عطنا - کاربرد جنگ رسانهای هنگامی است که دشمن از جنگ سخت قبلی نتیجه نگیرد و توان مقابله نظامی مجدد را نیز نداشته باشد. حیطه کارکرد آن مهندسی افکار عمومی ملتِ هدف و ابزار آن رسانهها، شامل: رادیو و تلویزیونهای ماهوارهای، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است. رسانههای دشمن در این جنگ نرم، مستقیماً با بودجههای رسمی مصوب مجالس یا بودجههای سری سازمانهای اطلاعاتی، امنیتی و جاسوسی، تغذیه میشود.
سهیلا چگینی، دکترای علوم ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی (ره) در یادداشتی که با موضوع جنگ رسانهای در اختیار ایسنا قرارداده، آورده است: إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَإِلَیهِ أُنِیبُ؛ من جز اصلاح، تا آنجا که توانایی دارم، نمیخواهم و توفیق من جز به یاری خدا نیست. تنها بر او توکل کردم و به سوی او بازمیگردم (سوره هود، آیه ۸۸: بیان امام حسین (علیهالسلام) در علت قیام عاشورا)
جنگ رسانهای از انواع جنگ نرم و با رویکرد روانی است که در یک فرایند بطئی وتدریجی از طریق دستکاری ذهنی افراد کشورِ هدف در جهت فروپاشی فرهنگی و اجتماعی آنها برنامهریزی میشود؛ اما هدف نهایی جلب منافع اقتصادی برای کشور مهاجم و برانداز است.
کاربرد جنگ رسانهای هنگامی است که دشمن از جنگ سخت قبلی نتیجه نگیرد و توان مقابله نظامی مجدد را نیز نداشتهباشد. حیطه کارکرد آن مهندسی افکار عمومی ملتِ هدف و ابزار آن رسانهها، شامل: رادیو و تلویزیونهای ماهوارهای، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است. رسانههای دشمن در این جنگ نرم، مستقیماً با بودجههای رسمی مصوب مجالس یا بودجههای سری سازمانهای اطلاعاتی، امنیتی و جاسوسی، تغذیه میشود.
سازوکار جنگ نرم رسانهای، تقویت عنصر هوا و هوس در کاربران از طریق قبحزدایی و دنیاگرایی است تا آنها را خداستیز کند و بتواند به هدف مقدماتی یعنی؛ تغییرات شناختی در افراد و سپس به اهداف میانی شامل؛ تغییرات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در کشور میزبان، مانند انتخاباتی در جهت مطامع مورد نظرش برسد و به این ترتیب، به هدف اصلی خود یعنی استثمار اقتصادی کشور میزبان در نتیجه تجزیه و فروپاشی دست یابد.
در این فرایند سربازان کشور متجاوز مانند استعمار گذشته، پیادهنظام آنها نیستند که از مرزهای جغرافیایی وارد کشور شوند؛ بلکه در استعمار فرانو، افرادِ خودباخته و گرفتار نفس در ملت میزبان هستند که به دلیل ضعف اراده و آگاهی و سستی باورهای دینی، تحت تأثیر القائات و تصورات غیرواقعی تبلیغات جنگ نرم و سیطره نفس اماره خود قرار میگیرند و به پیاده نظام دشمن تبدیل میشوند. نفسهایی که در حوزه اخلاق، گرفتار وَهم بوده، همیشه در کلاس توحید و معرفت غایب هستند؛ اما در کلاسهای فضای مجازی که از سوی کارشناسان زبده دشمن در اتاق جنگِ کشور برانداز ترتیب دادهشده، حاضرند. کلاسهایی علیه خود فرد، که عقل او را گرفتار تسویل میکند.
روانشناسان، مبلغان و متخصصان رسانه و ارتباطات، افسران دشمن در این جنگ نرم هستند. این کارشناسان با چنان مهارتی به بمباران رسانهای ملت هدف میپردازند که خود مردم از وجود چنین جنگ سنگینی که بر آنها سیطره دارد، بیاطلاع هستند. دشمنان کشور، ملت را تحت فشار روانی قرار میدهند تا افکار عمومیِ تحت فشار، دولت خود را به آن سویی که منافع اقتصادی دشمن میخواهد بکشانند و اگر دولت نپذیرد به فروپاشی و تجزیه کشور منتهی شود و به این ترتیب، تسلط نظامی بر کشور که قبلاً میسر نشدهبود، انجام شود. عنصر اصلی در راهبرد فروپاشی و تجزیه یک کشور، نفس افراد ناآگاه آن جامعه است: کمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَی أَمِیرٍ (نهجالبلاغه، حکمت ۲۱۱) چه بسا عقل که اسیر فرمانروایی هوس است.
نیروی نفسِ انسان، معتدل و ذاتاً مفید و ضروری است و سبب برآوردن حوائج انسان میشود، مانند؛ غذاخوردن، روابط عاطفی، تکثیر نسل. اما جنگ رسانهای، نفس معتدل فرد را مورد هدف قرار میدهد، تا آن را از اعتدال خارج سازد، به نحوی که تابعیت عقل را نپذیرد و زیر بار نفس لوامه و سرزنشگر نرود و تبدیل به نفس اماره شود، تا افسران جنگ نرمِ دشمنِ زیادهطلب بتوانند با محتوای برنامهها و پیامهای رسانهای خود، هر شرّی را که از نفس اماره طلب میکنند بدون تعقل انجام دهد. چنین نفس سرکشی که حاصل دستکاری ذهنی او توسط جنگ نرم دشمن و مخاطب اصلی کشور برانداز است، فقط با کمک پروردگار و یافتن بصیرت میتواند از چنگ نفس اماره خود رهایی یابد. إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی (سورهیوسف،۵۳)
افراد گرفتار نفس اماره، گرفتار مجموعهای از رذائل بوده و به شدت به دنبال دعوت دیگران به بدیها هستند، تا با فزونی عده، از فشار فطرت و انزوای خود بکاهند، آنها پا را از مرز انسانیت فراتر میگذارند، بیرحم، بیادب، سنگدل و دچار افراط و زیادهروی هستند، با دین و عبادت و خیرخواهی دشمنی دارند، خود و دیگران را آزار میدهند، با کمک قوای شرّ، به صورت سازمانی و گروهی، مردم آزاری دینی را آزادی و خیرخواهی نمایش میدهند، به اسم آرمانها، به ارزشهای اصیل صدمه میزنند، اصالت کلام و منطق ندارند، اهل تحریف بوده و به دنبال گسترش جهل، ناامیدی و زدودن نور و ایمان از قلب خود و دیگران هستند، زیرا افراد مأیوس نمیتوانند با دشمن جاهل مقابله نمایند و تمایل مییابند بدترین دروغها را درباره جامعه خود باور کنند و یاد میگیرند مدافعان جامعه را دشمن خود ببینند و دشمنان مشهور و واضح خود را به عنوان متحد خویش قلمداد کنند.
رسانههای کشور برانداز با ناامیدکردن مخاطبان کشور هدف در سطح شناختی مانند بدبینی نسبت به دین و ارزشها و در سطح ساختاری مانند بدبینی به نهادها و سازمانها، قانون و نیروی انتظامی به اهداف خود میرسد. به این ترتیب است که افراد مأیوس، اعتقاد خود به ملت، تاریخ و آرمانهای خویش را از دست میدهند. انسان گرفتار نفس اماره، نصیحتپذیر نیست و چون از مرتبه قلب و فطرت هبوط کرده، خیرخواه نیست.
در واقع برای همه افراد توحید ذاتی، صفاتی و افعالی، نامرئی؛ یعنی در مرحله مفهوم و اعتقاد است؛ ولی چهارمین مرحله یعنی؛ توحید عملی برای همه انسانها نمایش عینی و آشکار اعتقادات است، مانند نماز، حجاب، روزه و دیگر دستورات دینی، اما؛ فرد اهل هوا و هوس از این آموزههای عملی تنفر دارد. از این رو، این فرد با وسوسه و دعوت دیگران میخواهد میداندار عالَم خدا نباشد؛ بلکه میدان به دست نفس اماره باشد. نفس اماره ستون پنجم شیطان است. چنانچه روزه ماه رمضان با کنترل نفس، سبب خلع سلاح شیطان میشود (شیخصدوق، امالی، ص ۹۵)، زیرا روزه جزء توحید عملی محسوب میشود. فرد گرفتار نفس اماره مانند کسی است که به دشمن خارجی متوسل میشود تا علیه کشور خودش اقدام کند. این فرد از دشمن خارجی که شیطان است کمک میگیرد تا نفس لوامه و فطرت خود را شکست دهد. فرد گرفتار نفس اماره یک قابیل جنایتکار است که تحمل وجود هابیل فاضل فطرت را ندارد و او را تهدید میکند و میکشد. چیزی که این نفس نامتعادل را از رذائل نگاه میدارد و از این خانه تاریک میرهاند، تقوا و اخلاق اسلامی است.
مهمترین اقدامات رسانهای دشمن در ایجاد بحران
در جنگ شناختی علیه ایران، شبکه دولتی انگلیس یعنی بی.بی.سی. فارسی، در کنار صدای آمریکا و رژیم صهیونیستی و تلویزیون ماهوارهای منوتو در انگلیس مدتهاست فعالیت دارند و تلویزیون سعودی ایران اینترنشنال که متشکل از کمیتهای به نمایندگی از عربستان، موساد اسرائیل و مخالفان ایران است، به مجموعه تولید برنامه بر ضد ایران اضافه شدهاست. مردم انگلیس برای مشاهده برنامههای تلویزیون بی.بی.سی. داخلی باید هزینه و مالیات بپردازند؛ اما بی.بی.سی. فارسی به صورت رایگان برای مردم فارسی زبان، برنامه پخش میکند. هزینه شبکه منوتو به وسیله انگلیس، امریکا و خانواده پهلوی تأمین میشود، زیرا منوتو هدف اقتصادی ندارد و به وسیله بهائیان اداره میگردد. وظیفه این شبکه شناسایی مراکز خلاء و عناصر قابل نفوذ در حوزه فرهنگ عمومی کشور ایران به کمک شبکههای اجتماعی است و نیروهای برنامهسازی خود را در جهت تزریق اندیشههای مخرّب به این منافذ ساماندهی کرده و مخاطبان ایرانی خود را با زدودن باورهای دینی و اسلامی در مسیر تغییر هویت سوق دادهاست و با ارسال محتواهای تبلیغاتی خود به ترویج گرایشهای منحرف اخلاقی و در نتیجه تغییر سبک و روش زندگی مردم میپردازند.
به ویژه، شرایط افزایش حضور کاربران نوجوان و جوان در فضای مجازی به دلیل آموزش از راه دور در دوره کرونا، طعمه آمادهای برای رسانههای معاند فراهم کرد. سعودیها با شبهرسانه تروریستی، ایران اینترنشنال در یک جنگ نیابتی به نمایندگی و مأموریت مستقیم از طرف سازمان اطلاعاتی و خبررسانی مرکزی امریکا، سیا، علیه ایران وارد جنگ رسانهای شدهاست و هزینه کلیه اقدامات ضدایران را در این بحرانسازی بهعهده دارد. در حوزه تولید محتوا، سعودیها توانایی ندارند و مسئولیت تولید محتوا و عملیات روانی به عهده سازمان سیا است و افسران سازمان اطلاعاتی امریکا در مرکز ایراناینترنشنال مستقر هستند و امور را با هزینه سعودی فرماندهی میکنند.
بر اساس گزارش گاردین، تأمین بودجه ۲۵۰ میلیون دلاری شبکه ضدایرانیِ «ایران اینترنشنال» از جانب سعودی با هدف براندازی ایران که از سوی جمال خاشقجی افشا شد، علت کشتهشدن او بود. نقش مجموعهٔ این رسانهها، انتشار اخبار و گزارشهای دروغ، ترویج خشونت، اقدامات تروریستی و کشتهسازی در جهت ملتهبکردن فضای کشور و ایجاد ناامنی است. علیرغم تمایز این رسانهها در خبرسازی، و تفاوت در قالب طراحیشده، آنها مجموعهای هستند که در هجمه علیه ایران متحدند. رسانههای ارتباطی مذکور نقش اینترنتی نیز دارند و در اتصال با شبکههای اجتماعی، علاوهبر اینکه در قالب ماهواره برنامه پخش میکنند، بازتصویرشان را در شبکههای اجتماعی به صورت زنده پخش میکنند. این رسانهها با فضاسازی منفی از یک اتفاق که مقصری نداشت، با کمکگرفتن از برخی بازیگران و چهرههای شناختهشده ایرانی و خارجی، از طریق هزینهکردن برای آنان، جنگ روانی را گسترش دادند و با تهییج عوام ناآگاه، سبب اغتشاش، تخریب و اقدامات تروریستی شدند و زمینه را برای سوءاستفاده گروهکهای تجزیهطلب و تروریسم داعش فراهم کردند.
رهبر معظم انقلاب را آماج بیشترین حملات قرار دادند؛ زیرا میدانند پیوند رهبر و مردم باید شکسته شود تا اهداف دشمن تحقق یابد. اقوام غیور و اصیل ایرانی، آماج طراحیهای دشمن برای نزاعهای قومی و مذهبی قرار گرفت تا وحدت به تفرقه تبدیل شود؛ دانشگاه را که از ارکان تحقق پیشرفت کشور است، مورد طمع قرار دادند؛ مدارس برای آشفته نمودن اذهان خانوادهها هدف قرار گرفت؛ مأموریت اسرائیل تولید و ترویج بازیهایی بود که در آنها هیجان، خشونت و لاابالیگری میان کودکان ایرانی نهادینه شود؛ تهدید کامیونداران و مغازهداران و کسبه به تعطیلی و اعتصاب برای فلجکردن اقتصاد کشور به آنها تحمیل میشود؛ زنان عفیف و با حجاب را تهدید میکنند؛ با جابجایی ارزشهای خودی و بیگانه برای ممانعت از حضور تیم ملی فوتبال در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، به نهادهای بینالمللی متوسل میشوند؛ در نهایت برای تضعیف روحیه تیم ملی، به تشویق رقیب روی میآورند، زیرا میدانند تیمهای ورزشی بر روحیه ملی و عزم یک کشور اثر میگذارند.
به این ترتیب، راهبرد فشار حداکثری آنها، استفاده از جنگ ترکیبی است. با این زمینهسازی جامعهشناختی، با کمک جنگ رسانهای و ورود گروهکهای مجازی و استفاده از روبات به جای انسان، برای تولید و انتشار انبوه پیام در شبکههای اجتماعی، با پروژه بلندمدت مأیوسسازی و بمباران احساس حقارت و بدبختی، جوانان را تهییج و به لشکرهای خیابانی تبدیل کردند. احساس حقارت در مردم کشور هدف با مأیوسسازی ارتباط تنگاتنگی دارد. براندازان برای اینکه بتوانند ایدئولوژی خود را بر مردم کشور هدف دیکته کنند، باید آنها نسبت به جامعه و تاریخ ملی خود احساس حقارت کنند تا خود را مستحق سلطه بدانند. جوانانی طعمه این توطئه میشوند که به جای کسب آگاهی و دانشافزایی از طریق وقتگذرانی با موسیقی و فیلم و فضای مجازی فرصتسوزی میکنند (تو اول بگو با کیان زیستی، پس آن گه بگویم که تو کیستی)، در نتیجه از تاریخ گذشته ایران و سابقه و روش استعمار کشورهای سلطهطلب آگاهی ندارند و متعاقب آن تعلقی به فرهنگ خویش احساس نمیکنند. از سوی دیگر، مانند کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، گروه اراذل و اوباش شبکهبندیشده را رهبران این اغتشاشات قرار دادند تا بتوانند پروژه مشروعیتزدایی را کلید بزنند.
زیرا بحران باعث وحشت در مردم مأیوس و بیثبات میشود تا حمایت از قانون و آرمانهای خود را رها کنند. روند طولانی مأیوسسازی و بیثباتسازی، مردم را آماده پذیرش مشروعیتزدایی از نظام میکند. تا نهایتاً این مرحله منجر به براندازی از طریق پیشنهاد پذیرش سلطه سیاسی اغتشاشگران به رهبری کشور برانداز، برای از بین بردن بیثباتی و ترس موجود در مردم و به ظاهر آرامش شود. تمامی این شرارتها برای استعمار و احیای سلطه مجدد بر منابع و ثروتهای کشور است. براندازان قول انواع رفاه و آسایش دنیوی را به مردم میدهند، بدون اینکه به دنبال تحقق آن باشند. این مراحلِ بحران هرکدام به نحوی متناسب با فرهنگ مردم در افغانستان، عراق و سوریه و... پیاده شدهاست. اساساً ثروت و سرمایه مادی کشورهای برانداز که خود را جهان اول مینامند از طریق غارت منابع کشورها با انقلابهای ساختگی و مخملی از طریق فریب افراد ناآگاه بودهاست.
نقش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در جنگ رسانهای
تلویزیونهای ماهوارهای که طرح براندازی را پیگیری میکنند، برای تغییر سبک زندگی مخاطبان به سنجش افکارعمومی در داخل کشور ایران نیاز دارند. ازاینرو، برای دریافت این اطلاعات از شبکههای اجتماعی کمک میگیرند. شبکههای اجتماعی و پیامرسانها اطلاعات مخاطبان، مانند: تمایلات و رفتارهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی را از گوشی همراه آنها سرقت میکنند. با روشنشدن گوشی فرد، دادههای تلفن به سرورهای گوگل و مایکروسافت ارسال میشود و هر بار که فرد بر روی لینکهای گوشی همراه خود کلیک میکند، همزمان اطلاعات ارسال میشود. هوش مصنوعی در شبکههای اجتماعی، کاربر خود را از طریق حسگرهای روی گوشی همراه و میزان روشنماندن صفحه گوشی روی یک پست تحلیل میکند که او چه مطالبی را میپسندد.
با توجه به این ویژگیها، او را فیلترینگ حبابی میکنند و مخاطبانی را که عقایدشان در جهت منافع مادی مدیران رسانهای معاند نباشد در شبکه اجتماعی منزوی میکنند؛ برای بقیه کاربران نیز برنامهنویسی رایانههای عظیم، اطلاعات تجمیعشده را تحلیل و بر اساس نتایج آن، مطالبی برای مهندسی ذهنی و ایجاد آشفتگی فرهنگی مخاطبان با اهداف براندازای طراحی میکنند و در بستر تلویزیونهای ماهوارهای، شبکههای اجتماعی و فضای مجازیِ رهاشدهٔ کشور ما، برای جوانان که سرمایه اجتماعی آینده کشور محسوب میشوند، ذائقهسازی میکنند.
نتیجه این مهندسی ذهنی و کاشت رسانهای، تغییر هویت و سبک زندگی ایرانی- اسلامی به هویت و سبک زندگی لیبرالی بودهاست. افرادی که اطلاعات محدودی داشته و یا تمرین اندیشهورزی و دیدگاه نقادانه و خلاق نداشتهباشند، به تدریج اعتقادات و سبک زندگی آنها تغییر میکند. به این ترتیب، کشوری را که در حوزه فرهنگ دچار غفلت و در فضای مجازی مبتلا به ولنگاری است، گرفتار بحرانهای شدید فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میکنند، تا با گسترش ناامیدی و بیاعتمادی به نظام، یا زمینه تغییر حکومت به افرادی وابسته به غرب و بیتوجه به پیشرفت کشور فراهم شود و یا اگر مردم با ایمان کشور به افرادی دیندار و پرتلاش که مخالف سلطه غرب هستند رأی دادند، کشور را تجزیه کنند.
راهکارهای مقابله با جنگ رسانهای
- راه اندازی سریعتر شبکه ملی اطلاعات و ملیسازی فضای مجازی
- هدایت فرهنگی از طریق شناخت ضعفهای فرهنگی و سپس ترویج آموزههای صحیح و تجدید روحیه انقلابی
- جدیگرفتن پرورش اخلاقی از آموزش ابتدایی تا مراحل عالی
- برخورداری از قابلیت مدیریت انگارههای ذهنی به وسیله گنجاندن کلاس پرورش عقلانیت و اندیشه فلسفی از دوره ابتدایی با مربیان متعهد در جهت فعالسازی فرهنگ پرسشگری و پاسخگویی محققانه در جهت افزایش بصیرت
- سرلوحه قراردادن اقتصاد مقاومتی و دلنبستن به رفع تحریمها در مسئولین برای حل مشکلات اقتصادی جامعه
- گسترش جهاد تبیین به تأسی از حضرت زینب سلامالله علیها در جهت مقابله با مهندسی ذهنی رسانههای برانداز
- امیدآفرینی با بیان نمونههایی از پیشرفتهای علمی کشور به جای تصویر سیاه و نامطلوب شبکههای اجتماعی غربی در اذهان مردم
- آگاهیبخشی شفاف برای مردم در قالب فیلم، مجموعه نمایشی و مستند برای افزایش اطلاعات دینی، فرهنگی، تاریخی، سیاسی
- تبیین حقایق و شکستن محاصره تبلیغاتی براندازان با رصد عملکرد دشمنان در جنگ رسانهای اخیر با شناساندن عوامل و عناصر داخلی و خارجی.
امام باقر (علیهالسلام): کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا یُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلَا یُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَی عَوَاتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا فَلَا یَقْبَلُونَهُ حَتَّی یَقُومُوا وَ لَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَی صَاحِبِکُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّی لَوْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَأَبْقَیْتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْر. (نعمانی، غیبت، ص ۲۷۳) ابن أبی زینب (نعمانی)، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص ۲۷۳، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، ۱۳۹۷ ق.
گویا میبینم مردمی در شرق قیام کرده، حق را طلب میکنند، ولی به آنان نمیدهند. دوباره حق را میطلبند، به آنان داده نمیشود. پس شمشیرهای خود را بر شانهها میگذارند، پس آنگاه حاضر میشوند که حق آنان را بدهند، اما دیگر قبول نمیکنند تا اینکه قیام میکنند و حکومت تشکیل میدهند و آن حکومت را جز به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) تحویل نمیدهند. کشتههای آنها شهید به شمار میروند.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: