عطنا - مهمترین راهکار برای مبارزه با تروریسم و افراطگرایی در منطقه، موضوع مقابله علمی علما با اینگونه تفکرات است، چرا که بخش عمدهای از تفکرات افراطگرایی متاسفانه از بعضی از مدارس جریان وهابیت تکفیری خارج میشود و البته باید به این مسئله توجه داشته باشیم که این وهابیت تکفیری با خود وهابیت متفاوت است و کسانی که دیگران را تکفیر میکنند، تعدادشان در جهان اسلام بسیار بسیار اندک و در بین مذاهب مختلف به ویژه مذهب تشیع که ما «تکفیری» نداریم و در بین مذاهب اهل تسنن هم تعداد آنها نسبت به جمعیت کثیر اهل تسنن بسیار کم است.
مهمترین کاری که برای مبارزه با تروریسم باید صورت گیرد، آگاهی بخشی و مباحثات علمی است که باید این امر توسط علمای اهل تسنن صورت بگیرد به دلیل اینکه آنها قرابتهای مختلفی از جهت عقیدتی با کسانی که موضوع تکفیر را در اهل تسنن توسعه و نشر میدهند، دارند و میتوانند با گفتگوی عالمانه موضوع تکفیر و افراط گرایی را کنترل کنند.
اقداماتی همچون آگاهی و اطلاع رسانی دقیق رسانهای هم مهم است و رسانهها در این رابطه وظایف مهمی را به عهده دارند، اگر رسانهها را به صورت رسانههای عام در نظر بگیریم، بعد از صدا و سیما، کتب، مجلات و برنامههای مختلفی که میتوان در رسانهها برنامه ریزی کرد، بسیار موثر خواهد بود.
یکی از نکات مهمی که در ارتباط با موضوع افراطگرایی و تروریسم در منطقه مطرح است، ضعف مالی است که بخشهای قابل توجهی از منطقه را فراگرفته است.
علیرغمی که در غرب آسیا ثروت خدادادی فراوان وجود دارد، اما به دلیل وابستگیهای سیاسی اقتصادی متاسفانه بخش قابل توجهی از مردم غرب آسیا فقیر هستند و همین فرصتی را ایجاد میکند تا سوء استفاده گران از افراد فقیر استفاده کنند و آنها را به سمت تکفیر و افراط گرایی ببرند، همان طور که در القاعده و داعش هم این موضوع را مشاهده کردیم.
البته برخوردها و مراقبتهای امنیتی، بسیار اهمیت دارد، اما آنچه که بیش از همه میتواند تاثیرگذار باشد، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی و مسائلی است که بیشتر به مسائل فکری و اندیشهای برمیگردد.
غرب، امروز در حوزهای از مسائلِ مقابله با تروریسم وارد میشود که به منافع آنها ضربه زند وگرنه وجود تروریسم در نقاط مختلف دنیا به ویژه در غرب آسیا و درگیریهایی که ممکن است در این منطقه به وجود بیاید چه به صورت محلی و چه به صورت عمومی به نفع غرب است، چون هم میتواند اسلحه خود را بیشتر بفروشد و هم میتواند دخالتهای مستقیم سیاسی، امنیتی و نظامی داشته باشد و در این رابطه میتواند ثابت کند که آنها انسانهای پیشرفته و متمدنی هستند و مردم در نقاط دیگر این پیشرفت و تمدن را ندارند؛ بنابراین سعی و تلاش آنها این است که اقدامات تروریستی در مناطقی که منافع آنها را تامین نمیکند، بیشتر هم انجام شود تا بدین وسیله بتوانند شعارهایی که میدهند مثل انسانهای اروپایی، انسانهای متمدن، قانونمند و احترام گذار به جان، مال و ناموس دیگران بیشتر معنا و مصداق داشته باشد.
واقعیت امر این است هر کجا که ناامنیهای مناطق دیگر، بخواهد به غرب سرایت کند آنها بلافاصله وارد میشوند و با بدترین و سرکوب گرایانهترین طراحیها، مقابله خواهند کرد.
ایجاد و توسعه داعش و دیگر جریانهای تروریستی که مقامات ارشد امریکایی اقرار کردند که آنها را خودشان ایجاد کردند، به دلیل ایجاد ناامنی، فروش اسلحه، فروش اطلاعات امنیتی، ورود نیروهای امنیتی برای ایجاد صلح و ثبات و دخالت مستقیم در مسائل امنیتی و نظامی دیگر مناطق است.
اما باید این نکته را توجه داشته باشیم که آمریکاییها برای اینکه «سایکس پیکو ۲» را در منطقه غرب آسیا ایجاد و یک تغییر و تحولات وسیعی را در حوزه ژئوپلیتیک مدیریت کنند و به ویژه برای اینکه بتوانند کشورهای منطقه را تجزیه کرده و از قدرت هم انباشته در بعضی از این کشورها مصون بمانند، داعش را ایجاد کردند و البته اتفاقاتی هم در اروپا و آمریکا علیه مردم و نظامهای سیاسی آنها توسط داعش افتاد، اما آنها نیروهای گریز از مرکز داعش بودند که آمریکاییها و غربیها به شدت اعتقاد داشتند که میتوانند آنها را کنترل کند.
آنچه که به نفع نظام سلطه از وجود آوردن داعش بود، این بود که بتوانند توانمندیهای غرب آسیا را به حداقل برسانند و با ایجاد جنگهایی از نوع جنگهای نیابتی که خودشان وارد جنگ نشوند، اما مردم این مناطق را به جان هم بیندازند و جان، مال و دارایی این افراد را تضعیف کرده و استیلای خودشان را افزایش دهند؛ تلاش کردند تا بتوانند خاورمیانه بزرگ را تجزیه کنند.
شعار و عمل آنها در مبارزه با تروریسیم، بسیار متفاوت است به نحوی که ما امروز در افغانستان مشاهده میکنیم که جریانات تروریستی که نظام سلطه و به ویژه آمریکاییها تلاش داشتند آن را مدیریت کنند و به دلیل حضور قهرمانانی همچون حاج قاسم سلیمانی در سوریه و عراق بارها این گروهها و جریانات نیابتی شکست خوردند، آنها را به افغانستان منتقل کردند و امروز در افغانستان برای ایجاد ناامنی و بیثباتی و اقرار مردم افغانستان به این که وقتی آمریکاییها که بودند، امنیت در کشور بیشتر و بمب گذاری کمتر بود و مجدداً دست نیاز به سمت آنها دراز شود، گروه و جریان داعش را در آن را فعال کردند.
البته باید توجه داشته باشیم که مردم افغانستان فراموش نکردند که در زمان حضور آمریکاییها هم جنایات فراوانی از جانب تروریسم انجام میشد؛ بنابراین واقعیت امر این است که غرب، امروز از تروریسم به عنوان محملی برای سوء استفادههای اقتصادی، نظامی، امنیتی و لجستیکی استفاده میکند و امروز بخش عمدهای از تروریسم در نقاط مختلف دنیا وابستگی مستقیم به سرویسهای اطلاعاتی غربیها دارند.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: