۱۸ شهريور ۱۴۰۲ ۰۷:۵۷
کد خبر: ۳۰۵۲۲۷

عطنا - خودشیفتگی یا خود دوست داری ناسالم، یکی از اختلال های شخصیتی است. این اختلال از جمله انواع اختلال شخصیت است که از سنین نوجوانی یا اوایل جوانی آغاز می‌شود. خودشیفتگی اغلب به صورت پایدار در سراسر عمر انسان وجود دارد. این اختلالات در عملکرد بین فردی و اجتماعی شخص تاثیرگذار است. هدف از این نوشتار اشنایی با شخصیت خودشیفته یا نارسیسم و عملکرد فرد مبتلا به اختلال نارسیسم در جایگاه مدیریتی است.

مقدمه

نارسیس، نام دیگر گل نرگس است. بر اساس اسطوره های یونان باستان، نارسیوس جوانی بود که انعکاس چهره‌ی خود را در چشمه دید و عاشق آن شد. او در حالی که در تکاپوی به آغوش کشیدن خود بود در برکه غرق شد. پیام این اسطوره صراحتا اشاره می‌کند که شیفته‌ی خود شدن به هلاکت می‌انجامد. خودشیفتگی یا نارسیسم، اولین بار توسط هاولاک الیس، مقاله‌نویس و پزشک بریتانیایی در سال 1898 به عنوان یک اختلال روانی شناخته شد. خودشیفتگی، همراه با خودبینی افراطی، اعتیاد به فانتزی‌پردازی، سوءاستفاده از دیگران در راستای امیال شخصی و نوعی خونسردی غیرعادی است. نام‌گذاری این اختلال، همانطور که پیش تر گفته شد به شخصیت اساطیری نارسیسوس (نرگس) برمی‌گردد.  مفهوم خودشیفتگی را به شکل نظام دار در روانشناسی، فروید ارائه داد.

خودشیفتگی با مولفه هایی همچون حسادت، تکبر، بهره کشی، حس محق بودن، ناتوانی در همدلی با دیگران است. براساس طبقه بندی اختلالات روانی، خودشیفتگی در شکل افراطی خود در شکل یک اختلال شخصیتی نمایان می‌شود.

نمونه ای از نشانه های خودشیفتگی به این شرح است:
o       احساس خود بزرگ بینی مبنی بر مهم بودن(در دستاورد های خود مبالغه می‌کنند)
o       خیال پردازی در زمینه قدرت، موقعیت، استعداد، زیبایی، عشق ارمانی و...
o       پندار فردی استثنایی و خاص بودن به طوری که قابل درک برای عموم نیستند و تنها افراد خاصی لیاقت وارد رابطه شدن با او را دارند.
o       نیازمند تحسین افراطی
o       احساس محق بودن. انتظار اینکه دیگران باید با همه ی نیاز ها و توقعات وی موافقت کنند.
o       بهره کشی از دیگران. استفاده و سو استفاده از دیگران برای رسیدن به مقاصد و اهداف خود.
o       فاقد قدرت همدلی و توانایی درک دیگران.
o       حسادت نسبت به دیگران و اعتقاد به اینکه دیگران دائم به او حسادت می‌ورزند.
البته باید توجه کرد که کم و بیش در همه ی انسان ها اثار و درجاتی از خودشیفتگی وجود دارد و بسیار به ندرت پیش می‌آید که درون انسانی به هیچ عنوان رگه هایی از خودشیفتگی وجود نداشته باشد.

با وجود اینکه خودشیفتگی صفتی نامطلوب است و در درجات شدیدتر اختلال شخصیت را رقم می‌زند؛ محققان دریافته اند که میزان متوسط خودشیفتگی می‌تواند افراد را واقعا به رهبران موثرتری تبدیل کند.طبق مطالعات، میان افراد خوشیفته و برخی از رهبران و مدیران ویژگی های شخصیتی و رفتاری مشترکی وجود دارد.

 مطالعه منتشر شده در Personnel Psychology نشان داد که افراد با سطح متوسط صفات خودشیفتگی توازن مناسبی بین اعتماد به نفس دارند بدون اینکه خصوصیات منفی که اغلب با خودشیفتگی مرتبط هستند را دارا باشند. افراد خودشیفته و رهبران یا مدیران همگی در ویژگی هایی نظیر اعتماد به نفس بالا هر چند ظاهری، جرات ورزی، محق بودن، کمالگرایی و ... مشترک هستند.

ویژگی مدیران خودشیفته:
اعتبار کار دیگران را به نام خودش می‌زنند؛
به‌خاطر ناکامی‌های خود، سایرین را سرزنش می‌کنند؛
اصرار دارند به اینکه خودشان همیشه درست می‌گویند؛
در ارتباط با افراد دیگر، حس همدلی و نگرانی ندارند؛
در دستاوردهای خود اغراق می‌کنند؛ معمولا رزومه ‌های غیرواقعی و اغراق‌آمیز دارند؛
دمدمی‌مزاج هستند؛ (عجول و بی‌فکر)
هرگز عذرخواهی نمی‌کنند؛
اهل ریسک هستند؛
هنگامی که به چالش کشیده شوند، پرخاشگری می‌کنند؛
مجذوب موفقیت و قدرت خودشان هستند (فقط خودشان، نه شما یا شرکت)؛
با توجه به این خصایص افراد با خودشیفتگی بالا در خطر تبدیل شدن به ظالمان خود محور تبدیل شوند.
در حالیکه این ویژگی آنها را برای قرار گرفتن در نقشهای رهبری مستعدتر می‌کند، افرادی که در این صفت زیاده روی می‌کنند، در حفظ روابط بین فردی مستحکم ضعف دارند. همچنین افرادی که خودشیفتگی بالایی دارند، تمایل دارند درگیر رفتارهای اجتماعی نامطلوب شوند.( مانند پایین بردن دیگران برای ارتقای خود) در نتیجه روابط آنها با دیگران و توانایی رهبری موفقیت آمیز آنها را تضعیف می‌کند.

امیلی گریج‌الوا بیان می‌کند: «خودشیفته ها برونگرا هستند. این برونگرایی موجب رابطه مثبت بین خودشیفتگی و ظهور رهبر می‌شود. هرچند خودشیفته‌ها احتمالاً به عنوان رهبر گروه ظاهر می‌شوند، در طول زمان جنبه‌های منفی خودشیفتگی بیشتر خودشان را نشان می‌دهند.»

مدیران خودشیفته ویژگی‌های بارزی که دارند باعث آسیب‌های جبران ناپذیری به کسب‌وکار آن‌ها می‌شود:
o       عدم پذیرش انتقاد و مخالفت با هرگونه اظهار نظر
مدیران خودشیفته برخلاف ظاهر پرمدعای خود، اعتماد به‌نفس شکننده‌ای دارند. درنتیجه به‌هیچ ‌عنوان انتقاد پذیر نیستند. پس کارمندان به پیروی کورکورانه از مدیر خودشیفته محکوم می‌شوند. افراد خودشیفته در هر سطحی از سازمان‌ها که باشند، به‌دلیل آنکه نظرات مخالف را برنمی‌تابند باعث آشوب می‌شوند. خودشیفتگان به‌شدت به انتقاد حساس هستند و از احساسات دوری می‌کنند. آنان دیوار ضخیمی بین خود و منتقدین می‌سازند.
 
o       مدیران خودشیفته خلاقیت کارمندان را می‌کشند
همان‌طور که گفتیم مدیران خودشیفته اجازه انتقاد یا اظهارنظر به دیگران را نمی‌دهند. درنتیجه خلاقیت کارمندان را از بین خواهند برد و آن‌ها را تبدیل به ربات ‌هایی می‌کنند که نظری از خود ندارند.
o       همیشه قاضی می‌شوند
مدیران خودشیفته در هرشرایطی مانند یک قاضی، قضاوت می‌کنند و احساسات خود را درگیر می‌کنند. آن‌ها حس خود را به منطقشان برتری می‌دهند.
o       خودشیفتگی مدیران توانایی همدلی کردن با کارکنان را از بین می‌برد
همدلی به ‌معنای پذیرش و درک دیگران برای تحقق مهروزی یک فرد یا گروه است. همدلی باعث می‌شود رهبر خردمند احساسات و نیازهای دیگران را درک کرده و بین آن‌ها با منافع شخصی خود تعادل ایجاد کند.
o       تحقیر کارمندان و توانایی‌هایشان
خودبینی مدیران خودشیفته، موجب می‌شود که مدام دیگران را تحقیر کنند. نتیجه‌ی زیر سؤال بردن توانمندی، استعداد و مهارت‌های افراد، باعث می‌شود که آن‌ها دیگر هیچ انگیزه‌ای برای پیشرفت و ارتقا خود نداشته باشند.
o       مدیران خودشیفته عاشق چاپلوسی و تملق‌گویی هستند
خودشیفتگی مدیران باعث می‌شود همیشه وابسته به پیروان و طرفداران خود و نیازمند تملق و چاپلوسی آن‌ها باشند. آن‌ها باعث گسترش فرهنگ چاپلوسی در سازمان‌ها به‌جای شایسته ‌پروری می‌شوند و هرچه پیش می‌روند کمتر به نصایح و هشدارها گوش می‌دهند. آن‌ هنگام که دیگران تردید دارند آن‌ها مطمئن هستند و به جای اینکه سعی کنند افراد مخالف خود را متقاعد کنند، خود را در نادیده گرفتن آن‌ها محق می‌دانند. در نتیجه با توجه نکردن به ضعف ها ایرادات مجموعه، باعث اسیب زدن به کسب و کار خود می‌شوند.
 
 نتیجه گیری

باید یه یاد داشت که خودشیفتگی همواره بد نیست و در حد اعتدال لازمه‌ی زندگی فردی و اجتماعی همه‌ی انسان ها است. خودشیفتگی در درجات بالا، مخرب زندگی فردی و اجتماعی افراد است و به درمان نیاز دارد. مدیران و رهبران خودشیفته، با وجود ظاهری استوار و پر مدعا، در طولانی مدت معمولا اورده ای جز اسیب های مالی و روحی برای خود و اطرافیان به همراه ندارند. ان ها بهره‌وری کارمندان خود را پایین می اورند و به جای تمرکز بر نقاط ضعف و یافتن راه حل های راهگشا‌، زیر بار خطر های غیر ضروری می‌روند.

منابع :
 
کتاب سبک ها و مهارت های ارتباطی اثر نیما قربانی نشر بینش
ore effective leader, researchers find. University of Illinois News Bureau. Retrieved from http://news.illinois.edu/news/14/0115narcissism_EmilyGrijalva.html
 
Grijalva, E., Harms, P. D., Newman, D. A., Gaddis, B. H., & Fraley, R. C. (2013). Narcissism and Leadership: A Meta-analytic

استاد : دکتر لیدا  کاووسی

دانشجو : مهسا اجلالی

عطنا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
هنر و فرهنگ1
کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم
کتاب چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی منتشر شد:

کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم

کتاب«چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی»جدیدترین اثر دکتر هادی خانیکی با گردآوری وتدوین حبیب راثی تهرانی، با نگاهی ارتباطی به بیماری کرونا، به‌تازگی ازسوی مرکز نشر دانشگاهی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!
حمایت بی‌شرمانه شاهین نجفی از فحاشی و توهین عناصر ضدانقلاب به مردم ایران:

فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!

شاهین نجفی خواننده هتاک، فحش دادن را بخشی از ابزار کار خود و از سنت‌های خود و عناصر ضد انقلاب دانست و خواست که مردم فحاشی کردن را به عنوان بخشی از فرهنگ و سنت‌های خود بپذیرند!!
هنر و فرهنگ2
دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد
معرفی کتاب: "دروازه بانی"، اثر پاملا شومیکر، ترجمه دکتر حسین افخمی:

دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد

بنابر نظر پاملا شومیکر، استعاره "دروازه‌بانی" را می‌توان برای هرموقعیت تصمیم گیری و با هرمیزان اطلاعات به کار برد؛ چه این انتقال از طریق کانال‌های جمعی و چه از طریق کانال های بین‌فردی باشد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار