عطنا - با سلام و عرض تعزیت شهادت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها به تمامی شیعیان و محبان و دوستداران و بلکه همه زنان و مردان آزاده جهان در طول تاریخ و بویژه تسلیت به مخاطبان عزیزی که زحمت مطالعه این مطالب را می کشند. مطالبی که به مناسبت امروز که سالروز شهادت حضرت صدیقه کبری است، بنده نام آن را * سوگنامه و رنجنامه سیاسی * می گذارم ، هرچند اعتراف می کنم نمی توانم حق مطلب را در سوگ شهادت آن حضرت ادا کنم. اما در حد خود و بضاعت کم خود می تواند تا حدودی رسانه ای باشد، برای رساندن رنجنامه سیاسی آن حضرت.
رنجنامه ای که خود حضرتش در طول عمر کوتاه خود پس از رحلت پیامبر سنگ بنای آن را گذاشتند. و شب و روز تلاش کردند تا کودتای سیاسی جماعت سقیفه را بر علیه امام منصوب و مصرح در زبان خدا و در زبان پیامبر خدا را خنثی کنند ، اما نشد که نشد و می بینیم امروز پس از ۱۴۰۰ سال اما از همان نسل و همان تفکر با ایحاد آشوب های اخیر کوشش کردند تا بلکه بتوانند موقعیت و جایگاه رهبری را در نظام جمهوری اسلامی ایران با موقعبت و جایگاه رهبری مورد توصیه شیطان بزرگ آمریکا جابجا کنند که صد البته ناکام و شکست خورده دست از پا کشیدند. از زمان جابجایی در رهبری منصوب از طرف خدا با رهبری منسوب به جماعت خودخواه ، تا کنون چه هزینه های سنگینی که بشریت و نه فقط مسلمانان پرداخت نکرده اند.. تکرار و تاکید می کنم بر اراده آمریکا در جابجایی در رهبری جامعه اسلامی امروز ما از رهبری شایسته به رهبری وابسته. یعنی به نوعی تکرار ماجرای سقیفه ، به بیان دیگر اکنون نیز از نسل همان سقیقه می خواستند و میخواهند با کمک شیطان بزرگ در ایران اسلامی رهبری منتسب به اسلام ناب محمدی را با رهبری منتسب به اسلام آمریکایی و عربستانی جا بجا کنند.
آشوب ها و توطئه هایی که یکی پس از دیگری طراحی و اجرا می شود و انگیزه و هدف اصلی همه آنها یکی است . این فتنه ها و آشوب ها بویژه فتنه اخیر، همه می کوشند تا ولایت فقیه را که امروز جایگاه و متکفل رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران است، و در شخص حکیم ، شجاع، مدیر، سیاستمدار و اسلام شناس مقام معظم رهبری، تعین یافته است، را با رهبری اسلام آمریکایی و اسلام اروپایی و عربستانی و صهیونی عوض کنند. کوشش کردند و باز هم می کوشند تا نظام جمهوری اسلامی ایران را که در حال حاضر تنها و تنها نظامی است که از فرهنگ تشیع و از فرهنگ مسلمانان بی پناه جهان و بلکه از فرهنگ مظلومان جهان دفاع می کند را با با فرهنگ نظام سرمایه داری غرب عوض کنند.
در ادامه بحث قبلی، تحت عنوان ؛ دو قرائت از یک روایت شعار زن، زندگی ، آزادی که بخش اول ان تحت عنوان؛ دیرینه شناسی کوتاه و مختصر از فتنه ها و آشوب ها از ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ یعنی درست ۲ روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون ، قبلا گدشت ، امروز بخواست خداوند و عنایت آن بی بی دو جهان درباره هر دو بخش دوم و سوم ، مطالبی را خدمت مخاطبان گرامی ارائه می کنم.
بخش دوم ؛ تحت عنوان: قرائت، اسلام ناب محمدی از شعار ، زن، زندگی ، آزادی که در سه محور زیر ارایه می شود.
۱- زن، فاطمه(س)، به مثابه ی دختر پیامبر (ص)
۲- زندگی، فاطمه (س)به مثابه همسر علی ( ع)
۳- آزادی، فاطمه(س) به مثابه مدافع ولایت
یکی از معتبرترین سندهایی که عظمت و منزلت و جامعیت،حضرت فاطمه زهرا را یکجا نشان می دهد ، حدیث قدسی لولاک است. در این حدیث ، پیامبر اکرم (ص) با استناد به حدیث قدسی لولاک فرمودند: «یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما» خداوند فرموده است: ای احمد اگر تو نبودی افلاک را خلق نمیکردم و اگر علی نبود تو را خلق نمیکردم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را خلق نمیکردم. این حدیث بیانگر منزلت و عظمت بی نظیر حضرت زهرا سلام الله علیها نزد خداوند متعال است.
زندگی آن حضرت از آغاز تولد تا زمان شهادت چه در نقش دختری پیامبر خدا یا در نقش همسر ی ولی خدا و یا در نقش مادری حسنین، سراسر، نمادی از زن ، زندگی و آزادی بود. در حالی که دختر پیامبر بود، از سوی پیامبر خدا ، مادر پدر لقب گرفت و این بدان معناست که آن حضرت با آن سن و سال کم زن بودن را معنا بخشید و تفسیر کرد. زیرا که مهم ترین نقش زن ، مادری است که آن بانوی خردسال در حق پدر خویش ادا فرمودند.
هم چنین حضرت فاطمه(س)، با به نمایش گذاشتن دوره ای اگر چه کوتاه، در نقش همسری امیرالمؤمنین، زندگی را تفسیر کرد و بدان روح و معنا بخشید. در این دوره، آن بانوی با کرامت در آن کلبه ساده ، با ایفای نقش مادری در فرزند آوری و فرزند پروری، به الگویی بی نظیر برای زندگی زنان در محیط خانه تبدیل شد.
هم چنین حضرت فاطمه زهرا پس از رحلت پیامبر ،وقتی با کودتای سیاسی جماعت فرصت طلب سقیفه در جابجایی جایگاه امامت منصوص از طرف خداوند با خلافت منسوب از طرف جماعت قدرت طلب روبرو شد، با دفاع از ولایت به عنوان ستون خیمه اسلام ، آزادی را معنا بخشید. آزادی از جهالت جاهلیت عصر پیشین و آزادی از جهالت جاهلیت عصر پسین که امروز، دنیا به آن گرفتار شده است .
در بخش سوم و پایانی قرائت، مدرنیته و نظام سیاسی اقتصادی لیبرالی و نئولیبرالی از شعار * زن، زندگی، آزادی* ارائه می شود و در نهایت نتیجه گیری و قضاوت با مخاطبان است که خود مقایسه کنند و خود انتخاب کنند ، چرا که سرنوشت فردی و اجتماعی نوشتنی و ساختنی است و انسان ، موجود مختار است، که به راه شیطان یا به راه خدا برود.
اگر داده های موجود اعم از مکاتب و نظریه هایی که غرب در باره زن و فمینیسم تولید کرده است را در کنار رفتار صاحبان سرمایه در صنعت سینما، را با رفتار صاحبان تراست ها و کارتل ها در استفاده ابزاری از زن به عنوان، تسهیل گر، و کنش گر رسانه ای و تبلیغاتی برای فروش کالاهای خود ، اگر این ها را در کنار هم قرار دهیم ، بخوبی نوع نگاه و عملکرد غرب را به شعار زن، زندگی و آزادی مشخص می شود.زن، نماد کالایی شدن زندگی و آزادی می شود. زندگی ، بازار مصرفی ، کالاهای نظام سرمایه داری می شود. و آزادی، فضایی برای مصرفی شدن زن و زندگی و آزادی می شود.
زن، زندگی و آزادی در تفکر مدرنیته ، به نمادهایی بی محتوا و تهی تبدیل شده است. شعارهایی دگرگون شده از حقیقت زن ، از حقیقت زندگی و از حقیقت آزادی اکنون ابن ما هستیم که باید به دور از هیاهوهای رسانه ها که اتفاقا نمی خواهند ما فرصت اندیشیدن پیدا کنیم ، باید بیندیشیم که کدام قرائت از دو روایت شعار * زن، زندگی و آزادی* را انتخاب کنیم . قرائتی برخاسته از متن میراث فرهنگی خود یا قرائت وارداتی غرب و غرب گرایان را و صد البته هر انتخابی ، پیامدهای خاص خود را نیز به همراه دارد.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: