عطنا - در تحلیل تورم در ایران باید دو مدل تورم ایران را کامل از هم جدا کنیم. یکی تورمی که در سالهای عادی رخ میدهد که زیر 20 درصد است و ماندگاری داشته است. این تورم را میتوان به مسائل ساختاری که منجر به کسری بودجه و رشد نقدینگی میشود، ارجاع دهیم.
شکل دوم تورمی که برای ما مسئله جدی ایجاد میکند جهشهای شدید تورم از سطح میانگین و متوسط است که تورم را به سطوح نزدیک ۴۰ درصد میرساند و بعضی سالها که مسئله حادتر میشود به ۵۰ درصد هم نزدیک میشود.
در این دورهها خاصیت مشترکی وجود دارد. اختلالهای جدی سمت عرضه و از همه مهمتر تبدیل نرخ ارز به یک متغیر کنترل ناپذیر، خاصیت مشترک این دورهها بوده است. بنابراین نرخ ارز در کوتاه مدت مهمترین عاملی است که تورم را در اقتصاد ایران تعیین میکند.
اگر نرخ ارز و حدود آن قابل کنترل نباشد یک انتظار و بیم و هراس تورمی در جامعه رخ میدهد که منجر به رفتارهایی مانند خرید دارایی به شکل ارز، طلا، خودرو و مسکن میشود که این خودش موجی از تورم کالا و خدمات را ایجاد میکند. این موضوع توضیح دهنده تورمهای بالاتر از میانگین بلندمدت در کشور ماست.
زمانی که این دو دوره را از هم جدا میکنیم میبینیم تورمهای اول بیشتر توجیه اقتصادی دارند و تورم دوم به نحوی توجیه سیاسی روانی دارند. مشکل اساسی ما تورمهای نوع دوم است. اگر به تورمهای متوسط بلندمدت نگاه کنیم تورم دو رقمی ملایمی در حد ۱۵ تا ۱۶ درصد است که در بسیاری از سالها این تورم را داشته ایم. این که این تورم یک آسیب جدی به اقتصاد وارد میکند به لحاظ علمی محل سؤال و تردید است که آیا باید تلاش کنیم تا تورمهای ۱۵-۱۶ درصد را به یک رقمی کاهش دهیم یا خیر که گمان نمیکنم لزومی داشته باشد.
مسئله اصلی که با آن روبهرو هستیم این است که چطور تورمهای ۴۰-۵۰ درصد را به زیر ۲۰ درصد برسانیم که این اتفاق بزرگی است. این کار نیازمند گشایشهای سمت عرضه است و به طور مشخص از همه مهمتر چشمانداز کنترل پذیر از نرخ ارز. یعنی هر اتفاقی که برای ما گشایش ارزی پیش بیاورد و چشمانداز نرخ ارز را کنترل پذیر کند، میتواند باعث شود که این تورم به زیر ۲۰ درصد کاهش یابد.
فقط کنترل نرخ ارز میتواند این تورم را مهار کند. دقت کنید در همه سالها رشد نقدینگی بالا و کسری بودجه زیاد داشته ایم. اینها اتفافات جدیدی نیستند که در اقتصاد ما رخ داده باشد. ولی همان کسری بودجه و رشد نقدینگی هیچ وقت زورش نمیرسیده که تورمها را به بالای ۲۰ درصد برساند. همیشه وقتی طرف عرضه سرحال بوده چشمانداز داراییها کنترل شده بوده است. نه این که بگوییم تورم نبوده ولی مردم بیم این را نداشتهاند که قیمت ارز و مسکن در فاصله کوتاهی جهش پیدا کند. وقتی این بیمها وجود نداشته باشد تورم به زیر20 درصد هم نزول کرده است.
کاهش تورم به کمتر از 20 درصد مستلزم اقدامات سنگین و اساسی در بخش پولی و بودجه ما است و البته هزینههای گزافی دارد و باعث میشود فکر کنیم که آیا اساسا میارزد که در آن مسیر گام برداریم یا نمیارزد. کما این که تلاشهایی در برخی دولتها انجام شد، ولی هزینههای گزافی به کشور و اقتصاد ایران وارد کرد. لذا همچنان کاهش تورم از کانالهایی مانند رشد نقدینگی و کنترل کسری بودجه در اقتصاد ما در این برهه فعلا اولویت ندارد.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: