قرار بگيرند.
خود من بارها شاهد اين بودهام كه بسياري از زنان خانهدار و بسياري از افرادي كه سواد رسانهاي بالايي ندارند بسياري از مطالبي كه از طريق گروهها و شبكههاي اجتماعي موبايلي دريافت ميكنند را وحي منزل ميدانند؛ بنابراين هنگامي كه ميخواهيم اين نظريهها را نسبت به جامعه ايران مورد مطالعه قرار دهيم و آن را منطبق كنيم، ميبينيم كه هنوز قشرها و گروههايي در ايران وجود دارند كه رسانهها براي آنها نقش همان گلوله جادويي را ايفا ميكنند.
اما درعينحال در سطوحي از جامعه و در بين برخي افراد تحصيلكرده و روشنفكران ما ميتوانيم ادعا كنيم كه رسانهها و وسايل ارتباطجمعي نميتوانند هركاري كه دلشان ميخواهد را انجام دهند و شبكههاي اجتماعي براي اقشار تحصيلكرده و باسواد جامعه به ابزاري تبديلشده است كه توسط آن نقش و سهم خود را در قبال توليد محتوا در جامعه ايفا كنند.
آن چيزي كه امروزه در ايران به آن نياز داريم اين است كه وسايل ارتباطجمعي، صداوسيما و مطبوعات تلاش كنند تا نقش مثبتي كه اين ابزار در كشورهاي غربي به عنوان نهاد ارتباطجمعي ايفا كردهاند را به دست بياورند. متاسفانه اين نقش هنوز در كشور ما به دست نيامده است. صداوسيما و مطبوعات ما هنوز تاثير آنچناني بر افكار عمومي جامعه ندارند و بسياري از وسايل ارتباطجمعي ازجمله راديو، تلويزيون و نشريات خارجي امروز در ايران يكهتازي ميكنند و از كيلومترها دورتر بر افكار عمومي ما تاثير ميگذارند.
در كشور ما نياز است كه نقش وسايل ارتباطجمعي بازخواني شود. اين بازخواني نقشها بايد هم در رسانههاي مركزي مثل صداوسيما و هم در ديگر رسانهها مثل مطبوعات و شبكههاي مجازي موبايلي صورت بگيرد و سواد رسانهاي مردم را نيز همراستا با آن افزايش دهيم. اساتيد حوزه ارتباطات و دانشجوهاي ارتباط در كشور ما بايد موجب به وجود آمدن نقشهايي شوند كه در دورهاي دانشگاهها و صاحبنظران حوزه ارتباطات در كشورهاي پيشرفته در برههاي خاص از تاريخ خود ايفا كردهاند.
همين امروز نيز وسايل ارتباطجمعي و صاحبنظران و كارشناسان وسايل ارتباطجمعي در كشورهاي پيشرفته بهنوعي رهبران افكار عمومي تلقي ميشوند و همچنان روي تصميمات اهالي سياست و احزاب تاثيرگذار هستند. اين تاثيرگذاري ناشي از رسانههاي قدرتمند و تاثيرگذار است. وسايل ارتباطجمعي در كشور ما بايد به نهادهاي اطلاعرسانياي تبديل شوند كه توانايي ارزشگذاري را داشته باشند. متاسفانه امروز چنين مقام و جايگاهي براي رسانهها در كشور ما قابلتصور نيست.
در زمينه شبكههاي اجتماعي نيز ذكر اين نكته الزامي است كه متاسفانه جامعه ما در استفاده از شبكههاي اجتماعي، سواد كافي، آگاهي لازم، اطلاعات و توانايي تفسير شخصي را ندارند. مردم ما امروز بهنوعي در اين شبكههاي اجتماعي سرگردان هستند و وقت آنها در اين شبكهها تلف ميشود و نميتوان بهدرستي پيشبيني كرد كه در برهههاي زماني خاص مثل انتخابات اين نقشآفريني مردم در شبكههاي اجتماعي مجازي، نقشآفريني مثبت و سازندهاي است يا مخرب و ناكارآمد.
هيچكس نميتواند پيشبيني كند كه تاثير اين شبكههاي اجتماعي در جهتگيري تصميمات مردم در انتخابات در زمينه انتخاب گروههاي مختلف و مسائلي به اين شكل چگونه خواهد بود. در مجموع، نقش، كاركرد و تعريف وسايل ارتباطجمعي در كشور ايران پر از ابهام است. نميتوان گفت تاثير ندارند، قطعا تاثير دارند اما تاثيرگذاري آنها قابلاندازهگيري و قابل برآورد تخميني زدن درباره آن نيست.
فقط ميدانيم كه اين وسايل تاثير ميگذارند و جامعه نيز بهنوعي از اين شبكههاي اجتماعي استفاده خودش را ميكند. نهايتا به نظر من برآورد و ميزان تاثير شبكههاي اجتماعي در افكار عمومي به دليل اينكه ما مراكز پژوهشي كارآمد در اين زمينه نداريم قابل حدس زدن و اندازهگيري نيست و در فضايي پر از ابهام سير ميكند.
٭ دكتراي ارتباطات اجتماعي و مترجم كتاب « نظريههاي جامعه اطلاعاتي» فرانك وبستر
منبع: روزنامه اعتماد