عطنا - متن زیر توسط محمدامیر جلالی (دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی) برای انتشار در اختیار عطنا قرار گرفته است:
نوای درد و دریغ است آنچه میشنوی
چه زود رخت سفر بست کورش صفوی
«بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افقهای باز نسبت داشت...»
درین وانفسای بیفریاد، درین قحطسالِ دانش و مردمی، استاد صفوی هم رفت. هردم آید غمی از نو به مبارکبادم!
فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت
دوست دارم بیپیرایه بنویسم؛ همچون خودِ او؛ بی لقبِ «استاد» برای اویی که بدین برازندهترین بود.
صفوی، فرزانه بود و فروتن؛ گشادهروی و گشادهدست؛ به لبخندی همیشگی؛ امیدوار و امیدبخش؛ و پر از نشاط و سرزندگی. ساده و بیپیرایه سخن میگفت؛ بیدغدغۀ انتخاب کلمات. دوست بود و سخنش با همه دوستانه؛ ارتباط را ساده میکرد؛ و همگان با او احساس راحتی داشتند. مهرش بیدریغ بود و بیدروغ؛ شخصیتی بینقاب داشت؛ و جهانی بود بنشسته در گوشهای.
دانشجویان، شیفتهوار دوستش میداشتند؛ که به راستی معلم بود. و نه فقط دانشجویان، که هرآنکه با او گفتگویی داشت و دیداری؛ ولو نخستینبار. شوخطبعیِ هموارهای در سخن داشت؛ و به راستی به دیدارش وقتِ همگان خوش میشد.
درین روزگارانِ درد و دَمسردی، نفسی گرم داشت. وجودش خیر محض بود. عهدهدار کاری اگر میشد، به انگیزۀ نجاتبخشی بود و گرهگشایی. عارفرفتاری بود در قبای مدرن. فرزانهای در جامۀ جهان امروز. در برهوتِ دانش و آزادگی، دریایی بود ژرف و گستردهدامن؛ پاک و پیراسته؛ زلال و وسیعالمشرب. در دوزخِ زمانه، فرشتهای بود بهشتیسیرت؛ از نادر آدمیانی که شمس تبریزی در مقالاتش اینگونه بازنمایانده: «هرکه را خُلق و خویِ فراخ دیدی و سخنگشاده و فراخحوصله که دعای خیرِ همه عالم کند [چنان]که از سخنِ او تو را گشادِ دل حاصل میشود و این عالم و تنگیِ او بر تو فراموش میشود، [...] آن فرشته است و بهشتی.»
دانشوریاش بر کنار، ازو هنر زیستن و زیبانگریستن را میتوانستی بیاموزی...
خبر را دیشب شنیدم. خبر نه، که آواری از بهت و حسرت و آشفتگی. تلخوارهای در کامِ وقت. «چرا عمر طاووس و دُرّاج کوته؟» چرا؟...
در یکی از واپسین گفتگوهای مجازی، از او پرسیدند «دوستداشتن یعنی چه؟» و او دوستداشتن را به بیخوابی تعبیر کرد. دیشب در هنگامۀ پریشانی و خواب و بیخوابی، دیدمش؛ با همان لبخند همیشگی؛ و «زهی مراتب خوابی که بِه ز بیداریست.» صفوی در بسیاری، مهرها برانگیخته بود؛ بیآنکه هرگز شاگرد مستقیمش بوده باشند.
راهروهای طبقۀ پنجم دانشکده را _دانشکدۀ ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبائی را میگویم_ چگونه بیاو تصور میتوان کرد؟
«جزای آنکه نگفتیم شکر روز وصال
شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال»
زندگی خاطره است و خاطرهساختن؛ و صفوی این معنی را خوب شناخته و دریافته بود. از زمرۀ نوادری بود که آموزۀ فراموششدۀ فرهنگ ایرانی یعنی کمآزاری و شادزیستن و شادمانیبخشیدن را مبلّغاند و مروّج.
غرب و دانش غربی را خوب میشناخت اما دل در گرو شرق داشت و جهان و فرهنگ ایرانی. فارابیها و ابنسیناها و عینالقضاتها و حافظها را همانقدر دوست میداشت و حرمت مینهاد که سوسورها و چامسکیها را. صفوی در دو عالم نفس میکشید؛ هم در جهان زبانشناسی و هم در افق ادبیات و فرهنگ ایرانزمین. او امتداد نسل روبهزوالی از استادان ذوابعاد و ذووجوهی همچون پرویز ناتل خانلری، محمد معین، یدالله ثمره، ابوالحسن نجفی، علیمحمد حقشناس، بهمن سرکاراتی و علیاشرف صادقی _رَحِمَ اللهُ الماضینَ و اَبقَی الحاضِرین_ بود که هم سری در زبانشناسی داشتند و دارند، و هم در ادبیات و متون. هم درآمدی بر معنیشناسی و درآمدی بر زبانشناسی را نوشت و هم از زبانشناسی به ادبیات و آشنایی با نشانهشناسی ادبیات را. هم زبان و ذهن، و زبان و اندیشۀ چامسکی را در کارنامۀ بلند ترجمههایش داشت و هم سه رساله دربارۀ حافظ از بورگل را. هم آشنایی با تاریخ زبانشناسی و آشنایی با تاریخ زبانهای ایران را تألیف کرد و هم نگاهی به ادبیات از دیدگاه زبانشناسی و سرگردان در فلسفۀ ادبیات را.
دایرۀ مخاطبان آثار صفوی نیز گستردهتر از دانشگاهیان و بزرگسالان بود. سالها پیش زمانی که دنیای سوفی _رمانی به زبانی ساده در تاریخ فلسفه برای نوجوانان_ را ترجمه کرده بود، در بازخوانیِ زبانیِ آن از فرزند اندکسالش یاری گرفته بود تا مناسب فهم مخاطبان نوجوانش باشد.
دِین دانشجو و دانشگاه بدین مرد، شناختن و شناساندن او و آثار اوست. خود را بدین نهیب میزنم و دانشجویان (ادبیات و زبانشناسی) و دوستان و دوستدارانش را نیز؛ که اکنون نه وقت موییدن و گریستن، که زمان زمانِ بیش شناختن و بیش شناساندن او و اندیشههای اوست؛ زمانِ «قرائت» و «درک معنا»ی او و آثار او.
«إنَّ آثارَنا تَدُلُّ عَلَینا فَانظرُوا بَعدَنا إلَی الآثار
«شیشۀ پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟»
محمدامیر جلالی، شنبه، ۲۱ مردادماه ۱۴۰۲
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: