۲۷ شهريور ۱۴۰۲ ۰۷:۱۴
کد خبر: ۳۰۵۲۴۹

عطنا - همیشه همه ما از بدو تولد در ارتباط با دیگران هستیم، و به طور ناخودآگاه هنر ارتباط گرفتن با بقیه را از همان نوزادی یاد میگیریم. از گریه کردن برای غذا خوردن گرفته تا قهر کردن های کودکی برای خرید کنسول بازی، از دعوا کردن برای رسیدن به خواسته ها، تا پوشیدن کت و شلوار اتو کرده برای یک مصاحبه مهم کاری.

 همه نکاتی که ذکر شد، بر اساس نوعی تجربه از ناخودآگاهمون هست تا بتوانیم یک ارتباط موفق برای پیشبرد خواسته هایمان داشته باشیم.

این کتاب که از نامش معلوم هست -البته اسمی که خودشون انتخاب کردن- سعی میکند تا نوعی دیدگاهی روانشناسی را به ما بدهد، تا بر اساس آن بتوانیم ارتباط بهتری با بقیه داشته باشیم.

 نویسندگان کتاب یعنی پل دی.تیگر و باربارابارون.تیگر دو متخصص بین المللی در زمینه شخصیت شناسی هستند، پس جای تعجب نیست که پدیدآورندگان کتاب از همان تخصص خودشان برای نوشتن بهره گرفته اند. یعنی همان بحث تیپ های شخصیتی یا به اختصار تست MBTI.  

اگر نمیدانید باید بگویم که MBTI نوعی تست شخصیت شناسی است که طبق آن شخصیت همه مارا به شانزده دسته تقسیم میکند. مطمئنا تا به حال شنیده‌اید که افراد در بازار کار در مورد تست شخصیت شناسی بریگز صحبت می‌کنند و از آن به عنوان تست محبوب در روند خودشناسی نام می‌برند. ایزابل بریگز مایرز و مادرش، کاترین بریگز، در سال ۱۹۶۰ یکی از محبوب‌ترین و شناخته‌شده‌ترین سیستم‌های شخصیت شناسی را معرفی کردند. تست MBTI یک تست پرسش و پاسخ است که در آن فرد به سوالات روان‌سنجی پاسخ می‌دهد و در نهایت نوع شخصیت، نقاط قوت و ضعف و همچنین اولویت‌های شخصی مشخص می‌شوند.

خب حال برگردیم به بحث اصلی مان یعنی هنر شناخت بقیه. نویسندگان همانطور که گفتیم، از همین تست بریگز کمک گرفته و با آموزش آنها به ما، میخواهند بقیه را بهتر بشناسیم. بله به همین راحتی! یعنی اگر بخواهم کل کتاب برایتان خلاصه کنم، میگویم بروید و یک مقاله چند صفحه ای درباره تیپ های شخصیتی مطالعه کنید، چرا که هم در وقت صرفه جویی کردید و هم کلیت مطلب دستتان میاید.

کتاب به طرز خیلی ساده ای، که گویا دارد برای دانشجویان ترم اول رواشناسی درس میدهد، درباره تیپ های شخصیتی صحبت کرده و آنها را تفسیر و مثال هایی برایش ارائه داده است.

در برخی بخش های کتاب، بسیار ریزبینانه به کالبد شکافی این تست و معیار های آن پرداخته.
با این حال فکر نمیکنم این کتاب بتواند بهترین نمونه از آنچه که میتوان از دانش مایرز-بریگز بدست آورده، باشد. مطمئناً در بعضی مطالب چیزهای مفیدی هستند، فقط فکر می کنم کتاب های بهتری هم وجود دارد.

اوایل کتاب درباره "دید اشعه ایکس" صحبت میکند، که ساده تر بخوایم بگوییم میگوید اگر شما این کتاب را بخوانید به راحتی میتوانید مردم را با یک نگاه بشناسید و در کمترین زمان ممکن نقاط قوت و ضعف آنان را دریابید؛ و به قول معروف آنها را در مشت خود بگیرید. ادعای بزرگیست. اما لازم است به متخصص عزیزمان یادآوری کنیم که حفظ کردن چند تیپ شخصیتی هیچ وقت نمیتواند به ما بگوید هرکسی واقعا در باطن چه کسی است. البته شاید کمک کننده باشد، اما کافی نیست. شناخت مردم نوعی هنر است که فقط و فقط با تجربه، آن هم تجربه ای طولانی و متفاوت به دست می آید. اکثر کسانی که کارشان با عموم مردم است، یعنی از تعاملات اجتماعی بالایی برخوردارند، به طور ناخودآگاه شناخت مردم برایشان جزئی از مهارتشان حساب میاید. طوری که حتی از پشت تلفن، با نوع حرف زدن فرد پشت خط، میتوانند نوع شخصیت او را حدس بزنند و در اکثر مواقع حدسشان درست است.

بگذریم، کتاب را بررسی میکنیم.

در شروع، چشممان به جمله ای می افتد که قابل تامل است :

" تیپ شخصیتی ما همیشه ثابت است"

به شخصه، اعتقادم بر این است که تیپ شخصیتی ما در شرایط مختلف قابل تغییر و دگرگونی است. اتفاقات مهم در نوع شخصیت ما تاثیرگذار، و حتی قابلیت تغییر آن را نیز دارد. چرا که ذهن ما مثل مایعی می ماند که در هر ظرفی بریزیم، به همان شکل در میاید، البته نه به همین راحتی!

تقریبا بیشتر از نیمی از کتاب مشغول توضیح دادن انواع معیار های شخصیتی است که سعی در آموزش آن به خواننده میباشد. طوری که گویی میخواهد به ما بفهماند تا این معیارها را بلد نباشی نمیتوانی مردم را بشناسی. نمیگوییم حرفش غلط است، اما توضیح اینکه فرق بین افراد درونگرا و برونگرا چیست، نیازی به نوشتن بیست صفحه توضیح و تفسیر ندارد. شاید تنها نقطه قوت این بیست و اندی صفحه، مثال هایی از افراد متفاوت باشد که در شرایط مختلف میزند تا حق مطلب را بهتر ادا کند.

درباره شیوه کاری، تعاملات، شغل ها، زبان بدن و چند فاکتور دیگر هر یک از معیارها، توضیحاتی اضافی میدهد. توضیحاتی کامل و دقیق، که بیست و چهار ساعت بعد از بستن کتاب، حتی نامشان هم از یاد میبریم. همانطور که گفتم تنها مثال هایی که از افراد با تیپ های شخصیتی مختلف میزند، بهترین دید را به ما میدهد.

در اواسط کتاب بجای استفاده از نام کامل معیار های شخصیتی از حروف الفبا استفاده میکند که نقطه ضعفی شدید در متن به حساب میاید.

اینکه شناخت مردم از روی این تئوری میتواند در برخی موارد درست عمل کند قابل کتمان نیست، اما همه ما با اولین قراری که با فردی غریبه میگذاریم میتوانیم شخصیت او را بشناسیم. همین که فری کم حرف است خود نشان دهنده درونگرا بودن اوست؛ یا اینکه مثلا آقای ایکس در جمع پر نشاط و شوخ طبع است خود نشان دهنده برونگرا بودن اوست.

نوع نگارش کتاب بسیار ساده است. نوع متن آن عامیانه و مثال هایش بسیار قابل درک هستند. از مثال هایی برای فهماندن بهتر استفاده شده؛  داستان هایی را بازگو میکند که بیشتر آنها را تجربه کرده ایم، یا حداقل شبیهشان را دیده ایم یا شنیده ایم.

اما همانطور که داستان سرایی های زیبایی انجام شده، گویی نویسنده از آنور بوم افتاده و انقدر توضیحات اضافی میدهد که انگار درحال یاد دادن الفای کلاس اولیست. البته نیازی نیست گفته شود که کتاب همانند کتاب های فرمول بندی ریاضی است. ریاضی دانان گاهی فرمول هارا فراموش میکنند و برای یادآوری به کتاب های مرجع مراجعه میکنند. این کتاب هم دست کمی از آن ندارد، جدول هایی ارائه کرده و نقاط ضعف و قوت معیار های شخصیت هارا در آن نوشته که حفظ کردن آنها برای بیست گرفتن در امتحان تست شخصیت شناسی واجب است.

اما هنر شناخت مردم مهارتی نیست که صرفا با شناخت چند تیپ شخصیتی به دست بیاید. برای اینکه بتوانیم مردم را بشناسیم، نمیتوان خود را به تئوری محدود کرد و باید وارد میدان شد، به قول معروف باید آزمون و خطا کرد.

اما از جنبه مثبت شاید این کتاب دیدی گسترده تر از آنچه که تا به الان از تست و تفسیر MBTI میدانسته اید به شما میدهد. درواقع معیار های تست را با ترتیبی درست و با جزئیاتی نسبتا دقیق بیان کرده اند. به طوری که اگر قرار آشنایی با فردی جدید را داشته باشید، بعد از بررسی آن فرد و خلق و خو هایش میتوانید به این کتاب مراجعه کنید و ببینید آیا آن فرد مناسب شما هست یا خیر. همانطور که گفتم من این کتاب را یک منبع نیمه جامع میبینم که در مواقعی میتوان از آن کمک گرفت.

یک جمله معروفی هست که میگوید:

 لازم است اما کافی نیست، مصداق بارز این کتاب همین است. شناخت بقیه از روی معیار های زیر که هدف کتاب هم همین است، بسیار لازم و ضروریست، اما کافی نیست.

  • برون گرایی (E) یا درون گرایی (I)
  • حسی (S) یا شهودی (N)
  • منطقی (T) یا احساسی (F)
  • قضاوت‌گر (J) یا ادراکی (P)

ما بر این باور هستیم که هسته اصلی و شالوده تیپ یک فرد حاصل ترکیب مهمی از ویژگیهاست و آن را اصطلاحا خلق و خو یا مزاج مینامیم که ارزش ها و تمایلات کلیدی فرد را به شکل بنیادی تعیین میکند.

در واقع آشنایی با خلق و خوی افراد به دو دلیل مفید و حائز اهمیت است:

اولین دلیل این است که درک شما را از رفتار و تیپ تا حد زیادی افزایش میدهد، و دومین دلیل اینکه روش سریع فوق العاده موثری را برای تشخیص خلق و خوی دیگران در اختیارتان میگذارد.

سنت گرا نامی است که برای توصیف کسانی که ترکیب حس کردن و قضاوت کردن را ترجیح میدهند. گرایش آن ها به حس کردن و قضاوت کردن این افراد را تبدیل به مسئولیت پذیرترین گروه در میان چهار گونه خلق و خو میکند و به علاوه آن ها پرتعداد  ترین گروه هستند.

سنت گراها بیش از هر خلق و خوی دیگری به اقتدار و قدرت اعتماد دارند و ذاتا محتاط و آدم هایی دقیق، عمل گرا و واقع بین هستند.

این افراد از لحاظ رفتار در اغلب مواقع جدی، مسئولیت پذیر و روراست به نظر میرسند و معمولا رفتاری رسمی دارند و مودب و خوش رفتار و محترم هستند و عموما محدودیت های سفت و سختی دارند.

این افراد از لحاظ ظاهر معمولا سبک کلاسیک را ترجیح میدهند و ظاهر شسته رفته دارند.

از لحاظ شیوه ارتباط ترجیح میدهند درباره چیزها و تجربیات واقعی سخن بگویند و از مثال های مشخص استفاده کنند و بحث درباره موقعیت های فرضی برایشان چندان راحت نیست.

این افراد معمولا ژست خوبی دارند و شقّ و رق می نشینند و می ایستند.

این دسته افراد از لحاظ شغلی ترجیح میدهند در محیط های باثبات و قابل پیش بینی کارکنند که مسئولیتشان پیوسته رو به افزایش باشد.

سنت گراها سرگرمی هایشان اغلب نوعی از فعالیت های جسمی مثل ورزش یا مربیگری، دو استقامت، پیاده روی، و غیره است.

هرم تیپ شخصیت در واقع شکلی است که با آن نشان میدهیم که چگونه تیپ ها از خلق و خوها نشئت میگیرند و به این ترتیب میتوانید به درک روشن تری از هر دو دست یابید.

این هرم به سه سطح تقسیم شده است: سطح یک معرف سنت گراها است. سطح دو به دو گروه تقسیم میشود: گروهی که تفکر را ترجیح میدهند و گروهی که احساس را ترجیح میدهند.

سطح سه سنت گراهای متفکر و احساسی را یک بار دیگر تقسیم میکند این بار به برون گراها و درون گراها.

ما افرادی را که حس کردن و دریافت کردن را ترجیح میدهند، تجربه گرا مینامیم.

این افراد مانند سنت گراها حس کردن را ترجیح میدهند ( یعنی واقع گرا و عمل گرا هستند)، اما گرایش آن ها به دریافت کردن و شیوه زندگی خود انگیخته تر و آزادتر باعث میشود از جهات مهمی متفاوت باشند و این افراد در میان چهار خلق و خو، آزادانه ترین روحیه را دارند.

در هرم تجربه گراها درست مثل هرم سنت گراها، سطح یک معرف خلق و خوی است، سطح دو به دو گروه متفکر ها و احساسی ها تقسیم میشود و سطح سه یکبار دیگر آن ها را به دو گروه برون گرا و درون گرا تقسیم میکند تا کل تیپ ها را به وجود آورد.

ما از عنوان مفهوم پرداز برای توصیف کسانی استفاده میکنیم که شهود و تفکر را ترجیح میدهند.

از تفاوت های مهم این دسته با تجربه گراها و سنت گراها این است که: مفهوم پرداز ها شهود را بر حس ترجیح میدهند، و تفاوت بعدی این است که مفهوم پرداز ها تفکر را ترجیح میدهند که باعث میشود که تصمیمات خود را به شکلی منطقی و واقع بینانه بگیرند.

و این ترکیب شهود و تفکر باعث میشود در میان چهار گونه خلق و خو، مستقل ترین باشند.

سطح یک هرم این تیپ شخصیت معرف خلق و خوی است. در سطح دو به دو گروه قضاوت گر و دریافت گر تقسیم میشوند. در سطح سه یکبار دیگر به دو گروه برون گرا و درون گرا تقسیم میشوند و کل تیپ ها را به وجود می آورند.

آخرین گروه از نظر خلق و خو عبارت است از آرمان گرا ها، یعنی افرادی که شهود و احساس را ترجیح میدهند. ترکیب شهود و احساس باعث میشود آن ها در میان این چهار گروه، بیش از همه با دیگران همدلی و همدردی کنند.

همانطور که در مورد دیگر هرم های تیپ شخصیت مشاهده کردید، سطح یک معرف خلق وخوی است، سطح دو به دو گروه قضاوت گر و دریافت گر و در سطح سه مجددا به دو گروه برون گرا و درون گرا تقسیم میشوند و تمام تیپ ها را به وجود می آورند.

افراد به یکی از دو طریق حسی یا شهود، اطلاعات را جذب یا دریافت میکنند. آدم های حسی بر امور واقع و جزئیات تمرکز میکنند و آدم های شهودی بر احتمالات و معانی ضمنی.

وقتی افراد احساسات خود را به سوی دیگران نشانه میروند و در ملا عام قضاوت های ارزشی میکنند، آن را برون فکنی احساسات (extraverting feeling) مینامیم.

وقتی افراد احساساتشان را رو به درون یعنی رو به خودشان به کار میگیرند و نظرات خود را که متکی بر ارزش های شخصی است پیش خود نگه میدارند، آن را درون فکنی احساسات  (introverting feeling) مینامیم.

استفاده از کلمات «برون فکنی» و « درون فکنی» برای توصیف کسانی که سویه احساسی خود را بیان میکنند ممکن است گیج کننده باشد. اما در واقع این کلمات بسیار قدرتمند هستند به این دلیل که از طریق شناخت این کلمات میتوان تیپ احتمالی فرد را تشخیص داد.

هشت تیپ شخصیتی هستند که احساس را برون فکنی میکنند. از میان آن ها، چهار تیپ ذاتا احساسی هستند و چهار تیپ دیگر در واقع متفکر.

کلید های کلی برای شناسایی احساس برون فکنی شده:

  • این افراد سعی دارند با دیگران رابطه برقرار کنند
  • سعی دارند رضایت و تایید دیگران را جلب کنند
  • میتوانند جذاب و پرجذبه باشند
  • جسم آن ها گویا و بیانگر است
  • تمایل به تشویق و سرزنش دیگران دارند
  • معمولا به ظاهر خود توجه دارند

کلید های کلی برای شناسایی احساس درون فکنی شده:

  • این افراد ممکن است در ظاهر سرد و بی طرف جلوه کنند.
  • بیشتر در فکر جلب رضایت خودشان هستند تا خشنود کردن دیگران.
  • معمولا به لحاظ جسمی و عاطفی قادر به بیان احساس خود نیستند، بجز با کسانی که خیلی به آن ها نزدیکند یا در جمع های خصوصی.
  • بر خلاف کسانی که احساس را برون فکنی میکنند و اغلب چشم های براق و درخشانی دارند، بهترین توصیف برای چشم ها واژه « غمگین» است.

پس از آشنایی با تیپ های شخصیتی و مولفه های سازنده نظام شناخت افراد، یاد میگیریم که آن ها چگونه با هم کار میکنند و شما را قادر میسازند افراد را به سرعت و به دقت بشناسید.

نظام شناخت سریع افراد بر مبنای سه مولفه شکل گرفته است: ویژگی های فردی، انواع خلق و خوها و الگوی احساس، چون این سه مولفه با ارزشترین کلیدها را در اختیارمان میگذارد.

وقتی در کار شناخت سریع افراد به مهارت بیشتری میرسید، ترکیبات دیگری از ویژگی هارا کشف خواهید کرد که آن ها میتوانند به شما در شناسایی تیپ افراد کمک کنند.

میتوانید با استفاده از سه مولفه نظام شناخت سریع افراد، این کار را ظرف چند دقیقه انجام دهید.

  • همیشه با چیزی شروع کنید که اطمینان بیشتری از آن دارید.
  • در قضاوت عجله نکنید.
  • حواستان به پیش داوری های خودتان باشد.

همه ما قانون طلایی را میدانیم: « با دیگران آن کن که دوست داری با تو کنند» به عبارت دیگر، برای اینکه رابطه بهتری با دیگران برقرار کنید باید به زبان آن ها سخن بگویید یعنی پیام خود را به نحوی انتقال دهید که آن ها میخواهند و به آن گوش میدهند.

بازنویسی قانون طلایی به این معناست که رویکرد خودمدارانه به ارتباط را کنار میگذارید و رویکردی نوع دوستانه تر یا پذیرنده تر در پیش میگیرید، رویکردی که بیشتر به فرد مقابل توجه دارد تا به خودمان.

به منظور ارتباط سریع با افراد مختلف نخست باید دو چیز را بدانید:

به چه تیپی تعلق دارد، و از ارتباط سریع با وی چه هدفی را دنبال میکنید.

اگر بدانید کجا میروید، رسیدن به مقصد همیشه آسانتر میشود.

در آخر میخواهیم گریزی بزنیم به اصل مطلب یعنی هنر شناخت مردم. همه ما دلایلی شخصی برای شناخت فرد یا گروهی را داریم. فرقی نمیکند یک مصاحبه کاری دارید یا میخواهید برای قرار شام امشب همسر آینده تان را بهتر شناسید، تمامی اینها منوط به این است که شما بتوانید مخاطبتان را با دیدی متفاوت ببینید، بشناسید، او را بررسی کنید و نتایج را همانند یک برنامه کامپیوتری برای خود تجزیه و تحلیل کنید تا بتوانید بهترین تعامل را داشته باشید. اما فراموش نکنیم، کلید موفقیت در شناخت مردم، در وهله اول، شناخت خودمان است.

پس هنر شناخت مردم، در هنر شناخت خویش نهفته است.

نویسنده: سارا نادری

عطنا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
هنر و فرهنگ1
نشست علمی
به مناسبت هفتۀ جهانی بزرگداشت سعدی برگزار می شود:

نشست علمی "سعدی در چین و چین در آثار سعدی"

به مناسبت هفتۀ جهانی بزرگداشت سعدی، نشست علمی"سعدی در چین و چین در آثار سعدی، در دانشکدۀ ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار می شود.
مراسم آشنایی با جشن سال نوی چینی، در دانشکدۀ ادبیات و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد
به همت انجمن علمی زبان چینی و مرکز تحقیقات چین،

مراسم آشنایی با جشن سال نوی چینی، در دانشکدۀ ادبیات و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد

مراسم آشنایی با جشن سال نوی چینی، با هدف توجه به پیوندهای فرهنگی ایران و چین، در ایام جشن نوروز و جشن سال نو در چین، در دانشکدۀ ادبیات و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار