عطنا - اکنون که قدمی نمانده تا نوروز باستانی ایرانی با نگاه کردن به هفت سین ایرانی بیشتر درک خواهیم کرد که چه روزها از سر نوروز و سفره نوروزی ایرانی گذشته است تا این آیین فراموش نشود ایرانیان تلاش بسیار کرده اند تا این جشن باستانی و کهن را زنده نگاه دارند و از پیچ های گاها تاریک تاریخ عبور کرده و هر بار منعطف تر سفره نوروزی را گسترانده اند.
تفکری که در عمق جانش روح رویش و نوزایی و هستی نهفته است. مردم ایران کوشیده اند نوروز و تفکر احیا را زنده نگاهدارند چه آن زمان که آغاز سال ایرانیان از شمسی به قمری تغییر میکند و نوروز از نگاه امرای اسلامی قرون اول بوی کفر و ابقای آیینهای مجوسی دارد.
چه آن زمان که چندی بعد برخی حکام اسلامی تلاش میکنند اعیاد مذهبی را جایگزین نوروز نمایند. اما در نهایت این مردم ایران زمین هستند که مخالفان نوروز را هم به پای سفره هفت سین خود میکشانند و برای آنکه نشان دهند نوروز مخالف هیچ دین و مذهب و آیینی نیست مظاهر جدید را هم در قلب سفره خود جای میدهند. لذا قرآن کریم جایگاه رفیعی در سفره هفت سین ایرانی دارد و کلام خداوند متعال برکت دهنده این سفره میشود و دعای مقلب القلوب و الابصار در کنار نمادهای نوروز ایرانی جای میگیرد.
دقیقا همین انعطاف و همین منش نشات گرفته از فرهنگ و خرد ایرانی است که از انسان ایرانی سر میزند. با نگاهی به تخت جمشید که بارگاه نوروزی شاهان ایران بوده است به خوبی این منش و انعطاف را میبینیم. بارعام، دید و بازدید، عفو و بخشش، سنت هدیه دادن، سنت تکریم بزرگتر و بخشیدن به کوچکترها؛ تمام این عناصر در روح ایرانی و سفره ایرانی عجین شده است.
تلاش شده است تا نوروز به ما برسد و این تلاش ادامه دارد زیرا که مخالفت با نوروز حذف و دست درازی و سرقت نوروز کماکان ادامه دارد.نمونه بارز آن رفتار طالبان در مواجه با نوروز است، تغییر مبدا سال از شمسی به قمری کار را برای حراست از نوروز در یکی از بخشهای حوزه نوروزی سخت تر میکند و مردم افغانستان خود باید مشعل دار این سنت دیرینه باشند.
و یا کشورهایی که نوروز در بافت فرهنگی شان جای نداشته اما تلاش میکنند تا نوروز را برای خود بردارند.دلیل این همه جدال با نوروز ایرانی چیست؟ برخی چه با نگاه امت گرایانه و حتی با نگاه غیر دینی نوروز را میکوبند تا نباشد. تلاش نرم و مخملینی که برای بی ارزش جلوه دادن نوروز از سوی برخی گروهها و کشورها صورت میگیرد تبلبغاتی که برای بی اثر شدن نوروز بام تا شام در فضای مجازی و رسانه ها صورت میگیرد همه بی دلیل نیست.
یک روز به نمادهای نوروزی چون حاجی فیروز میتازند و آن را با بابانوئل مقایسه میکنند. یک روز سبزه کاشتن را سرزنش میکنند و آن را اسراف میدانند و میگویند کاری بیهوده است. روز دیگر میگویند ماهی قرمز اصلا برای سفره هفت سین نیست، فردایش میگویند تخم مرغ هم در سفره ایرانی جایی ندارد.دیگر روز میگویند قرآن را بردارید حافظ را بردارید و هر قومیت اصلا هر کتابی که میخواهد در سفره هفت سین بگذارد.دوباره در فضای مجازی و رسانه بیگانه به تمسخر آداب و رسوم نوروزی میپردازند. یک بار دید و بازدید نوروزی را مزاحمت و مزخرف میدانند. بار دیگر سنت عیدی دادن را کاری سخت و بی معنا میشمرند.دگر بار آیین خانه تکانی را به سخره میگیرند. دوباره میگویند دل خوش سیری چند، ما که در فقریم،گرانی و بی پولی،کدام نوروز! ما عزاداریم کدام نوروز!
آنقدر بام تا شام در فضای مجازی در رسانه ها به طرق مختلف این موضوعات تکرار میشود که انسان ایرانی با هسته فرهنگی خود یعنی نوروز قطع ارتباط کند و برپاداشتنش را ضرورت نداند. تصور کنید انسان ایرانی بدون جشن تاریخی، بدون حضور در جمع بستگان، بدون دید و بازدید، بدون دادن حس خوش به کودکان و هدیه دادن، بدون نو نوا شدن بدون پاکیزگی و ...چه انسانی خواهد بود چنین انسانی! خمیده و دلمرده که مشغول روزمرگی است.
آری تمام این تلاشها با دو هدف صورت میگیرد. تهی کردن زندگی فرد ایرانی از معنا و مفهوم عنصر ایرانی که در این صورت میتوانند هر نوع هویتی را به فرد بدهند. تا یک بار کریسمس را بهتر برپا کند تا یکبار از چین و ماچین جشنی را بجوید، تا شاید در آینده آنچه را از او گرفته اند به نام دیگری به او بازگردانند.
اما هدف دوم، با بی معنا شدن نوروز نزد ایرانیان حلقه فرهنگی و اتصال میان مردم ایرانی در جای جای ایران به مرور کمرنگ و حذف خواهد شد و آنگاه هر قوم و قبیله ای برای خودش قطعا باوری را خلق خواهد کرد و چنان این مردم با یکدیگر بیگانه میشوند که نه زبان مشترک و نه جشن مشترکی نخواهند داشت.
این چه تازشی است به نوروز؟ چه حمله ای است به نوروز باستانی؟هر بار هم به شیوه جدیدی! امسال هم برخی برای کمرنگ شدنش میگویند ما مشکلات زیادی داریم و عزاداریم! خوب کیست که همراه مردم خودش در روزهای تلخ نبوده باشد. اما،نوروز جمشیدی ما همیشه در کنار مراسم حزن و پاسداشت مذهبی همچنان جایگاه خود را داشته. مثلا در تلاقی ماه محرم و صفر با نوروز یا در ماه مبارک رمضان و روزهای روزه داری و در تمام مراسم عزاداری دینی،نوروز برقرار بود و حذف نشده بود.
حتی خانواده های داغدار و عزادار نیز به حرمت زیستن، نوزایی و به حرمت زندگی در طول تاریخ رخت سیاه و عزا از تن خارج میکردند و به اصطلاح از عزا در می آمدند.مگر همین نوروز بساط آشتی کنان ها و اتصال ها نبوده که اکنون به قصد تیشه به ریشه زدنش وارد کارزار شده اند.نوروز ایرانی که از خرد ایرانی وام گرفته است نمایانگر این مفهوم است که در کنار تمام رنج ها هنوز امید به نوشدن و دگرگونی هست.
متاسفانه در اشعار برخی از شاعران ایرانی نیز این دمیده شدن روح رخوت و خالی کردن عنصر نوروزی و تفکر نوروزی و پیوند زدن نوروز با تفکرات آرمانگرایانه و خیالی دیده میشود که متاسفانه به طرز سیاهی عملکرد نوروز را چیزی دیگر میدانند. مثال احمد شاملو نوروز را چیزی جدای از عناصر بهاری میداند و میگوید:
سالی نوروز، بی چلچله بی بنفشه می آید
بی گردش مرغانه رنگین برآیینه
و جنبش سرد برگ نارنج بر آب
سالی نوروز بی گندم سبز و سفره می آید
بی رقص عفیف شعله ها در مردنگی
بی پیغام خموش ماهی ها از تنگ....
چرا باید نوروز را چیزی غیر از نوروز تعریف کرد! مفهوم نوروز ساده است آمدن فصل بهار. نوروز میراث ایرانیانی است که تمام این هجمه ها را در طی هزاران سال دیده اند اما کوشیده اند تا نوروز را برپا کنند. و اینک این رسالت بر دوش ما ایرانیان است و انتقال آن به نسل های بعدی وطیفه ماست!
نوروزتان پیروز
هر روزتان نوروز
نویسنده: شیدا بهاری
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: