عطنا - خوب است یکبار برای همیشه به صنعت گاز ایران بعد از انقلاب دیدگاه مثبت داشته باشیم و ندانسته و بدون اطلاع، قطر را مثل پتک بر سر ایران سربلند و قوی نزنیم!
سالهاست در ایران یک مقایسه نادرست بین رشد کشور قطر و ایران صورت میگیرد و آن هم به دلیل میدان مشترک گازی پارس جنوبی بین این دو کشور در خلیج فارس است و عملا عدهای و بخصوص سلطنت طلبان و حتی برخی گروههای سیاسی داخلی با نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی سعی میکنند که مثلا برگزاری جام جهانی فوتبال در قطر را نشانه رشد این کشور نشان داده و به مردم القا کنند که مدیریت درست در قطر و فروش مناسب گاز باعث شده که قطر به چنین جایگاهی برسد ولیکن حکومت ایران درحال هدر دادن گاز پارس جنوبی است.
همانطور که میدانیم چهار کشور روسیه، ایران، قطر و ترکمنستان به ترتیب بزرگترین منابع گاز جهان را در اختیار دارند و این احتمال وجود دارد با کشف میدانهای گازی جدید در دریای کاسپین در سمت ایران، جمهوری اسلامی صاحب بزرگترین منابع گاز جهان شود.
همانطور که در قرن بیستم، نفت مهمترین کالای استراتژیک بود، در قرن بیست و یکم گاز یکی از کالاهای استراتژیک میباشد و ایران میتواند یکی از مهمترین بازیگران این عرصه باشد.
در زمان پهلوی دوم، چون هنوز منابع گازی شوروی کشف نشده بود، شوروی تصمیم میگیرد به ازای فروش کارخانه ذوب آهن به ایران و دادن تکنولوژی آن از منابع گازی ایران استفاده نماید که در این خصوص طی قراردادی خط لوله گازی از سمت گچساران تا آستارا بطول ۱۱۰۰ کیلومتر توسط روسها به سمت شمال ایران و نهایتا روسیه کشیده میشود و در سر راه هم تعدادی از شهرهای ایران صاحب گاز میشوند که از آن جمله میتوان به شهرهای شیراز، اصفهان و تهران، البته منطقه نازی آباد در جنوب تهران نزدیک پالایشگاه تهران اشاره نمود.
جالب توجه است که قرار بود اول کاخ سعد آباد در شمال تهران گاز کشی شود؛ اما، چون در آن زمان فکر میکردند استفاده از گاز شهری خطرناک است لذا اول یک منطقه محروم را گاز کشی کردند که اگر انفجاری صورت گرفت، خدایی ناکرده پهلویها منقرض نشوند هرچند بالاخره در بهمن ۱۳۵۷ منقرض شدند!
اما امروز در ایران خطوط لوله گاز پرفشار ایران بیش از ۳۲ هزار کیلومتر در۱۰ منطقه عملیاتی است که در حد فاصل دهههای ۶۰ تا ۸۰ ساخته شده است و ایران یکی از بزرگترین خطوط لوله کشی گاز جهان را در اختیار دارد که ۷۰ درصد این گاز از میدان گازی پارس جنوبی تامین میشود و در مصارف خانگی، صنعتی و پتروشیمی و تولید انرژی از این گاز استفاده میشود.
لازم به ذکر است که در منطقه عسلویه یا همان پارس جنوبی، ۲۴ فاز که ۱۴پالایشگاه دارد تماما بعد از انقلاب و در واقع بعد از اتمام جنگ تحمیلی ساخته شده است. قبل از انقلاب فقط دو پالایشگاه گاز در ایران ساخته میشود، پالایشگاه گاز خانگیران و بید بلند یک، اما بعد از انقلاب با وجود جنگ ۸ ساله و تحریمهای فراوان دهها پالایشگاه گاز ساخته شده است که غیر از ۱۴ پالایشگاه در ۲۴ فاز پارس جنوبی، میتوان به پالایشگاههای ستاره خلیج فارس، بیدبلند دو، فراشبند، فجر جم، پارسیان و سرخون قشم اشاره نمود.
حالا مقایسهای داشته باشیم بین ایران و قطر که از نظر جمعیت و وسعت به هیچ وجه قابل مقایسه نیستند، اما قطر سالهاست از میدان مشترک گاز برداشت میکند و پس از تبدیل آن به ال ان جی، تماما صادر میکند. در صورتی که ایران با اینکه از بزرگترین تولید کنندههای عمده گاز در دنیا میباشد ولیکن از نظر مصرف هم جز رتبههای اول جهان است و همین امر باعث میشود که ایران منابع گازی خود را صرف نیاز داخلی کند که درست هم هست.
این در حالی است که قطر بجای مصرف داخلی، میتواند از درآمد سرشار فروش گاز، جام جهانی فوتبال برگزار کند که این مورد مهمترین عامل اشتباه در مقایسه ایران و قطر در این عرصه است. یعنی اکثرا در مقایسه ایندو کشور دچار پارادوکس زنون میشوند.
در خصوص این شبهه نیز که قطر بیشتر از ایران از این میدان برداشت میکند نیز باید عرض کنم که قوانینی در خصوص میادین نفت و گاز وجود دارد که هر کشور بر اساس میزان تعیین شده گاز یا نفت برداشت کند و نه کمتر یا بیشتر لذا قطر از ایران بیشتر برداشت نمیکند. البته در سالهای اخیر اتفاقا برداشت ایران از میدان گازی پارس جنوبی بیشتراز قطر هم بوده است بطوریکه در برخی از فازها مشکل کاهش فشار نیز بوجود آمده است که میبایست با تکنولوژیهای جدید این مشکل را حل نمود و گویا در فاز ۱۱ این مهم توسط مهندسین ایرانی تا حدودی مرتفع شده است.
اما اگر این مشکل حل نگردد احتمال از دست دادن هر دو سال، یک فاز در پارس جنوبی وجود دارد. البته راهکارهای مختلفی در این زمینه وجود دارد که یکی از آنها استفاده از میادین دست نخورده در ایران مانند میدان پارس شمالی و یا میادین دیگر بخصوص در دریای کاسپین است و یا اینکه در خصوص تامین انرژی از مصرف گاز به سمت ساخت نیروگاههای اتمی برویم. هرچند الگوی مصرف خانگی نیز میبایست با انجام تدابیر لازم و آموزش عوض شود.
ایران باید برنامه ریزی با کشور روسیه داشته باشد که بتواند بعنوان هاب گازی روسیه عمل کرده و از طریق سه خط لوله از شمال ایران، گاز روسیه را به خلیج فارس رسانده و از آنجا با تبدیل گاز به گاز مایع بخصوص ال ان جی با ساخت پالایشگاههای جدید و همچنین ساخت و یا خرید کشتیهای حمل مخصوص حمل ال ان جی بتواند گاز اسیای جنوب شرقی و بخصوص چین را تامین نماید.
یکی دیگر از مصارف مهم گاز به عنوان خوراک ورودی بسیاری از پتروشیمی هاست که عملا اکثر پلیمرها و بخصوص ترموپلاستیکها یا اولفینها از گاز بدست میآیند که طی فرآیندهایی گاز از C۱ تا C۴ تبدیل به ماکرو مولکولها یا پلیمرهایی میشوند که امروز بدون آنها زندگی صنعتی و مدرن بسیار مشکل است.
همچنین در طرح بزرگی در ایران بخشی از میعانات گازی تولیدی توسط پالایشگاههای گاز عسلویه از طریق خطوط لوله به عنوان محصول ورودی به پالایشگاه ستاره خلیج فارس منتقل شده و تبدیل به بنزین میشود که تا بالای ۹۵ درصد ایران را در تولید بنزین خودکفا میکند.
حدودا روزانه ۳۰ هزار مگاوات برق در نیروگاههای حرارتی و سیکل ترکیبی در ایران تولید میشود و در کنارش ۱۰ هزار مگاوات هم در نیروگاههای آبی، همانهایی که اگر سدها در سالها دور ساخته نمیشد، امروز مشکل برق بسیار بیشتر بود. بخشی از برق کشور نیز در نیروگاههای اتمی تولید میشود که قطعا به دلیل محدودیت در استفاده از گاز در سالهای آتی، باید نیروگاههای هستهای بیشتری در کشور ساخته شود.
البته تحریم ها، فرصتهای طلایی را برای ایران محدود میکند ولیکن استفاده ازپتانسیل سازمان همکاری شانگهای و بریکس میتواند راهگشا باشد.
نویسنده: دکتر پوریا آذربخت
مدیر گروه آذران پوشش
(شرکتهای مهندسین آذران پوشش بسپار و آذران پوشش کانیار)
پیمانکار EPC در پوششهای ضد خوردگی و سازههای ضد اسید در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی، فولاد و مس و نیروگاهها
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: