عطنا - هرساله بدون در نظر گرفتن حوادث و در حالت عادی که مشکلاتی مانند شیوع کرونا یا سایر مسائل موجب تعطیلی حج نشود، حدود ۸۵ هزار زائر از ایران و بیش از دو میلیون زائر از سراسر جهان برای انجام اعمال حج راهی سرزمین وحی میشوند. همه ساله تعداد زیادی از مردم و خانوادههای آنها در جامعه ایران با مقوله حج در ارتباط هستند. از سوی دیگر شرایط اجتماعی نیز بر زائران حج تأثیر دارد و مسئله حج یک کنش و واکنش عمیقی را بین جامعه و فرد ایجاد میکند و زائرانی که از یک جامعه با ویژگیهای خاص آن به حج میروند در بازگشت اندوختههای معنوی خود را وارد آن جامعه میکنند و با ورود خود تلاش میکنند تأثیرات مثبتی بر جامعه بگذارند.
ابوالقاسم فاتحی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به بررسی آثار فردی و اجتماعی مراسم و مناسک حج و بازخوانی حج از منظر جامعهشناختی پرداخته است.
حج چه آثار اجتماعی دارد و با نگاه جامعهشناختی چگونه میتوان پیامدهای اجتماعی و سیاسی حج را بررسی کرد؟
پاسخ این سؤال را در قالب موضوع «خوانش جامعهشناختی حج» که ناظر بر مناسک و اعمال حج است بیان میکنم. به عنوان مقدمه ضروری ورود به بحث باید گفت اسلام ذاتاً یک دین و مکتب عبادی ـ سیاسی است، اما سیاستزده در معنای متداول آن نیست. سیاست در اسلام برخاسته از مبانی و مبادی و اصول اساسی آن است که هستیشناسی، انسانشناسی، معرفتشناسی، روششناسی و ارزششناسی خاص خود را دارد. معرفت، دانش، عقل، حکمت، اخلاق، معنویت و فرهنگ از مختصات فلسفه سیاست و قدرت در اسلام است. تشکیل حکومت و به دست گرفتن قدرت برای اصلاح امور مسلمانان و بلکه عام مردم از اولین و مهمترین دعوتهای انبیای الهی بوده است. اما تجلی معرفت، دانش و فرهنگ در قدرت است. وقتی میگوییم سیاست یعنی قدرت، بدین معناست تا قدرت حکمرانی و وضع قانون و اجرا و نظارت بر آن در دست حاکمان عادل، حکیم و عامل نباشد، سایر امور مردم در دیگر عرصههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز به انحراف کشیده میشود کما اینکه تاریخ و پیشینه حکمرانی حاکمان جور و ظلم چنین بوده است. در میان عبادات و فروعات دین، حج، مختصات و امتیازات انحصاری دارد که در دیگر عبادات با همه اهمیت و ارزشی که دارند، یافت نمیشود. در احادیث و آموزههای دینی آمده است که بین حج گزاردن و اقامه حج تفاوت وجود دارد. اصولا فلسفه اغلب عبادات و مناسک و مراسم عبادی به روح آن و پیام اصلی آن برمیگردد و آن اقامه عدل است یعنی برپا داشتن جامعهای پویا و پرتحرک که در آن عدالت، امنیت، معیشت، فرهنگ، اخلاق و معنویت نهادینه شده باشد و ساختارها و سازمانهای حکومتی، نهادهای مردمی و مدنی و رفتارهای عاملیتها و کنشگران همه و همه تقویتکننده آن باشند. اگر با این رویکرد به حج، مناسک و مراسم آن نگاه شود و سیاستگذاریهای مسئولان در این جهت انجام شود، طبعا پیامدهای اجتماعی و فردی و سیاسی حج در کشور خودمان و در دیگر جوامع اسلامی به گونهای دیگر خواهد شد. وقتی پیامبر(ص) در قید حیات بودند، حج را اقامه میکردند. بعد از رحلت پیامبر تا زمان امام علی(ع) مسلمانان حج را برگزار میکردند و حج اقامه نمیشد. امام علی(ع) حج را طی پنج سال حکومتشان اقامه کردند و امام حسن(ع) در طول عمر شریفشان بارها به حج رفتند، اما نمیتوانستند حج را اقامه کنند، چون در راس قدرت سیاسی و حکمرانی جامعه اسلامی قرار نداشتند.
حج یکی از فروعات دین ماست. به گمان بنده در بین فروعات دین، حج جامعیتی دارد که دیگر فروعات دین مانند، نماز، خمس، زکات، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبری و ... با همه اهمیتی که دارند، اما به لحاظ مناسکی آن جامعیت را ندارند. نماز با آن که ستون دین است آن جامعیت را ندارد. همچنین، جهاد با وجود اینکه دری از درهای بهشت است، این جامعیت را ندارد؛ امر به معروف و نهی از منکر این جامعیت مناسکی و معرفتی را ندارد. اما ما در حج، نماز، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، تولی و تبری و... را یکجا میبینیم. بنابراین حج طوری طراحی شده است که تمام عبادات را در آن میبینیم. حج یک نمونه کوچک و کیفی از اسلام است. حج را میتوان منظومهای منسجم، هدفدار و دارای ظرفیتی بالا دانست که میتواند هر ساله قدرت سیاسی جهان اسلام را به نمایش بگذارد. امام صادق(ع) فرمودهاند که چند هزار سال قبل از حضرت آدم(ع) حج برگزار میشد. خانه خدا را خود خدا بنا کرد، مکان این خانه را خدا مشخص کرد و خدا مشخص کرد که چه کسی سنگها را بچیند. تمام ابعاد و جزئیات حج را خداوند بیان کرده و این امر نشان میدهد که حج فرهنگ مشترکی است و لایههایی دارد که میتواند تمام مسلمانان جهان را دور هم جمع کند تا پیام توحید، نبوت و امامت را به همه معاصران برساند. برائت از مشرکین مهمترین پیام سیاسی حج است که امروز مصداق بزرگ و روشن آن بیزاری مسلمانان از آمریکا به عنوان شیطان بزرگ است.
حج یک فلسفه عبادی قوی دارد. قدرت معنوی که در نماز، زکات، روزه و ... هست همه در حج وجود دارد و قدرت معنوی حج بسیار زیاد است. روزه یک عمل فردی است و آثار اجتماعی دارد، در حالی که حج هم فردی و هم اجتماعی محسوب میشود و قدرت معنوی حج از نماز و روزه قویتر است. از سوی دیگر حج سیاسی است، چون ظرفیتی دارد که سایر فروع دین ما آن ظرفیت را ندارند. کعبه ظاهراً یک خانه سنگی در یکی از بدآب و هواترین مکانهاست، اما این مرکز جغرافیایی چنان قدرتی دارد که میتواند در جغرافیای سیاسی اسلام همگرایی ایجاد کند. ما هیچ مسجد و مکانی را سراغ نداریم که ظرفیت ایجاد همگرایی بین مسلمانان کشورها و شهرهای مختلف جهان را داشته باشد و بتواند چنین همگرایی ایجاد کند.
حج تولید قدرت میکند، چون وقتی مسلمانان به حج میروند و با انبوهی از مسلمانان از سراسر جهان آشنا میشوند، غرور مذهبی و دینی آنها را فرامیگیرد و متوجه میشوند یک قدرت در جهان هستند. حج مرکز تولید نوعی گفتمان بین مذهبی است و مرکزی است که هم قدرت سیاسی جوامع اسلامی را تولید میکند و هم آن را توزیع میکند. حج مالک خصوصی ندارد و مالکیت حج متعلق به همه مسلمانان است. به همین دلیل مَثَل حج در احادیث مثل قرآن است که همه میتوانند از آن استفاده کنند. سفرهای است که عامی، بیسواد، تحصیلکرده، زن و مردم و ... میتوانند از آن بهره ببرند؛ یعنی کمسواد و باسواد هر کدام به اندازه خود از آن بهره میبرند. حج به لحاظ کمّی ظرفیت گستردهای دارد و شامل همه لایههای جمعیتی، اجتماعی، مذهبی، زبانی، نژادی و ... میشود و از لحاظ کیفی نیز دوامی دارد که در هیچ کدام از عبادات این جنبهها را تا این حد گسترده نمیبینیم.
حج قدرت شبکهسازی دارد و نماد جهانی شدن اسلام است؛ در اصل جهانی شدن اسلام از حج اتفاق خواهد افتاد. حج این ظرفیت را دارد که مسلمانان جوامع اسلامی مشکلات خود را در آن طرح و چارهسازی کنند. البته مراسم حجی که اکنون در جهان اسلام برگزار میشود، برگزار شدن حج است نه اقامه حج. اگر قرار باشد حج اقامه شود، به این معنی است که دیگر قدرتهای سلطهگر، استثمارگر و استعمارگر نداشته باشیم. حج از وقتی که حاجی نیت میکند و میرود و مناسک را جزء به جزء انجام میدهد و بازمیگردد، یک نشانه است و این ظرفیت را دارد که روانشناسان، جامعهشناسان و متخصصان علوم و فنون مختلف این نشانهها را معناشناسی کنند.
حج یک مانور سیاسی است. خاصیت مانور نشان دادن قدرت و توان در برابر دشمنان است. این موارد بخشی از فلسفه حج هستند و متفکران مسلمان از کشورهای مختلف باید ابعاد مختلف حج از جمله ابعاد عبادی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حج را تبیین و در خصوص آنها آگاهسازی کنند تا بعد آرام آرام به سمت اقامه حج برویم. اگر حج اقامه شود، دیگر شاهد جنگهای نیابتی و فقر در کشورهای اسلامی نخواهیم بود. باید مراسم حج کنونی را تداوم بخشید تا بتوانیم آن را اقامه کنیم. از سوی دیگر مناسک حج در بُعد فردی مؤثر است. وقتی زائر حاجی میشود، اگر فکر کند، سعی میکند سبک زندگی خود را عوض کند؛ یعنی مناسک حج مناسک زندگی است. این نیست که فرد به مکه برود و بازگردد و با گذشته خود تفاوتی نداشته باشد. البته میزان تفاوت افراد با هم فرق دارد.
حج کنشهای فردی را تحت تأثیر قرار میدهد و حداقل آن این است که حاجی از زمانی که نامنویسی میکند تا وقتی که به حج میرود و بازمیگردد حداقل سعی میکند آدم خوبی باشد. وقتی که باز میگردد تا مدتی بیشتر مراقب خودش است. پس حج یک ظرفیت تأثیرگذاری قوی دارد. بنده حج را در بین فروع دینی که داریم مثل خورشید میدانم و بقیه فروع دین را ستاره، حج صرفاً یک عبادت دستهجمعی نیست که همه با هم جمع شوند و اعمالی را انجام دهند. حج، یک عبادت اجتماعی ـ سیاسی هدفدار است. حج با سفرهای زیارتی دیگر فرق دارد. آیات و احادیث نشان میدهد که حج این نیست که با هم به مکه برویم، محرم شویم و اعمال و مناسک را انجام دهیم، بلکه حج یک روح جمعی دارد و معرفت تولید میکند. اگر زائر چنین حجی انجام دهد، به روح جمعی حج میپیوندد، در حالی که اگر چنین نکند، فقط با دیگران در حال انجام یک کار جمعی است. باید در حج عبادت اجتماعی، سیاسی و معرفتی داشته باشیم. در حج روحها یکی میشود و دیگر منیتی وجود ندارد، بلکه همه «ما» هستند. بنابر این انسجامبخشی، وفاق اجتماعی، وحدت جهان اسلام، و همسوشدن قدرت جوامع اسلامی در مبارزه با شیطان اکبر یعنی آمریکا از مهمترین کارکرهای اجتماعی و سیاسی حج است.
چطور حجاج آنچه را از حج دریافتهاند به جامعه تزریق کنند و موجب ارتقای معنوی و معرفتی آن شوند؟
حج فینفسه یک رسانه است و رسانه یعنی پیام معنادار قابل توزیع و انتشار که اگر درست منتشر شود، مخاطبان خود را تحت تاثیر قرار میدهد. رسانه با روابط عمومی فرق میکند. فردی که از حج باز میگردد با فکر، اندیشه و رفتارش باید رسانه باشد، به شرط اینکه کل حج رسانه باشد. اکنون کل حج رسانه جوامع و جهان اسلام نیست. حج با همه عظمتی که دارد و باید حفظ شود، اکنون فقط یک مجموعه مناسکی است که گزارده میشود. بنابراین حاجی که از حج برمیگردد، حداکثر تعریفی را که از حج ارائه میکند، خدماتی است که دریافت کرده است. بنابراین اگر همین دو میلیون نفری که در حج حضور دارند، رسانه باشند و حج پنج سال تکرار شود، آثار اجتماعی و فرهنگی فاخر و عمیقی خواهد داشت.
رسانه یعنی کسی که فکر، حرف، سکوت، نگاه و ... او پیام میدهد. اگر این انتقال پیام صورت گرفت، آن فرد حاجی رسانه شده است. اگر حتی صدها فیلم و سریال ساخته شود، اما مخاطب پیام را دریافت نکند، آن فیلم و سریال رسانه نیست و فقط پرکننده اوقات فراغت است. گاهی یک جمله کوتاه رسانه است. اگر کسانی که مسئولیت تأمین محتوا و قالب حج را برعهده دارند، یا سیاستگذاری میکنند، توجه کنند که چه چیزی تولید میشود(محتوا) و چگونه و به چه کسانی انتقال داده میشود، در این صورت، حتی اگر بتوان هر سال نیمی از حجاج را به رسانه تبدیل کرد، پیام حج منتقل میشود. معرفت حج و پیام حج باید منتقل شود و پیام حج، همانطور که امام راحل و مقام معظم رهبری فرمودند، این است که شما نباید زیر بار ظلم بروید. کسی نمیتواند بگوید من حاجی شدهام اما در برابر ظلم سکوت کند و در برابر مهمترین مسئله حج که فلسفه سیاسی و عبادی آن است و آن شناخت امام عادل و رهبر ظلم است، بیتفاوت باشد یا در برابر نوع حکمرانی حاکمان بر جوامع اسلامی و آنچه در یمن، افغانستان، عراق، لبنان و ... بر سر مسلمانان میآید، بیتفاوت باشد.
به نظر بنده این مسئله دو وجه دارد یکی اینکه تقریباً کارهای حج از ساختن خانه و دیگر ضوابط و شرایط را خداوند با حضرت ابراهیم(ع) سپرد و وجه دیگر آن این است که چون حضرت ابراهیم(ع) با کسی دست و پنجه نرم کرد که ادعای خدایی کرد. حضرت ابراهیم شجاعانه ایستاد و قدرت سیاسی روز را به چالش کشید و خداوند دستور بازسازی کعبه را به ابراهیم (ع) داد. وقتی گفته میشود حج ابراهیمی یعنی حج ضد استکباری و ضد ظلم و مقابله با هر کسی که خوی اقامه حکومت غیرخدایی دارد. البته حجی که اکنون برگزار میشود تبعات و تأثیرات معمول و عرفی خود را دارد و در هر صورت حاجیان ایرانی، از این منظر که از کشوری آمدهاند که در آن انقلاب اسلامی شده و اکنون ۴۵ سال است که در خط مقدم مبارزه همه جانبه با آمریکا قرار دارند، به خودی خود پیام سیاسی حج را با خود منتقل میکنند که خوب است، اما انتظار بیش از این است و ظرفیت حج بیش از اینها است و برای تحقق اهداف بزرگی که منظور نظر الهی از تعیین حج بوده کافی نیست. باید در داخل کشور گفتمان حج مشخص باشد و گفتمانسازی کنیم و باید این گفتمان مرتب بازخوانی، جریانسازی و فرهنگسازی شود. سپس از طریق متفکران و نخبگان به کشورهای دیگر منتقل و آگاهی مربوط به حج در میان مردم منتشر شود.
در جمهوری اسلامی سیاستگذاری ما در خصوص حج آنطور که باید و شاید پویا و فکورانه و بهروز نیست. یکسری کارهایی انجام میدهیم که به صورت انفرادی خوب است، اما وقتی آنها را در منظومه حج قرار میدهیم، میبینیم که نتیجه مطلوبی حاصل نمیشود. باید سیاستگذاری موجود بازخوانی شود و تمام لایههای حج را در نظر گرفته و مسئلهمحور حرکت کنیم. سیاستگذاری حج ما مسئلهمحور نیست، بلکه نهایتاً دغدغهمحور و سؤالمحور است و بیشتر دغدغهها و سؤالات هم ناظر به جنبههای رفاهی است که در حد خود مهم است، اما باید گفتمان حج ابراهیمی ساخته و پرداخته و بازخوانی و بهروز شود. بعد، این گفتمان را در طی ۱۱ ماه به فرهنگ حج ابراهیمی تبدیل و سپس آن را رسانهای کنیم. اگر میخواهیم در ایام حج نتیجه بگیریم، باید ۱۱ ماه کار کنیم تا در یک ماه حج به نتیجه برسیم. اگر جمهوری اسلامی ۱۱ ماه سیاستگذاری و گفتمانسازی کند و این گفتمان را به حج ببرد، آنوقت میتواند محصول ۱۱ ماه تلاش خود را در جهان ارتباطات و فناوری اطلاعات ببیند.
اکنون شبکههای مجازی فرصتی است که خوب از آنها استفاده نمیکنیم. اگر ۱۱ ماه از آنها استفاده کنیم، آنوقت میتوانیم در سرزمین وحی به راحتی با زائران سایر کشورها ارتباط برقرار کنیم، ولی متأسفانه وقتی وارد عربستان میشویم، تازه فکر میکنیم که آنجا چه بگوییم و چه کنیم، در حالی که باید نتیجه ۱۱ ماه فکر را به آنجا ببریم و با زائران سایر کشورهای برای اجرای آنچه فکر و طراحی کردهایم، برنامهریزی کنیم.
تأثیر تکنولوژی بر فرهنگ حج چیست و برای درک بهتر حج میتوان چه بهرهای از تکنولوژی برد؟
این مسئله ذیل تأثیر تکنولوژی بر فرهنگ قابل طرح و بررسی است. در خصوص این تأثیر در غرب مطالعات زیادی صورت گرفته، اما متأسفانه در دانشگاههای ما بیشتر منابع غربی ترجمه میشود و تولیدات و پژوهشهای قوی وجود ندارد. تکنولوژی با فناوری فرق میکند. وقتی گفته میشود تکنولوژی یعنی در بطن و ذات آن فرهنگ وجود دارد. ما فناوری نداریم، بلکه تکنولوژی داریم و تکنولوژی یعنی فناوری که در دل خود و همراه خود فرهنگ خاص خود را دارد و به مخاطب منتقل میکند. تلفن همراه فناوری نیست، بلکه براساس فناوری خاص ساخته شده اما یک تکنولوژی است و در ذات خود با فرهنگ آغشته است. قطعاً جهانی شدن فرهنگ و تکنولوژی، فرصتها و تهدیدهایی را ایجاد میکند و باید در طول ۱۱ ماه سال فکر کنیم که چگونه از تکنولوژی برای حج استفاده کنیم تا در یک ماه موسم حج از آن بهره ببریم.
متأسفانه همیشه تأخر فرهنگی داریم؛ یعنی تکنولوژی میآید و فرهنگ خود را میآورد، اما ما هنوز میخواهیم با فرهنگ گذشته خودمان با تکنولوژی جدید روبهرو شویم. نمیتوانیم جلوی تکنولوژی را بگیریم و نباید هم جلوی تکنولوژی را گرفت. جهانی شدن فرهنگ و فناوریهای IT و ICT شرایط جوامع را تغییر داده است. باید این مسائل را مطالعه کنیم و آیندهپژوهی و آیندهنگری داشته باشیم. اگر سال ۶۰ آیندهپژوهی و فکر میکردیم که در آینده چه تکنولوژیهایی با چه تغییرات فرهنگی ایجاد خواهد شد، قطعاً رفتار و برخورد دیگری با تحولات تکنولوژی و تبعات فرهنگی آن داشتیم، ولی متأسفانه انفعالی برخورد میکنیم و واکنشهای بدون تفکر داریم. نهادهای مسئول باید بر روی تأثیر تکنولوژی و فناوری در حج تمرکز کنند؛ فرصت این مسئله بیشتر از تهدیدهای آن است و اگر میبینیم که تهدیدهای تکنولوژی برای ما بیشتر شده به این دلیل است که برای استفاده از آن کار نکردهایم. اگر کار کنیم، تهدیدها به حداقل میرسد و به فرصت تبدیل میشود. اگر شعار این باشد که هر حاجی، یک رسانه باشد و این مسئله تبیین، طراحی و اجرا شود و جا بیفتد، رسانههای دیگر نمیتوانند در مقابل رسانه عظیم حجاج کارشکنی کنند.
فردی که به حج میرود علیرغم همه مسائل در عدم اقامه حج، چه مسئولیتی در قبال جامعه خود دارد؟
واقعیتها را بپذیریم، اما از آنها عبور کنیم، مثلاً اینکه به دلایل مختلف صف حج در کشور ما طولانی شده است و بسیاری از زائران مسن هستند. این یک واقعیت است اما گذراست. پس چه باید کرد؟ باید آگاهسازی و دانش فلسفه سیاسی حج را تولید کنیم. یعنی طی ۱۱ ماه قبل از حج به آن فکر کنیم. وقتی زائری برای حج ثبتنام میکند، فرصت هست که از طریق فضای مجازی با او ارتباط برقرار کنیم. باید زمان ثبتنامها را سازماندهی کنیم و بدانیم هر سال چه کسانی به حج میروند و از یک سال قبل با آنها ارتباط برقرار و مباحث مختلف را در طول سال به آنها ارائه و از نظر فکری و معنوی به ارتقای زائر کمک کنیم. اگر بخواهیم با دانش ۲۰ سال پیش جوان امروز را به حج بفرستیم، نتیجه نمیگیریم. باید هر سال دانش حج را بازخوانی کرد.
دانش حج باید مسئلهمحور باشد و بدانیم مسائل جهان اسلام در بعد کلان و مسئله هر حاجی در بعد خرد چیست؟ مسائل حاجی باید استخراج و بر اساس آنها دانش تولید شود و مشکلات آنان و سؤالها و مباحثی که دارند قبل از حج حل شود تا در حج و پس از بازگشت از حج، حاجی خود یک رسانه باشد، اما ما سنتی برخورد میکنیم و هر سال کاروان تشکیل میدهیم و زائران را عازم حج میکنیم. این حج یک حج متعارف سالیانه است و حجی نیست که برای آن دانش کاربردی طراحی شود. باید با حجاج ۱۴۰۳ از هماکنون ارتباط برقرار کنیم و با کسی که دو سال بعد به حج خواهد رفت نیز به نحو دیگری ارتباط داشته باشیم.
حج این ظرفیت را دارد که رسانهای برای تمدنسازی بینالمللی جهان اسلام باشد، ولی برای این امر باید از متفکران استفاده کرد. اکنون متفکران مسلمان در کشورهای مختلف بسیارند و علاقه دارند درباره حج کار کنند، اما مسئولان فرهنگی حج چقدر با آنان ارتباط دارند؟ طی ۱۱ ماه قبل از حج میتوان چندین وبینار بینالمللی را درباره آن برگزار کرد تا متفکران در مورد آن بحث کنند.
حج و محرمات آن یک مدینه فاضله میسازد. چقدر جامعهشناسان ما از حج به عنوان یک الگو برای طراحی یک جامعه انسانی و سالم بهره بردهاند؟
بسیار کم. ما به حج میرویم تا زندگی در مدینه فاضله را تمرین کنیم، اما باید تمرین بیشتری کنیم، چراکه اعمال حج حدوداً چهار روز است و فقط یک تمرین است و وقتی حاجی به کشور بازمیگردد، باید ببیند ساختار کشور، مالیات، بانک، ترافیک و... بر اساس اصول مدینه فاضله اجرا میشود. در حج اجازه نداریم که به خود و دیگران آسیب برسانیم. در جامعه نیز باید فضا طوری باشد که به خود و دیگران آسیب نرسانیم. متأسفانه اکنون چنین ساختاری در کشور فراهم نیست و دولت و نظام باید کاری کنند که وقتی حاجی بازگشت، ببیند که میتواند خوب باشد.
حاجی وظیفه دارد تلاش کند که جامعه را به سمت بهتر شدن پیش ببرد، چراکه هویت فردی در هویت اجتماعی تأثیر میگذارد. ضمن اینکه هویت فردی دارم، از جامعه هم هویت میگیرم و وقتی با هم گفتوگو میکنیم، آنچه را خودمان یاد گرفتهایم با هم تبادل میکنیم و هویت جمعی را شکل میدهیم. یعنی هم فرد مسئولیت دارد و هم دولت، اما وظیفه دولت مهمتر است. افراد اکنون در ساختارها خُرد و له شدهاند. به همین دلیل افراد تمرد و برای کسب هویت فردی تلاش میکنند، در حالی که اگر هویت فردی را جمع به آنها میداد، هویت درستتری بود، اما چون اجتماع این هویت را نداده، فرد خودش به دنبال تولید یک هویت است و شاید دچار خطا شود.
بنابراین ساختارهای ما چه ساختارهای آموزش و پرورش، آموزش عالی، شهرسازی و چه ساختار اقتصادی و... باید اصلاح شوند. این ساختارها اشتباه هستند، چون دانش ساخت درست آنها را نداشتیم یا اگر داشتیم، خوب اجرا نکردیم. باید ساختارها، فرایندها و رویهها را درست کنیم تا همه اینها به الگو تبدیل شود.
گفتوگو از زهرا ایرجی، خبرگزاری ایکنا
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: