عطنا - با شدت گرفتن گمانهزنی ها پیرامون تجاوز نظامی جمهوری آذربایجان به ارمنستان طی روزهای اخیر، بار دیگر این سوال مطرح میشود که محور ترکی – غربی در نهایت قصد دارد به چه هدفی دست پیدا کند؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید نگاهی به تحولات مهم در فضای بینالملل داشته باشیم. پیش از هر چیز، چشمگیرترین رخداد در دههی گذشته قدرت گیری چین است که این مساله منشا تحولات مختلفی در جهان شده است.
پیگیری ابتکارات مختلف از سوی چین که مهمترین آنها را میتوان ابتکار پهنه و راه دانست، یکی از مهمترین پیشرانها برای شکلگیری برخی از تغییرات ژئوپلیتیک در منطقه است.
میل چین برای پیشروی در پهنهی آسیا و شکل دادن به پروژههای مشترک در قالب کریدورهای توسعهای مساله ای اثرگذار بر مناسبات امروز بینالملل است. از سوی دیگر برنامه چین برای دستیابی به بازارهایی فراتر از آسیا و اروپا، توجه این کشور را به آفریقا جلب کرده است. در چنین شرایطی چین در حال برنامه ریزی برای پیشبرد برنامههای خود در پهنه ی به هم پیوسته آفروآوراسیا است. پهنه ای به وسعت سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا که بخش اعظمی از جمعیت و منابع جهان را در خود جای داده است و با ابتکارات چین میتواند رقیبی برای نظم آتلانتیکی به رهبری آمریکا باشد. در چنین فضایی کشورهای مختلف در حال برنامه ریزی برای قرار گرفتن در صف بندیهای جدیدی هستند که منافع آنها را تامین خواهد کرد.
بر اساس بسیاری از تحلیلها، آفریقا از مهمترین نقاطی است که آیندهی جهان را رقم خواهد زد. این قاره از منابع طبیعی دستنخورده بسیاری برخوردار است و مطابق پیشبینی ها تا سال 2050 بیش از یک چهارم مردم جهان در آفریقا زندگی می کنند و این به معنای بازارهای جدیدی است که باید به آنها دست پیدا کرد.
به همین سبب است که چین در حال حاضر به بزرگترین سرمایهگذار در آفریقا تبدیل شده و پروژههای اقتصادی و صنعتی متعددی را در این قاره پیگیری میکند. اما آنچه ضامن تثبیت حضور چین در این قاره خواهد بود، مسیرهایی است که چین در شرق آسیا را به سراسر آفریقا پیوند دهند. برای دسترسی زمینی چین به آفریقا مسیرهای زمینی مختلفی وجود دارند. یکی از این مسیرها میتواند کریدوری باشد که پس از عبور از ایران و عراق به عربستان برسد و از آنجا به سوی آفریقا امتداد یابد. مسیر دیگر برای این هدف میتواند پل زمینی ایران باشد که پس از عبور از ایران، عراق و سوریه ازطریق دریای مدیترانه امکان دسترسی به شمال آفریقا را فراهم کند. اما مسیر دیگر، کریدور میانی است که با عبور از آسیای میانه و قفقاز به بنادر ترکیه در مدیترانه میرسد و سپس تا شمال آفریقا امتداد پیدا میکند.
این مسیرها هر یک از ویژگیهای منحصر به فردی برخودار هستند اما به نظر میرسد که تلاش غرب بر این است که چین در نهایت مجبور به استفاده از مسیر کریدور میانی برای دسترسی به آفریقا باشد.
نباید فراموش کرد که این مسیر، کریدوری است که ترکیه مبتکر آن است و تسلط ترکیه به عنوانِ عضوی از ناتو بر مسیر تجاری ای که چین را به اروپا و آفریقا متصل میکند اقدامی استراتژیک در جهت مهار چین به حساب میآید و این امر برنامهای است که محور غربی برای آینده در نظر گرفته است.
به همین منظور تلاش برای ایجاد مانع جهت دسترسی چین به مدیترانه و شمال آفریقا از مسیر ایران با اقداماتی نظیر ناامن سازی مسیر پل زمینی ایران با استقرار پایگاه نظامی تنف در این مسیر و همچنین برنامه ریزی برای ایجاد ناآرامی و فرسایش در زیرساختهای ترانزیتی ایران به واسطهی تحریمها و در عین حال حمایت و پشتیبانی از جمهوری آذربایجان و ترکیه برای پیشبرد کریدور زنگهزور که موجب اتصال بی واسطه ترکیه به چین از طریق قفقاز و آسیای میانه میشود در دستور کار محور غربی است که با این استراتژی در برابر پیشروی چین از طریق مسیرهای زمینی به سوی اروپا و آفریقا اقدام کند.
لازم به ذکر است که مهمترین دلیل علاقهی چین به ایجاد مسیرهای زمینی، تسلط قدرتهای غربی بر دریاهاست. قدرتهایی که پس از قرن پانزدهم به واسطهی کشف راههای دریایی و استعمار به قدرت رسیدند و امروز نیز بزرگترین قدرتهای دریایی جهان هستند. این درحالی است که همواره در شرق، مسیرهای زمینی و به هم پیوستگی جغرافیایی تمدنهای شرقی در امتداد راه ابریشم مهم ترین منشا ثروت و قدرت به شمار میآمد.
با این وصف میتوان گفت که تلاش محور ترکی – غربی برای راه اندازی کریدور زنگزور یا دالان تورانی به واسطهی اشغال بخشی از سرزمینهای ارمنستان، تلاشی است برای تحت کنترل قرار دادن و تسلط بر مسیر شرق به غرب جهان که میتواند در آینده دسترسی چین یه اروپا و آفریقا را فراهم کند.
به بیان دیگر میتوان گفت که شکل دادن دالان تورانی و تثبیت آن به عنوان اصلی ترین مسیر دسترسی چین به آفریقا و اروپا، ابزاری است برای جلوگیری از ایجاد نظم جدید شرقی که از چین آغاز شده است، و در نهایت هدف پیوند میان کشورهای پهنهی آفروآوراسیا را دنبال میکند که این پیوند میتواند سیطره نظم آتلانتیکی را که شامل غربِ اروپا و آمریکا میشود، به چالش بکشد.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: