عطنا - چندی پیش ذیل یکی از تصاویر منتشر شده در فضای مجازی، از تعبیر «شاعر بزرگ فارسی» در توصیف مولانا استفاده شده بود. با مشاهده آن تصویر، تأملات علامه جعفری درباره مولانا در در ذهنم تداعی شد که آن را با مخاطبان فهیم یادداشت حاضر در میان میگذارم.
علامه جعفری کاربست واژه «شاعر» در مورد مولانا را حمل بر جفای آشکار به وی مینمود و شأن او را بسیار فراتر از آن میدانست؛ مرحوم استاد جعفری (در مقام مقایسه و تقابل فکنی میان اندیشههای مولانا با دیگر فلاسفه جدید) از او با عنوان «گنهکار» یاد میکرد؛ گنهکار از این حیث که [به تعبیر مرحوم استاد جعفری]نام او، جلال الدین محمد بود، نه کانت، هگل و اسپینوزا؟!
مزید بر آن، مرحوم علامه [متأثر از بذله گوییهای لطیف، اما فیلسوفانه اش]نوعی حس دلسوزی و ترحم نیز نسبت به مولانا را در خود احساس، و بدان تصریح مینمود؛ حضرت ایشان (در مقام مزاح) این نکته را مورد اشاره قرار میداد که (نقل به مضمون میکنم): «دلم برای مولوی خیلی میسوزد؛ هم در حیات، و هم در ممات، گرفتار [آذری ها]شد: تا زمانی که زنده بود، شیفته شمس تبریزی، و بعد از مرگش هم که محمدتقی جعفری تبریزی او را راحت نگذاشت و رها نکرد»
با این مقدمه، و با عنایت به سطور بعدی، گزافه نیست اگرآذریهای عزیز به خود مفتخر باشند که صرف نظر از نام آوران متقدم، بزرگانی، چون علامه جعفری، استاد شهریار و علامه طباطبائی را نیز در زمان متأخر در دامن خود پرورش داده اند. در این میان، کمتر کسی هم، چون علامه جعفری، عمر خویش را مصروف شناخت و نقد اندیشههای مولانا، بدور از «شیدایی» و «نفرت»، نمود.
او با کسانی که مثنوی را با منقاش تورق میکردند تا مبادا طهارت جسم و روح آنها خدشه دار شود، به همان میزان در ناسازگاری مینمود که با افراط پیشگانی که با قدیس سازیهای بلاوجه، سودای بساط گستری و مردم انگیزی را در سر میپرورانند.
مرحوم علامه جعفری به رغم نقدهایی که بر پارهای از وجوه آراء مولانا وارد میدانست، به قدری با نام و یاد او التفات خاطر، مؤانست و ملاطفت روحی داشت که غالباً در مکتوبات و بیانات شفاهی اش مولانا را بسان صمیمیترین دوست خود، با نام کوچک، و با تعبیر دوست داشتنی «جلال الدین» یا «جلال الدین محمد» فرا میخواند. جلال الدین چنین و چنان میگوید؛ «گر شدی عطشان بحر معنوی فرجهای کن در کتاب مثنوی».
امید است روزی فرا رسد که نکوداشت بزرگان علمی، تاریخی و فرهنگی ما، که در عین تعلق تاریخی به قوم و فرهنگ ایرانی اسلامی، از اندیشههایی قابل ارائه در سطح جهانی، و برای همه ابناء بشر برخوردارند، صدرنشین برنامه ریزیها و سیاستگذاریهای اجتماعی و فرهنگی ما شود.
در پایان، کتابی درباره آراء مولانا با رویکرد روانکاوانه با عنوان «تولدی در عشق و خلاقیت؛ مولوی و روانشناسی»، اثر پرفسور رضا آراسته، استاد دانشگاه علوم پزشکی جرج واشنگتن، و با مقدمه اریک فروم را معرفی میکنم. این کتاب به فارسی ترجمه شده است. مطالعه این کتاب نیز احتمالاً شایسته توجه باشد. مشخصات کتابشناختی اثر فوق الذکر مطابق با شرح ذیل است. آراسته، رضا (۱۳۷۲)، تولدی در عشق و خلاقیت، مولوی و روان شناسی، (با مقدمه اریک فروم)، ترجمه حسین نجاتی، چاپ اول، تهران: انتشارات فراروان.
نویسنده: دکتر ابراهیم اخلاصی
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: