۳۰ آبان ۱۴۰۱ ۰۶:۴۷
کد خبر: ۳۰۴۴۰۷

عطنا - این روزها حرف از آزادی در کنار زن و زندگی و حیات به وفور شنیده می شود. آن چنان‌که گویی همه زنان در این کشور در اسارت به سر می‌برند و هیچ حقی از زندگی ندارند! که البته آمار بانوان موفق در عرصه علم و فرهنگ و ورزش و حتی سیاست چیزی دیگر می‌گوید! با دکتر« علی انتظاری»؛ دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس دانشکده علوم اجتماعی درباره مسئله آزادی و نگاه جامعه شناسانه به گفتگو نشستیم.

آزادی در جایی موجب  پویایی ،پرورش و کمال می شود که قدرت وجود داشته باشد

*مفاهیم مخدوشی داریم که تعریفشان آنقدر شفاف نیست . من فکر می کنم آزادی حق هر آدمی است. اما آزادی یعنی چه ؟ آزادی مقابل بردگی، اسارت از قید و بند و رهاشدن. حالا اگر کسی می گوید آزادی، منظورش کدام یک از اینهاست؟ که حالا من به او بگویم که تو حق داری این را داشته باشی یا نه. و این آزادی را تا کجا می خواهی ادامه بدهی؟  آیا اصلاً از منظر یک جامعه شناس در یک اجتماع عملاً این حد از آزادی ممکن است ؟

ما وقتی از آزادی صحبت می کنیم حتما باید نسبت آن را با قدرت مشخص کنیم. تا نسبت آزادی با قدرت مشخص نشود اساساً بحث درباره آزادی بی معناست، زیرا  اگر کسی قدرت نداشته باشد هر چقدر هم که آزاد باشد به جایی نمی رسد. البته منظور قدرت معرفتی است. یعنی اگر این افراد آزادی داشته باشند خلاقیت های نظری و فکری پیدا می کنند و در نتیجه می توانند درباره موضوعات مختلف  فکر کنند و بیاندیشند. در عین حال قدرت در حیطه ای است که موجب کنترل و تسلط برخود می شود . اگر من نتوانم خودم را کنترل کنم، علایق و تمنیات من اجازه نمی دهد بتوانم در برابر  جنبه های اندیشه ای و معرفتی  پویایی داشته باشم .بنابراین آدمی که اسیر شهوات  و به دنبال روش هایی برای برآوردن صرفاً نیازهای جسمی است و فکر و اندیشه ندارد و یا به عبارتی آدم ضعیفی است، اگر او را آزاد هم بگذارید چیزی از او بیرون نمی آید و موجب رشد و پرورش او نمی شود .آزادی در جایی موجب  پویایی ،پرورش و کمال می شود که قدرت وجود داشته باشد.

مدیریت ذهنی آدمها با القائات سبب بار آمدن انسان های ضعیف می شود

*انسانها چطور ضعیف بار می آیند؟آفت این ضعیف شدن چیست؟

اگر ما با روش های مختلف همچون سرکوب کردن علایق افراد را ضعیف بار بیاوریم، مثلاً به طور مثال درآموزش و پرورش خودمان که کتابی را به دانش آموز بدهیم و بگوییم بیا این را امتحان بده! این یعنی او را ضعیف بار آوردن . یعنی اجازه تفکر و خلاقیت رو به او ندادن. یعنی علائق او را سرکوب کردن. علائقش چیست؟ مثلاً بچه می خواهد و دوست دارد یک چیزهایی را یاد بگیرد که به او می‌گویند نه اینها درکتاب های شما نیست !به درس شما ربطی ندارد ویا دوست دارد خلاقیت داشته باشد و معلم می‌گوید باید به روشی که من می گویم انجام بدهی! یعنی «مدیریت ذهنی آدمها با القائات» که این سبب بار آمدن انسان های ضعیف می شود. اگر انسانها را به صورت تبلیغاتی پرورش بدهیم، یعنی آنها را ضعیف بار بیاوریم، به محض اینکه در مقابل دستگاه تبلیغاتی قویتری قرار بگیرند کاملاً منفعل هستند. بنابراین آزادی در موردی امکان تحقق دارد که قدرت وجود داشته باشد و افراد قوی و قدرتمند پرورش پیدا می کنند. در این صورت است که می توانند از آزادی برای کمال خودشان و دیگران استفاده کنند. 

اگر به هدف آزادی توجه نکنیم، نمی توانیم محصولی را که می خواهیم  برداشت کنیم 

* وقتی از آزادی می گوییم چه منظوری از آزادی داریم ؟ و چه هدفی را می‌خواهیم از آزادی تأمین کنیم؟

وقتی از آزادی می گوییم چه منظوری از آزادی داریم ؟چه هدفی را می‌خواهیم از آزادی تأمین کنیم؟ اگر به هدف آزادی توجه نکنیم، نمی توانیم محصولی را که می خواهیم  برداشت کنیم .یک آزادی خودخواهانه داریم ،یک آزادی دگر خواهانه. آن آزادی که همه از آن دم می زنند و فضیلت است آزادی دگر خواهانه است . چیزی که شعار انقلابی ها بود و در اول انقلاب هم مطرح شد. استقلال_آزادی_ جمهوری اسلامی. آنها که منظورشان از آزادی ، برخورداری از شهوات  نبوده است ، بلکه طالب آزادی در برابر سلطه ظالمین و ستمگران بودند و همچنین آزادی برای رشد و کمال بشریت. آنها خیر جمعی و خیر عمومی مد نظرشان بوده است، نه منافع شخصیشان  و این ساحت از آزادی است که اهمیت دارد.

غلبه و هژمونی شدن گفتمان پزشکی در جامعه، سبب تضعیف توازن بین واقعیت اجتماعی و روانی به نفع واقعیت روانی شد!

*پس با این حساب این نوع آزادی که امروز برای آن قشقرق به راه انداخته اند، تکلیفش روشن است !

 متاسفانه در نظام تعلیم و  تربیت و نظام رسانه ای  زمینه هایی از گذشته وجود داشته که به تدریج شرایطی را فراهم کردیم که فرد گرایی های مرضی در افراد پرورش پیدا کرده است. حریم خصوصی مهم و واقعیت جمعی تضعیف شده است و این مسئله در دوران کرونا به دلیل غلبه  گفتمان پزشکی در جامعه ، به حد اعلای خودش رسید . یعنی حکومت  حکمرانی را به گفتمان پزشکی سپرد . این گفتمان چه کار کرد؟ بدون شناخت از پیچیدگی های فرهنگ و جامعه، مفهومی تحت عنوان «فاصله های اجتماعی» مطرح کرد. درطرح این موضوع کاری کرد که واقعیت اجتماعی به شدت تضعیف شد. روش های پیشنهادی چه بود؟ اینکه به هم نزدیک نشوید. به خانه های هم نروید. عروسی و مهمانی نروید. مجلس ختم نروید .هیچ مجلس جمعی نروید. بله! درست است. ولی توجه نکردیم که  اینها چه خسارت هایی می تواند به بار بیاورد. در واقع خسارتی که به بار آورد این بود که واقعیت روانی در برابر واقعیت اجتماعی قدرت پیدا کرد و توازن بین واقعیت اجتماعی و روانی به نفع واقعیت روانی تضعیف شد و از بین رفت . این نتیجه غلبه و هژمونی شدن گفتمان پزشکی در جامعه است . و آنجا بود که باید به سراغ اصحاب علوم انسانی و اجتماعی می آمدند که شمابگویید ابعاد دیگر کرونا چیست؟ نیامدند و حالا که جامعه خسارت دیده است می گویند چه کنیم؟ متاسفانه آن زمان که باید اقداماتی صورت می گرفت، نگرفت  و به خیلی توصیه ها توجه نشد.

 رفتن به غارهای تنهایی، نتیجه سه سال فاصله اجتماعی به جای فاصله فیزیکی 

 وقتی وضعیتی  ایجاد می شود که  حکمرانی توسط جامعه پزشکان  صورت می گیرد و آنها برای وضعیت جامعه تعیین تکلیف می‌کنند ،گفتمان پزشکی غالب می شود. وقتی به جای فاصله فیزیکی می گویند فاصله اجتماعی، انتظار دارید که آخرش چه چیزی  از آب در بیاید ؟!  نتیجه سه سال فاصله اجتماعی  افراد این شد که دانش آموزان و دانشجویان را در فضای مجازی هل دادیم و آنها را در غارهای تنهایی فرستادیم و از همه حضورهای اجتماعی دور کردیم .  با این کارها واقعیت اجتماعی تضعیف و در نتیجه واقعیات روانی برجسته شد که همان هیجانات و احساسات است. من فکر می کنم اگر این طور پیش برود، از آنجا که تعارضات هویتی در افراد پیدا می شود، شاهد بیماریهای روانی  شدید در آینده خواهیم بود.

تو اعتبارت را  از کسی گرفته ای که داری به او فحش می دهی!

*از هیجانات نسل جوان دانشجو در حوادث اخیر هم این روزها بسیار دیده و شنیده ایم . شما به عنوان ریاست دانشگاه و کسی که با این بچه ها ارتباط نزدیک تری دارد  چه صحبتی دارید؟

 بدو بیراه گفتن به استاد و رئیس دانشگاه!  شما پس فردا می خواهید بگویید من از دانشگاهی فارغ التحصیل شدم که خودم به سر تاپای آن فحش داده ام؟!  این تعارض هویتی ایجاد می‌کند. یعنی تو اعتبارت را  از کسی گرفته ای که داری به او فحش می دهی! پس تو بعدها  چطور می خواهی به اینها افتخار کنی و بگویی استادان من اینها بودند؟ تو با این کار در واقع خودت را زیر سوال برده ای.تو چطور می خواهی زندگی کنی؟ این افراد مشکلات هویتی و بعد مشکلات روانی پیدا می کنند.مگر اینکه تدابیری در نظر گرفته شود که واقعیات اجتماعی تقویت بشود.

اهمیت تجهیز به سلاح مهم سواد رسانه شوخی گرفته می شود/خانواده هایی هستند که از حضور فرزندانشان در خیابان ها خبر ندارند!

الان سواد رسانه ای متاسفانه بسیار ضعیف است . اهمیت تجهیز به این سلاح مهم شوخی گرفته می شود . خانواده هایی هستند که از حضور فرزندانشان در خیابان ها خبر ندارند. فوروارد کردن و ارسال بدون اطمینان از پیامهای حاوی محتواهای مختلف حتی علمی و پزشکی در فضای مجازی و نشر این گونه از اطلاعات  نیز از نداشتن سواد کافی رسانه است . همچنین بیان داده های علمی بدون تحقیق و پژوهش، حتی از سوی افراد تحصیلکرده و دانشگاهی. حالا در نظر بگیرید ما با این وضعیت از سطح سواد رسانه، ازدانش آموز گرفته تا اولیا و مربیان و معلمانش ،بچه هایمان را در فضای مجازی رها کرده ایم.

 این ها تست است که دارد اتفاق می افتد/ فعلاً این گروه رو هدف قرار داده اند! 

این شعارها در واقع شعارهای معکوس است  و بسیار وحشتناک .یعنی در واقع دنیا در حال حرکت به این سمت است. فقط این نیست که این بچه ها وارد فضای مجازی شده اند و خیلی چیزهایی را دیده اند که نباید می دیدند، شهواتشان رشد کرده است،حرفهای غلط را به جای حقیقت پذیرفته اند و چیزهایی فراتر از این. ما بستری آماده کرده ایم که کلان داده ها به  شکل بسیار عظیم و و حشتناکی در اختیار کسانی که روی این کلان داده ها مدیریت می کنند قراربگیرد. آنها قشنگ می دانند که با چه محرک هایی و چطور می‌توانند جوان ها را وادار به انجام کارهای دل‌خواهشان کنند و باید هوشیار باشیم که این ها تست است که دارد اتفاق می افتد و روی یک بخشی انجام می شود .روی  بقیه هم می توانند انجام دهند .فعلاً این گروه رو هدف قرار داده اند .  

مجازی شدن هویت هم در پلتفرم ها اتفاق افتاد و هم در بازی های رایانه ای که به خصوص مورد توجه و استفاده نسل نوجوان و جوان انجام است

*از تأثیر فضای مجازی روی این قبیل رفتارها که امروز در بین نسل نوجوان و جوان می بینیم  بگویید؟

این خیلی اهمیت دارد که جامعه یک موجود پیچیده است و به راحتی نمی توانیم هر اقدامی را انجام بدهیم . اقداماتی که باعث می‌شوند سبک زندگی مردم تغییر کند فوق العاده حساس هستند. چون جامعه یک اکوسیستم است و همه تکه هایش به هم متصل. وقتی شما یک تغییری در جزئی از این اکوسیستم بوجود می آورید این تغییر به صورت نظام مند به سایر قسمت ها سرایت می کند و عواقبی را بوجود می آورد که این دوران اخیر بوجود آورد.

این عواقب در کنار عوارض فضای مجازی قرار گرفت. فضای مجازی که به ظاهر خلأهای اجتماعی افراد را پر می‌کرد ولی عوارض بی‌شماری داشت و یکی از عوارضش این بود که مجازی شدن هویت اتفاق افتاد. هویت مجازی بر هویت واقعی افراد غلبه پیدا کرد، و در واقع این مجازی شدن هویت هم در پلتفرم ها اتفاق افتاد و هم در بازی های رایانه ای که مخصوصاً مورد توجه و استفاده نسل نوجوان و جوان انجام بود.  شما بروید بازیهای(Metaverse) متاورس و (Clash of Clans)کلش او کلنز را ببینید. اینها در کنار فیلم هایی مثل جوکر که اینها دیدند. خیلی شباهت  بین رفتار این بچه ها و آنچه که در آن بازی‌ها و فیلم هاست و در فضای مجازی رخ داده است دیده می شود  و این نتیجه غلبه هویت مجازی است .

*بسیار خوب! با این مشکلات به وجود آمده و معضلات پیش رو چه باید کرد؟ چه راه حل هایی برای اصلاح و روبراه کردن شرایط فعلی وجود دارد؟ 

ما باید گفتمان اجتماعی را در حکمرانی حاکم کنیم. نه گفتمان امنیتی، نه پزشکی، نه مهندسی و نه گفتمان حقوقی. اینها هیچ کدام مشکل را حل نمی کند . توصیه این گفتمان اجتماعی هم این است که ما محیط اجتماعی را برای مناسبات رو در رو، به شکل بسیار متکثّر و متنوعی تولید کنیم تا سلیقه های مختلف را پاسخ دهد نه فقط یک سلیقه خاص را. باید مناسک اجتماعی مختلفی را که مردم در گذشته انجام می دادند و خیلی از آنها را کنار گذاشته اند تقویت کنیم، مثل عروسی ها، عقدها و غیره.این نبوده که بی دلیل اینها را انجام دهند که ما حالا بیاییم فکر کنیم که عاقلانه رفتار کنیم.اصلاً  چه ضرورتی دارد مراسم مختلفی مثل بله برون و حنابندان و امثال اینها؟!

در دوران کرونا تیر خلاص را زدیم!

 عقبه همه اینها تدبیر و تجربه بشری برای تضعیف نشدن واقعیت اجتماعی بوده است تا مبادا با تضعیف واقعیت اجتماعی واقعیت روانی تقویت شود. در واقع برگزاری این مراسم و مناسک این مسئله را مدیریت می کرده است. متأسفانه ما با برخورد روشنفکرانه، باز اندیشانه و به ظاهر عقلانی خیلی از اینها را تضعیف کردیم و در دوران کرونا تیر خلاص را زدیم. در نتیجه عملاً شرایطی ایجاد می شود که افراد خودخواهانه از آزادی صحبت می کنند تا تنها به خواسته های خودشان برسند. 

باید اول انسانیت یاد بگیرد و آدم شود بعد دانشجو بشود. وگرنه دانشجوی شریف هم بشود فایده ای ندارد 

*در شعارها از آزادی می‌گویند. چرا تا این حد نیاز آن هم در نسل نوجوان و جوان؟!

یک نکته با اهمیت در قضایای اخیر مسئله سبک زندگی است. سبک زندگی ما باید به گونه ای باشد که افراد بتوانند زندگی کنند! نکته مهمی که در شعار زندگی وجود دارد همین است که می‌گویند ما می‌خواهیم زندگی کنیم. این هم یعنی اینکه چقدر ما را تحت فشار گذاشتید؟! چه کسی آنها تحت فشار گذاشته است؟ بله .سیستم و پدر و مادر !  آنقدر دریک شرایط کنترل شده ای اجازه زندگی را به این بچه ها ندادند و مدام گفتند بنشین سال‌ها برای کنکور درس بخوان! این تست و آن تست را بزن! حالا شما ببینید که این فرد باید اول انسانیت یاد بگیرد و آدم شود بعد دانشجو بشود وگرنه دانشجوی شریف هم بشود فایده ای ندارد در این قضایا دیدید که دانشجوی شریف هم بود ولی چقدر با آدم بودن فاصله داشت. ما فضایی را ایجاد کرده ایم که بچه ها این همه درس بخوانند و کنکور شرکت کنند و وارد دانشگاه بشوند. اما آخرش چه؟ نکات اولیه  آدم بودن را هم یاد نگرفته اند.جالب اینجاست حرف های خودشان یک نوع دیکتاتوری است. مثلا می گویند:«اتحاد_اتحاد_اتحاد» این یعنی «کسی حرفی برخلاف ما نزند» و یا «اگر کسی جرأت دارد، حرف دیگری بزند!» گاهی باید گفت گلی به جمال افراد جاهل که حداقل حرمت نان و نمک و حرمت مهمان را می فهمند!

 خداوند می فرماید:«اِنّا هدیناهُ السَّبیل اِمّا شاکراً وََ اِمّا کفوراً » یعنی ما راه را به انسان نشان دادیم .یا شاکر است و به راه می‌رود،  یا کافر است و به چاه می رود .ما  باید افراد را انتخابگر بار بیاوریم و فقط اصول انتخاب را به آنها یاد بدهیم نه اینکه برای آنها انتخاب کنیم . زیرا با این کار قدرت رشد را از آنها می‌گیریم . متأسفانه  رسانه و نظام تعلیم و تربیت ما حتی نظام تعلیم و تربیت غیر رسمی یعنی خانواده این کار را می کند. در صورتی که باید به جای انتخاب ،راه را نشان دهد .لازمه رشد، آزادی و انتخاب است. در این صورت مادامی که نظارت هست، راه را درست می روند . این دانشجویان هم با اینکه درس خوانده اند و در درس سرآمدند، اما رشد یافته نیستند . جامعه باید برای رشد یافتن هزینه بدهد و هزینه اش این است که عده ای به چاه بروند واگر جامعه نتواند این هزینه را بپردازد نتیجه اش این می شود که همه در چاه می افتند.

یک نکته بااهمیت در قضایای اخیر مسئله سبک زندگی است. نظام آموزشی ما سبک زندگی مردم را بر هم زده است

نظام آموزشی ما نظامی است که در واقع سبک زندگی مردم را بر هم زده است.او به دانش آموزان می‌گوید که بنشینند و برای یک کنکور بی ارزش این همه درس بخوانند. آن هم به شکل رقابتی ناسالم! این همه مؤسسات کنکور که هر کس پول بیشتر داشت بیشتر بتواند از آنها استفاده کند. بنابراین این بچه تحت فشار قرار می‌گیرد و معلوم است که این فشار بیش از اندازه بالاخره در جایی مشکل ایجاد می‌کند. حالا در نظر بگیرید این دانش آموز در فضایی قرار گرفته است که اطلاعاتی در اختیارش گذاشته می شود مثل آنچه از غرب می شود .که هر رشته ای دوست داری می توانی انتخاب کنی یا با هر کسی دوست داری و هر جور که دوست داشتی می‌توانی زندگی کنی .

 صابون زندگی در غرب به تن بچه های ما نخورده است! این یک توهم است که ما می توانیم زندگی خیلی خوبی در غرب داشته باشیم

*حالا واقعاً این وعده ها صحت دارد یا در باغ سبزی است که برای نسل آینده ساز  ما گشوده اند؟

این یک توهم است که ما می‌توانیم زندگی خیلی خوبی در غرب داشته باشیم . اما این نوجوان وجوان صابون زندگی در غرب  به تنش نخورده است و نمی‌داند که  زندگی معمولی یک خانواده  در آنجا به معنی تلاش و فعالیت هم مرد و هم زن ،از صبح تاشب است و اگر یک مقدار کم بگذارند از پس زندگی بر نمی آیند. اما کسی که اینجاست از طریق رسانه ها توهمی دارد که برساختی از زندگی و خوشبختی در غرب برایش شکل می گیرد و ضعف ها و فسادها و مشکلات و نا امنی ها را نمی بیند. یک چیزی به گوشش خورده یا در فیلم ها دیده است که آن وقت زندگی در داخل برایش بسیار بقرنج و غیر قابل تحمل می شود و می گوید من می خواهم خودم را نجات بدهم .این آزادی یک آزادی رهایی از وضعیت غیر قابل تحمل است. این شعار آزادی هم به این معناست .حالا چرا غیر قابل تحمل  است؟  چون یک اشتباهاتی ما داشته ایم، هم در نظام آموزشی که البته همچنان این اشتباهات وجود دارد و حاضر هم نیستیم تغییرش دهیم! هم بروکراسی مزاحمی که داریم . شرایط زندگی در این بروکراسی و این نظام آموزشی و بانکداری که ما داریم یک سبک زنگی بسیار بقرنجی را فراهم کرده است که جوان ونوجوان ما این را با بعضی واقعیاتی که در آن طرف آب وجود دارد و همچنین یک سری از  توهماتی که از آن دارد مقایسه می کند و مجموع اینها وضعیت را برایش  غیر قابل تحمل می کند.

*از آزادی درغرب و توهماتش گفتیم. حالا برسیم به حقوق زن در آن طرف آب ! درست است که زن‌ها در آنطرف مرزها ، حرف اول را می زنند؟

در عرصه قانونی بالاخره و در نهایت بسیاری از مشکلات هنوز متوجه خانم‌ها است و حتی برخی از زنان مذهبی هم از بسیاری نواقص و خلأهای قانونی شاکی هستند. بنابراین وقتی شعار زن_زندگی _آزادی را می دهند این شعار در جامعه کاملاً محبوبیت پیدا می‌کند و هیچ تحلیلی هم درباره آن  وجود ندارد که حالا در غرب  که زن به تعبیری آزاد است، زنان به کدام جایگاه رسیدند؟!  مثل حق طلاق .  آنجا حق را ابتدا به زن می دهند بعد فرزند بعد سگ و بعد مرد!  که این باعث می شود مردها به هیچ وجه تن به ازدواج  نمی‌دهند و جامعه پر از زنان و مردان مجرد و مادران تنها می شود. مثل  تصویب قانون حقوق پیشرفته کارگری در ایران که در پی آن به جای بهتر شدن وضع کارگران، اکثر سرمایه داران سرمایه خود را برداشتند و رفتند!

در غرب رنج از تنهایی بخصوص در دوران میانسالی افراد را  به نگهداری از حیوانات سوق می دهد

در غرب رنج از تنهایی بخصوص در دوران میانسالی افراد را به نگهداری از حیوانات سوق می دهد . در واقع کارکرد سگ در غرب تأمین تنهایی است .نبودن همدم و خانواده ثمره این قوانین به ظاهر شیک و حقوق متعالی و پیشرفته ای است که شاید به صورت فردی کار آمد باشد ولی در جمع آمار مادران تنها وبالای 50 درصد زندگی به سبک همباشی و بدون ازدواج را سبب می شود. در این نوع از زندگی ها که بسیاری از ایرانیان آن را آزادی زن می دانند ، فرزندان حاصل، آینده خوب و مشخصی ندارند.اگر مادر احساس تعلق به فرزندانش داشته باشد کنار فرزندانش می ماند .اما اگر تعلقی نباشد فرزندانش را به خانه هایی می سپارد تا از آنها نگهداری کنند. در نتیجه بدون هیچ نظارت والدینی، رها شده بزرگ می شوند و این تنها ماندن مرد، زن  و فرزندان و همچنین عدم تأمین محبت و مواردی از این قبیل کلی بیماریهای روانی برای والدین و فرزندان  ایجاد می کند . متأسفانه نوجوان و جوان ما هیچ تحلیلی ندارد و این شبهات  باید برای بچه های ما  ارائه و تحلیل و تشریح شود. 

تصور می کنند پاشنه آشیل جمهوری اسلامی را نشانه گرفته اند!

*چرا در شعارهای معترضانه و به عبارت بهتر آشوبگرانه خود از زن مایه گذاشته اند؟ چرا  «زن»_زندگی _آزادی ؟

نکته این است که به هر حال در جامعه این تصور به وجود آمده که پاشنه آشیل جمهوری اسلامی آزادی زن است .چرا ؟ چون نظام مذهبی حکومت اسلامی یا مردم سالار دینی قائل به این است که زن باید مدیریت شود واین تصور را دارند که  پاشنه آشیل جمهوری اسلامی را نشانه گرفته اند . در این شعار از «زندگی» استفاده می کنند، زیرا این سبک زندگی که او درگیرش بوده است  او را آزار داده و ما هم تدبیری  نکردیم. از آن طرف می خواهد آزادی و رهایی پیدا کند. یک آزادی رها کننده از وضعیت بغرنج را طلب می‌کند. برای همین «آزادی »برای او اهمیت دارد . از آنجا که در جامعه ما و همینطور در خانواده یک نگاه کنترل شده تری نسبت به زن وجود دارد ، پس وقتی در این شعار از «زن» گفته می شود فریبندگی بیشتری برای جوان ها دارد.

اتفاقاً  مردها هم این زن آزاد را می خواهند! زن آزاد به معنای آزادی  از قید و بندها بیشتر تامین کننده شهوات مردانه است تا یک زن مقید عفیف 

در پایان دکتر انتظاری با توجه به نیاز جامعه بشری به مقوله آزادی و همچنین اهمیت مسئله سواد رسانه در مقابله با جنگ شناختی دشمن، شعار آزادی زن را  شعاری مطلوب برای مردان دانست و گفت :«شعاری که تحت عنوان   زن_زندگی _آزادی مطرح می‌کنند هم برای زنها و هم مردها جاذبه دارد. اتفاقاً  مردها هم این زن آزاد را می خواهند! با توجه به اینکه این آزادی، یک آزادی شهوانی است ،پس زن آزاد به آن معنای آزادی  از قید و بندها بیشتر تامین کننده شهوات مردانه است تا یک زن مقید عفیف .در نتیجه برای مردان هم مطلوبیت بیشتری پیدا می‌کند .»

عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
هنر و فرهنگ1
کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم
کتاب چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی منتشر شد:

کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم

کتاب«چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی»جدیدترین اثر دکتر هادی خانیکی با گردآوری وتدوین حبیب راثی تهرانی، با نگاهی ارتباطی به بیماری کرونا، به‌تازگی ازسوی مرکز نشر دانشگاهی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!
حمایت بی‌شرمانه شاهین نجفی از فحاشی و توهین عناصر ضدانقلاب به مردم ایران:

فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!

شاهین نجفی خواننده هتاک، فحش دادن را بخشی از ابزار کار خود و از سنت‌های خود و عناصر ضد انقلاب دانست و خواست که مردم فحاشی کردن را به عنوان بخشی از فرهنگ و سنت‌های خود بپذیرند!!
هنر و فرهنگ2
دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد
معرفی کتاب: "دروازه بانی"، اثر پاملا شومیکر، ترجمه دکتر حسین افخمی:

دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد

بنابر نظر پاملا شومیکر، استعاره "دروازه‌بانی" را می‌توان برای هرموقعیت تصمیم گیری و با هرمیزان اطلاعات به کار برد؛ چه این انتقال از طریق کانال‌های جمعی و چه از طریق کانال های بین‌فردی باشد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار