عطنا - میزگرد ایران و آمریکا در گذر زمان با حضور حمیدرضا غلامزاده، کارشناس مسائل آمریکا و بینالملل و محمدعلی شفیعی، کارشناس مسائل آمریکا و معاون دانشکدهی خانه دیپلماسی دوشنبه ۱۹ آذرماه ۱۴۰۳ در دانشکدهی ادبیات و زبانهای خارجه دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. با هر یک از سخنرانان در مورد مبحث ایران و بازدارندگی هستهای، بررسی روابط ایران و آمریکا در گذر زمان، نقش آمریکا در جامعه، سیاست و اقتصاد ایران و در آخر تاثیر روابط ایران و آمریکا بر بحران خاورمیانه مصاحبه هایی انجام شد که در ادامه آن را میخوانیم.
- با توجه به مسائل اخیر خاورمیانه، برای ما توضیح دهید روابط بین ایران و آمریکا بعد از انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟
محمدعلی شفیعی: از نظر بنده بهترین نقطهی شروع در مورد روابط ایران و آمریکا، بحث لانهی جاسوسی است. یکی از منابع مهمی که میتوان به آن اشاره کرد کتاب « عزیمت به تهران» است. در واقع کتاب به این سوال جواب میدهد که رابطهی ایران و آمریکا چه مسیری را طی کرده است و در واقع به ذهنیت تاریخی ایرانیان اشاره میکند. همانظور که در ابتدا مطرح شد، یکی از موارد بحث تسخیر لانهی جاسوسی است که روابط ما و آمریکا تیره و تار شد. آمریکا در روایت خود اینگونه بیان میکند که ما به اشتباه شاه را پذیرفتیم و پیامی که به مردم میدادند برخلاف نظر مردم ایران بوده است؛ چرا که به اصطلاح آنها ذهنیت ۲۸ مردادی را داشتند. یک سری مذاکرات با فاصلهی کوتاهی انجام شد اما متن مذاکره را زیر پا گذاشتند. در نتیجه این شروع روابط ایران و آمریکا بعد از انقلاب اسلامی بوده است.
- طبق روایت برژینسکی، مشاور امنیت ملی آمریکا که گفته است ما جنگ عراق را بر علیه ایران تحمیل کردیم تا از موفقیت انقلاب شکل گرفته جلوگیری شود، این سوال مطرح میشود که این رویکرد را چه نوع سیاستی تلقی میکنید؟
حمیدرضا غلامزاده: در آن زمان برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا بوده است و به طور کلی در زمان انقلاب به دنبال این بودند که در نوفل لوشاتو با امام خمینی (ره) دیدار کنند. اما در ماجرای ۱۳ آبان هنری پرشت، مسئول میز ایران در وزارت خارجه به ایران آمد. دوتا اثر مکتوب در این زمینه وجود دارد؛ یکی از آنها کتاب « خاطرات پرشت» است که در آن این ماجرا را کامل تعریف میکند و یک گزارش محسوب میشود. آمریکاییها میدانستند که اگر شاه را راه دهند سفارت اشغال میشود و آگاهانه این را انتخاب کردند که سفارت را از دست بدهند و در قبال آن کشورهای منطقه را در دست داشته باشند.
- آمریکا چه نقشی در جامعه، سیاست و اقتصاد ایران دارد؟
محمدعلی شفیعی: اگر بخواهیم نقش را به صورت خطی ببینیم، آمریکا تعیین کنندهی ابتدایی نیست، اما میتوان گفت تاثیر گذار است. به طور مثال در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰، فضای انتخاباتی آمریکا در ایران پر رنگ بود و مردم به شدت پیگیری میکردند. ذهنیت مردم ما از طریق رسانهها این است که اگر یکی از کاندیدها رییس جمهور شود وضعیت ما از لحاظ اقتصادی و تاثیرگذاری بینالمللی بدتر میشود و برعکس، در حالی که این دیدگاه درست نبود؛ با اینکه ارتباط مستقیم وجود ندارد ولی این عامل تاثیر اساسی ندارد.
- پس به نظر شما عامل موثر چه چیزی میتواند باشد؟
حمیدرضا غلامزاده: فرمایش جناب آقای شفیعی کاملا درست است، اما اگر بخواهیم در مورد عوامل صحبت کنیم یک بخشی مربوط به گرایش سیاسی در ایران و یک بخش دیگر مربوط به عملکرد طیفی از مسئولین است.
- با توجه به حوادث اخیر به نظر شما آیا درست است که ما بیشتر به سمت تغییر راهبرد هستهای حرکت کنیم؟
محمدعلی شفیعی: امروزه دو نگاه وجود دارد که یکی از آنها این است که ما باید سلاح هستهای داشته باشیم تا با بازدارندگی بیشتر مواجه شویم و از جنگ تمامعیار جلوگیری شود؛ با اینکه بنده تخصصی کاملی در این زمینه ندارم ولی ما اگر اراده کنیم به راحتی میتوانیم بمب اتم داشته باشیم. اما باید تکنولوژی و دانش فنی خود را ۱۰۰ درصد کنیم. این باعث میشود دشمن متوجه شود در این لحظه میتوانیم خودی نشان دهیم. بنظر من این نکتهای است که باید به آن توجه کنیم.
حمیدرضا غلامزاده: همانطور که جناب شفیعی عرض کردند امروزه بازدارندگی به معنای کلاسیک وجود ندارد. من مخالف هستم ایران به سلاح هستهای برسد، از آن جهت که ما مسائل اختلافی با جامعه جهانی را به موضوع هستهای محدود کردیم. اما امروزه ماجرا تغییر کرده است. ترامپ روی کار آمده که توجهاش به سلاح هستهای است. یکی از مسیرهای رو در رو شدن با آمریکای دوره ترامپ، این است که اگر احیانا جمهوری اسلامی در تغییر دکترین جدیت دارد، باید قبل از روی کار آمدن ترامپ در مورد دستیابی به سلاح هستهای تصمیم بگیرد.
- با روی کار آمدن دولت جدید به آمریکا، روابط بین ایران و آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟
محمدعلی شفیعی: معادلات منطقه لحظه به لحظه در حال تغییر است. آمریکا دوست ندارد در خاورمیانه باقی بماند؛ سیاست کلیاش تمرکز بر چین است. آمریکا نقش متحدان سنتی خود را در منطقه افزایش میدهد تا جایی که توان و قدرت شبکه مقاومت که قلب آن ایران هست را کاهش دهد و کار را به بازیگران اصلی خود مانند رژیم صهیونیستی و عربستان بسپارد. تحلیل من این است که اتفاقات سوریه ممکن است این بازی را تغییر دهد. در کل همانطور که گفتم بنده فکر میکنم آمریکا مدت زیادی در منطقه ما باقی نخواهد ماند و تمرکز اصلی آن بیشتر به سمت شرق آسیا خواهد بود.
خبرنگار: یگانه عیسی پور
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: