عطنا- دکتر ماندانا تیشهیار؛ معاون پژوهشی و عضو هیئت علمی گروه مطالعات آسیایی دانشگاه علامه طباطبائی در یادداشتی با بررسی آینده جامعه مدنی در سوریه و نقش جوامع منطقهای در این تحولات، بر پشتیبانی دانشگاهیان منطقه از دانشگاهها و مراکز علمی در سوریه برای تقویت جامعه مدنی در آن کشور تاکید کرد.
دکتر تیشهیار در این یادداشت بیان کرد: «حدود بیست سال پیش، هنگامی که به دمشق و دیگر شهرهای سوریه سفر کردم، آنچه بیش از هر چیز برایم نمود داشت، جامعه مدنی توسعهیافته و ریشه دوانده در دل این سرزمین کهن در منطقه شام بود. سطح سواد در جامعه بالا بود و شمار زیادی از سوریها در دانشگاههای گوناگون در بیرون و درون کشور سرگرم درس خواندن بودند.
وضعیت اقتصادی مردم چندان بد نبود و یک طبقه متوسط رو به رشد را میشد در شهرها دید. آزادیهای اجتماعی از سوی دولت رعایت میشد و آنچه که معیار اخلاق به شمار میرفت، بیشتر برآمده از سنتهای فرهنگی مناطق گوناگون بود. میشد دید که سوریه از منظر توسعه فرهنگی و اجتماعی، چندین گام جلوتر از دیگر کشورهای عربی در آن دوران به پیش میرفت.
از دید مذهبی و قومی نیز در دمشق نمیشد فهمید که چه کسی سنی یا علوی یا مسیحی یا دروزی است. اختلاف میان مردمان کرد و عرب نیز در مناطق گوناگون آنقدر عمیق نبود که به شکاف قومی و اجتماعی بینجامد. جامعه سوریه، رنگین کمانی از اقوام و پیروان مذاهب گوناگون بود. تنها امری که بر آن کنترل بسیاری اعمال میشد، سیاست بود.
فضای سیاسی بسته سوریه که سالها تداوم یافته بود، سرانجام کار به دست دولتمردان این کشور داد و همراه با آغاز بهار عربی، فریاد آزادیخواهان سوری برای دریافت حقوق سیاسی بالا رفت. اگرچه این گروه از فعالان مدنی، اغلب ملیگرایان سکولار بودند، اما به زودی بازی به دست اسلامگرایان سنی تندرو افتاد که نه تنها با دولت سکولار بعث مخالف بودند، بلکه آزادیهای فرهنگی و اجتماعی موجود در جامعه را نیز بر پایه قرائت تندروانه خود از آموزههای اسلام، بر نمیتابیدند.
با آغاز جنگهای داخلی، نخستین گروههایی که کشور را ترک کردند، مردمان طبقه متوسطِ تحصیلکرده و شهرنشین بودند که همزمان اقتدارگرایی سیاسی دولت و اسلامگرایی تندروانه گروههای مذهبی، عرصه را بر آنها تنگ کرده بود. جنگ و ویرانی و مهاجرت، اوضاع اقتصادی را نیز برهم ریخت و سوریه از کشوری که به آهستگی اقتصاد کوچک خود را توسعه میداد، به یکی از ورشکستهترین اقتصادهای جهان تبدیل شد.
نتیجه آنکه، نهاد جامعه مدنی که متمایز کننده سوریه از دیگر کشورهای عرب منطقه بود، به شدت تضعیف شد. یکپارچگی اجتماعی از میان رفت و پیوستگیهای فرهنگی جای خود را به اختلافات شدید میان اقوام و پیروان مذاهب گوناگون دادند.
اینک با سقوط دولت بعث و به قدرت رسیدن اسلامگرایان در سوریه، این کشور وارد مرحله تازهای از تاریخ معاصر خود شده است. در ماههای اخیر، اگرچه شماری از مهاجران سوری خواهان بازگشت به شهر و دیار خود شدهاند، اما میتوان دید که جامعه در وضعیت گذار به سر میبرد. هنوز روشن نیست که نوع نظام سیاسی آینده این کشور بر پایه کدام الگو است و در آن، حقوق اقوام و پیروان ادیان گوناگون چگونه دیده میشود. هنوز حد و حدود آزادیهای اجتماعی و فرهنگی روشن نیست و تردیدهای بسیاری در دل روشنفکران و فعالان مدنی در این کشور نسبت به سیاستهای دولت نوپا به چشم میخورد.
سوریه در طول تاریخ از جایگاه ژئوپلیتیکی ویژهای بهره برده است. جای داشتن در میانه اروپا و آسیا، همسایگی با کشورهای حوزه مدیترانه از یکسو و منطقه قفقاز از سوی دیگر و پیوندهای تاریخی آن با سرزمینهای شرقی، این خطه و مردمان آن را خلق و خوی میانهرویی بخشیده است و جنگها و تنشهای یک دهه اخیر را میتوان جزو موارد استثنا در تاریخ طولانی این کشور دانست.
با اینهمه، بعید است رویکرد ایدئولوژیک حاکمان تازه بر سر کار آمده در دمشق، اجازه پاگیری دوباره جامعه مدنی سوریه را به این آسانی بدهد. آسیبی که در سالهای جنگ داخلی به بدنه جامعه رسیده و پراکنده شدن سرمایههای اجتماعی آن در دیگر کشورها نیز بر دشواری این راه میافزایند.
اینک زمان آن رسیده تا نهادهای مدنی فعال در حوزههای فرهنگی و اجتماعی در جوامع سرزمینها و مناطق همسایه، به یاری همتایان خود در شهرهای سراسر سوریه بشتابند و آنان را یاری دهند تا بار دیگر بر پا بایستند و بنیانهای یک جامعه چندفرهنگی را تقویت کنند.
از ۲۰۱۲ تاکنون، نهاد آموزش مانند بسیاری دیگر از نهادهای مدنی، با بحرانهای گوناگون در این کشور دست به گریبان بوده است و به نظر میرسد برای احیای یک جامعه مدنی قوی در سوریه، نیاز است که نخست به بازسازی نهادهای آموزشی در سراسر این کشور یاری رساند. پشتیبانی از آموزگاران و دانشگاهیان سوری و کمک به ایشان از سوی نهادهای علمی و آموزشی و انجمنهای مدنی در کشورهای منطقه، گام نخست برای توسعه اجتماعی و فرهنگی سوریه به شمار میرود. برای دست یافتن به این هدف صلح جویانه، تشکیل شبکههای مجازی و ارتباطگیری با فعالان مدنی در سوریه و بیرون از آن و جلب پشتیبانی سازمانهای آموزشی و فرهنگی بین المللی، میتواند دوره گذار را در این کشور کوتاهتر کرده و زمینه بازیابی هویت فرهنگی و اجتماعی سوریان را فراهم آورد.»