۰۶ آذر ۱۴۰۱ ۰۶:۵۳
کد خبر: ۳۰۴۴۲۸

عطنا - میلیون ها هشتگ و فیلم و ادعا و عکس و خبرِ راست و دروغ برای متلاطم کردن ایران به روی صحنه ریختند. هر صدای مخالف را با بی شرف بی شرف خفه کردند. کمپین شرمسازی ساختند. به طرز بیمارگونه ای هر چیزی جز تصویر غم باید پاک شود، حتی لبخند موقع گرفتن جام، یا خوشحالی بعد از گل، اصلا استوری شاد ممنوع، انگار که این انقلاب روی غم بنا شده و ممکن است با اولین لبخند شکست بخورد!

قبل از هر اتفاق مثبتی باید "این روزها همه ما ناراحتیم" گفته شود. مادر باید بابت شادمانی عذرخواهی کند. پدر باید گوشه خانه در حال اعتصاب باشد. چه معنا دارد درس خواندن و سر کلاس رفتن؟ این همه جنایت را نمی بینی؟ در دوگانه بالا اگر طرف مردمی باید نقشت را خوب بازی کنی. مردم عادی نداریم. بپذیر، همه ناراحتند، گریه کن، ضجه بزن، فحش بده، ... آره این است انقلاب. سال 57 هم همین طور بود. یک جوی گرفت و زدند و بردند و تهش هم یکی را رهبر کردند!

اما در خیابان، در یک بزنگاه ملی، مردم واقعی، مردم بیرون از ابرتصویر ساخته شده، میریزند شادی میکنند! حتی بخشی از مردم که در دوگانه فرو رفته اند قلبشان پَر میکشد برای فریاد و لذت ملی. خیلی هایشان قفل کرده اند! مثل فوتبالیستی که گل زده و پرچم ایران را بالا برده اما تصویر مردم غمزده جلوی چشمش است و همزمان مردم استادیوم و خیابان هم خوشحالند! مردم که شادند پس ما برای که غمگینیم؟! چه مردم عزاداری هستند که شیرینی میدهند؟! چه حکومت قاتلی است که یگان ویژه اش در کنار مردم میرقصد؟! این چه انقلابی است که با یه خوشحالی فوتبال شکست میخورد؟

ذهن قطبی شده غرق در خشم و نفرت نیاز به زمان دارد تا این تصویر واقعی رو درک کند. مگر ما همه مردم نبودیم؟ مگر همه مردم با ما نبودند؟ تصویر ترک بر میدارد. تا دیروز اکثریت مردم را هوادار خود میخواندند ولی حالا اکثریت مردم که از برد تیم ملی فوتبال خوشحالی می کنند، برخلاف تصویرشان اند. فریاد های ضجه و توهین مسیح علی نژاد و اینترنشنال و ... را ببینید. زور میزنند خشم را زنده نگه دارند. آنها که از غم مشترک جامعه سواستفاده کردند، در شادی مشترک جامعه رسوا میشوند.

بخشی از مردم همراه جنبش میترسند اگر شادی کنند همه دستاورهایشان به باد برود. اتفاقا درست است. چون دستاوردشان همان احساس خشم و نفرت و کینه است. منطقی وجود ندارد جز انتقام. اینها در یک دوراهی گیر کرده اند: لذت بردن از زندگی در مقابل معنای زندگی. اگر عادی شوند بی معنا میشوند و اگر معنا بخواهند باید غمزده و افسرده باشند. عجب فاجعه ایست این انتخاب و انقلاب! خودویرانگری محض. از هر طرف بروی نابودی. و چه بهتر که این مسیر را شکست.

"ما عزاداریم" جمله مهمی است. با رسانه مخاطبشان را در سوگ دائمی نگه داشته اند. پایان سوگ را خیانت به خونها تلقی میکنند. اینجا هم می توانند مغز را زیر احساسات خاموش کنند و هر خبری را بقبولانند، هم می توانند آتش خشم را زنده نگه دارند. چرا که باید منفجر شوند و کار را یکسره کنند. اما مخاطب را له میکنند. روحشان را هر لحظه میخراشند. در سوگواری عادی تلاش برای برگشت به زندگی است. در این سوگ مصنوعی تلاش برای زدودن زندگی است. هر لبخندی سم است. هر خوشحالی قتل است. زندگی مرگ است. کسانی که اینقدر از شادی میترسند، فریاد زندگی شان پوچ است. کسانی که زخم ها را مدام فشار میدهند تا چرک و خون بریزد ادعای درمان شان هم دروغ است. چه بسیار زخمی که خودشان بزنند.

عزیز من این حجم غصه را رها کن، به صف خوشحالی مردم بپیوند. مردم این هایند. نگاه کن یگان ویژه هم آدم است. با همه خطاها. تو هم آدمی با همه گله ها. شک کن، شاید تصویر تو واقعی نیست. نه اینکه همه اش دروغ باشد اما شاید همه اش راست نیست. لبخند بزن، نترس، بخش واقعی اعتراضت از بین نمی رود. تسکین درد، زخمهایت را حذف نمی کند اگر اینقدر به آنها وابسته ای. شکستن دوگانه به معنی یکی شدن با حاکمیت نیست اگر از این میترسی. برعکس آرام میشوی و هیجان خودنابودگرت عقب می نشیند. نترس، زندگی عادی نمی شود فقط واقعی میشود. زندگی واقعی هم لبخند دارد هم غم. جامعه واقعی هم اعتراض دارد هم حمایت. به زندگی برگرد. زندگی پیروز است.

ابرتصویر را بشکنیم و دوستانمان را از بازی باخت-باخت نجات دهیم.

عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
هنر و فرهنگ1
کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم
کتاب چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی منتشر شد:

کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم

کتاب«چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی»جدیدترین اثر دکتر هادی خانیکی با گردآوری وتدوین حبیب راثی تهرانی، با نگاهی ارتباطی به بیماری کرونا، به‌تازگی ازسوی مرکز نشر دانشگاهی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!
حمایت بی‌شرمانه شاهین نجفی از فحاشی و توهین عناصر ضدانقلاب به مردم ایران:

فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!

شاهین نجفی خواننده هتاک، فحش دادن را بخشی از ابزار کار خود و از سنت‌های خود و عناصر ضد انقلاب دانست و خواست که مردم فحاشی کردن را به عنوان بخشی از فرهنگ و سنت‌های خود بپذیرند!!
هنر و فرهنگ2
دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد
معرفی کتاب: "دروازه بانی"، اثر پاملا شومیکر، ترجمه دکتر حسین افخمی:

دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد

بنابر نظر پاملا شومیکر، استعاره "دروازه‌بانی" را می‌توان برای هرموقعیت تصمیم گیری و با هرمیزان اطلاعات به کار برد؛ چه این انتقال از طریق کانال‌های جمعی و چه از طریق کانال های بین‌فردی باشد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار