۰۸ آبان ۱۴۰۳ ۱۰:۲۶
کد خبر: ۳۰۵۷۱۲

بی‌چراغان چراغ به دست

عطنا - در دنیای غرب محبوبیت، خاص هنرپیشه‌ها، خواننده‌ها و برخی از تجار است؛ اما در شرق و به‌ویژه در مهد فرهنگ ملی ما از دیرباز به تعبیری سلبریتی‌ها و آدم‌های مشهور و موفق کسانی بوده‌اند که از اخلاق حسنه، رفتار نیکو، حسن شهرت و برخورد اسلامی با مردم و عدالت‌خواهی برخوردار بوده‌اند؛ بنابراین موقعیت‌های سیاسی به تأیید این بزرگان تعریف می‌شد. اما رفته‌رفته با تأسی از فرهنگ و تفکر غربی، این مهم جای خود را به چهره‌ای خوش و آب رنگ سینما، تلویزیون و دنیای ورزش و موسیقی داد.

در حال حاضر سلبریتی‌های ایرانی، تقریباً در تمام عرصه‌های اجتماعی، از آگهی‌نماها و فیلم‌های تبلیغاتی گرفته تا کمپین‌های انتخاباتی و فعالیت‌های خیریه یا بشردوستانه حضور دارند. حضوری که محدود به حوزه هنر، سرگرمی و ورزش نبوده و در سایر حوزه‌ها نظیر سیاست و محیط‌های علمی نیز مشهود است.

بر اساس پژوهش‌ها و بررسی رفتار عامه مردم در بستر اینستاگرام نشان می‌دهد که ۱۹.۳ درصد کاربران به سلبریتی گرایش عاطفی و نگرشی ندارند، ۳۴ درصد کاربران به سلبریتی‌ها گرایش کمی دارند. ۲۷ درصد کاربران تا حدودی به سلبریتی‌ها وابسته هستند و ۱۹.۶ درصد کاربران گرایش شدیدی به سلبریتی‌ها به لحاظ عاطفی و نگرشی دارند. نگاهی به صفحات سلبریتی‌ها در فضای مجازی نشان می‌دهد که مردم حتی در جزئی‌ترین نمودهای زندگی خود از آن‌ها تقلید می‌کنند.

بی‌چراغان چراغ به دست

قدرت تأثیر سلبریتی‌ها به‌خاطر این است که زیاد دیده می‌شوند و همین زیاد دیده‌شدن هم باعث می‌شود که آن‌ها نقدهایی را از اوضاع سیاسی انجام دهند بی‌آنکه راه‌حلی برای آن یا حتی تحلیلی بر اوضاع سیاسی داشته باشند دلیل آن هم مشخص است؛ چراکه سلبریتی‌ها سیاستمدار نیستند و مشکلات جامعه را سطحی می‌بینند. سال‌هاست که بسیاری از اهالی اندیشه و فرهنگ، نسبت به دخالت و ابراز نظر سلبریتی‌ها در مناسبت‌ها و موقعیت‌های بجا و بیجا، هشدار داده‌اند و معتقد به ممنوعیت اظهارنظر غیرکارشناسانه توسط آن‌ها هستند.

مارشال مک‌لوهان یک‌بار گفت: جنگ جهانی سوم جنگ چریکی اطلاعات است که در آن هیچ تقسیم‌بندی‌ بین مشارکت نظامیان و غیرنظامیان وجود ندارد. مثل همیشه در آن زمان دیوانه به نظر می‌رسید، اما ایده‌هایش خیلی زود تحقق یافت.

اما بازگردیم به دنیای غرب، خواستگاه چنین تفکر سطحی، چرا که سلبریتی اقتضای دنیای سرمایه‌داری و رسانه‌ای است.

هالیوود قطب فیلم‌سازی دنیا و به‌عنوان غول سرگرمی جهان با سلبریتی‌های خود چگونه رفتار می‌کند؟ صاحبان این شرکت بزرگ فیلم‌سازی کاری نمی‌کنند تا افرادی که در دامن این صنعت رشد یافته‌اند، حرفی و یا حرکتی خلاف آن‌ها انجام دهند. و کاری نمی‌کنند شخصی را که خود ستاره کرده‌اند روزی علیه خودشان بلند شوند. قوانین و خط‌قرمزها را به‌گونه‌ای تعریف کرده که عبور از آن مساوی است با حذف از رسانه.

در سطح کلان‌تر و فراتر از هالیوود باید گفت در غرب سلبریتی‌ها با نظام‌های ارزشی‌ آن کشور هماهنگ‌اند. آن‌ها هم تابع نظام ارزشی خود هستند و واژه‌های عوام‌فریبانه‌ای همچون آزادی باعث نمی‌شود کل نظام خود را زیر سؤال ببرند.

اما واکنش دولت آمریکا به‌عنوان مدعی مهد آزادی بیان، با سلبریتی‌های معترض چگونه است؟

جین فوندا بازیگر، به جرم اعتراضات و رهبری اعتراضات علیه سوخت فسیلی و گرمایش جهانی پنج مرتبه بازداشت شد.

محمدعلی کلی بوکسور معروف و قهرمان جهان، به دلیل اعتراضات بشردوستانه علیه جنگ ویتنام چندین مرتبه بازداشت و بازپس‌گیری لقب‌های قهرمانی آمریکاییاز جمله عقوبت‌های او بود.

جورج کلونی یکی از سلبریتی‌هایی است که در اعتراضات بشردوستانه شرکت می‌کند و بارها توسط پلیس دستگیر شده است. سال ۲۰۱۲ جورج کلونی با پدرش در بین تظاهرات‌کننده‌ها دستگیر شد.

شلین وودلی بازیگر معروف در جریان اعتراضات به مشکلات محیط زیستی به دلیل گذشتن از خطوط قرمز اعتراضات بازداشت شد.

واکین فینکس بازیگر مطرح جوکر که برنده جایزه اسکار شد در جریان اعتراضات به مشکلات زیست‌محیطی پس از سخنرانی عمومی در سال ۲۰۲۰ دستگیر شد.

دنی گلور بازیگر و کارگردان در سال ۲۰۱۰ به دلیل شرکت در اعتراض به پایین‌بودن سطح درآمد کارگران دستگیر شد و در سال ۲۰۲۱ در اعتراض به تعصب علیه آسیایی‌ها سخنرانی کرد و سخنرانی او توسط پلیس قطع شد.

حال در ایران، آیا پروتکل و حدومرزی برای سلبریتی‌ها، افراد شناخته‌شده‌ای که به واسطه برخورداری از برخی ویژگی‌ها و صفات خاص از دیگران متمایز شده‌اند، مشخص‌شده است؟ بازیگران چشم رنگی و سلبریتی‌هایی که حالا قدرتی فراتر از تهیه‌کننده‌ها و سازمان‌های رسانه‌ای که در آن پرورش‌یافته، پیدا کرده‌اند.

دیجیتالی‌شدن زندگی فرهنگی، اجتماعی و گسترده شدن شبکه‌های اجتماعی خود دلیلی شده تا سلبریتی‌ها با جداشدن از سازمان رشدیافته در آن، به رسانه‌های شخصی مسلح شده تا خود که چراغی ندارند بخواهند راه را به مردم نشان دهند. اما مهم این است که کلان‌روایت سلبریتی‌ها از مسئله کمترین نسبتی با سنت تاریخی ما ایرانیان ندارد.

پرسش مهم آن است که چرا در ایران، برخلاف بسیاری از کشورهای برخوردار از توسعه رسانه‌ای، چهره‌های مشهور پرحرف‌تر هستند؟

به‌ندرت پیش می‌آید که از کریستیانو رونالدو یا لیونل مسی اظهارنظری خارج از فعالیت تخصصی آن‌ها بشنویم؛ درحالی‌که صدها میلیون دنبال‌کننده دارند.

اما در ایران، ما دچار تورم اظهارنظر سلبریتی‌ها هستیم. به‌واقع سوءاستفاده از شهرت هم از معضلات این سال‌های برخی از چهره‌های مشهور بوده است که در بیان برخی از کارشناسان این حوزه تحت عنوان سلبریتیسم صورت‌بندی می‌شود.

شهرت هم مانند قدرت و ثروت، اگر همراه با مسئولیت نباشد، بیماری‌زا، تباهی آفرین و گمراه‌کننده است. به‌ویژه که اکنون، باوجود شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی، هر فرد می‌تواند دارای یک رسانه و میز خطابه شخصی باشد.

بررسی‌ها نشان داده یکی از دلایلی که سلبریتی‌ها در کشورهای پیشرفته صنعتی، کمتر به حیطه‌های غیرتخصصی‌شان ورود می‌کنند این است که در آنجا ضوابط و مقرراتی برای فعالیت این‌گونه افراد وجود دارد. ضوابطی که جایشان هنوز هم در ایران خالی است. البته باید توجه کرد که پایه مشروعیت نهاد قانون در کشور ما نیز تضعیف شده لذا چاره کار تنها قانون‌گذاری صرف نخواهد بود. یکی از مسائل جدی آگاهی‌آفرینی پیرامون نقش و کارکرد سلبریتی‌ها در جایگاه حقیقی خود آنان است.

چرایی سیاسی‌شدن سلبریتی‌ها

یکی از پرسش‌های مهم در خصوص سلبریتی‌ها بحث از چرایی سیاسی‌شدن آنان است. سلبریتی‌ها چگونه به‌عنوان رهبران سیاست پا به عرصه می‌گذارند؟ پاسخ سؤال را به نظر در وضعیت آشفته سیاست در ایران که برخی از آن تعبیر به مرگ سیاست می‌کنند باید جست.

به گفته پژوهشگران هرچه احزاب، رسانه‌های جمعی، نخبگان سیاسی و فکری کمتر فعالیت کنند، ستارگان بیشتر صدای مردم می‌شوند. به علت تنوع، کثرت و پراکندگی نظر میان مردم، افراد یا گروه‌هایی این نمایندگی را به عهده دارند و به طور عمده احزاب، نخبگان سیاسی و فکری نقش‌آفرینی می‌کنند؛ اما آن‌گونه که امروز ما شاهد آن هستیم، احزاب به‌صورت مقطعی تشکیل و منحل می‌شوند و اگر حضور داشته باشند، رسالت واقعی خود در جامعه را نمی‌توانند انجام دهند و در غیاب احزاب فراگیر و قدرتمند در ایران، سلبریتی‌ها هستند که به دلیل محبوبیت و تأثیرگذاری در میان مردم، وارد این عرصه شده‌اند.

وظیفه نخبگان فکری در یک جامعه ارائه راه‌حل و باز کردن گره‌های جامعه و تفکر درباره آن است و وظیفه نخبگان سیاسی آن است که این مسیر را برای نخبگان فکری ایجاد کنند و اندیشه‌های پیچیده و رهیافت‌های آن‌ها را برای اداره کارآمد جامعه به کار گیرند؛ اما این اتفاق در جامعه عملی نشده است. از همین رو هنگامی که سیاست از ساختارهایی که بتواند تکثر جامعه ایرانی را در چهارچوب حاکمیت نمایندگی کند خالی می‌شود و همچنین صحنه از افرادی که به لحاظ سیاسی از قد بلندتری برخوردار هستند تهی می‌شود، لذا طبیعی است که فرومایگان عرصه سیاست با همدستی سلبریتی‌ها در صدد نمایندگی از مردم برآیند.

راه کارهای مدیریت سلبریتی

مسئله بعدی بحث از سازوکارهای مدیریت سلبریتی‌هاست. بر اساس تجارت موجود در دنیا، آنچه در سطح جهانی جریان دارد گواه آن است که بهترین حالت مدیریت سلبریتی‌ها، تعریف فعالیت‌های آنان در ذیل شرکت‌ها و کمپانی‌های تولید فیلم و اثر است. در عموم نقاط دنیا که دارای صنعت سینما هستند، چنین وضعیتی جاری است و در مقابل، سلبریتی هم سعی می‌کند که هر اظهارنظر یا هر کنشی را ابراز نکند، چراکه احتمال دارد به آن شرکت و برند آن ضربه بزند.

اینکه چرا این سازوکار در ایران این‌چنین باقوت شکل‌ نگرفت و پیش نرفت، دلایل مختلفی دارد؛ از جمله آنکه ما اساساً چنین تولیدکنندگان رسانه‌ای و یا شرکت‌های تبلیغاتی و هنری که بازیگر یا خواننده تحت‌نظر آن باشد، را نداریم. البته در حوزه موسیقی فعالیت‌هایی شده است، اما نه به شکل فراگیر. در کنار این موضوع نبود ساختار منسجم مالیاتی، یکی دیگر از دلایلی است که از اشراف نظارتی بر سلبریتی‌ها را می‌کاهد. اگر این ساختار منسجم وجود داشته باشد، دیگر سلبریتی دست به اتخاذ موضع هنجارشکن و غیرمسئولانه نمی‌زند؛ چرا که او وابسته به شرکتی است که آن شرکت هم از قوانین بازار و حکمرانی آن تبعیت می‌کند.

وجود ساز و کار دقیق مالی و قراردادی موجب آن می‌شود که کنش‌های غیرمسئولانه از سوی سلبریتی‌ها رخ نداده یا کمتر رخ دهد؛ زیرا جریمه‌های سنگین مالی یا حتی قضایی در انتظار آن‌هاست. مدیریت منطقی سلبریتی‌هایی که به‌ واسطه صنعت سرگرمی شکل‌گرفته‌اند تنها در این صورت ممکن است.

نرگس مرادی؛ کارشناس ارشد روزنامه‌نگاری رادیو و تلویزیون دانشگاه علامه طباطبائی

عطنا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

روبیکا                         روبینو

بله             ایتا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
هنر و فرهنگ1
فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!
حمایت بی‌شرمانه شاهین نجفی از فحاشی و توهین عناصر ضدانقلاب به مردم ایران:

فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!

شاهین نجفی خواننده هتاک، فحش دادن را بخشی از ابزار کار خود و از سنت‌های خود و عناصر ضد انقلاب دانست و خواست که مردم فحاشی کردن را به عنوان بخشی از فرهنگ و سنت‌های خود بپذیرند!!
هنر و فرهنگ2
پایان انحصار رسانه‌ها
کرسی آزاد اندیشی

پایان انحصار رسانه‌ها

کرسی آزاداندیشی"پایان انحصار رسانه ها" باحضور نمایندگانی ازفعالان نمایش خانگی، وی او دی‌ها و سازمان صداوسیما برگزارمی‌شود.
دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد
معرفی کتاب: "دروازه بانی"، اثر پاملا شومیکر، ترجمه دکتر حسین افخمی:

دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد

بنابر نظر پاملا شومیکر، استعاره "دروازه‌بانی" را می‌توان برای هرموقعیت تصمیم گیری و با هرمیزان اطلاعات به کار برد؛ چه این انتقال از طریق کانال‌های جمعی و چه از طریق کانال های بین‌فردی باشد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار