عطنا - عملیات تروریستی داعش صرفا از سمت اتاق کنترل اصلی جریان و با چراغ سبز و کمک رسمی آنها انجام شد. زیرا دیگر در خیابان های ایران از مردم عادی کسی به اغتشاشات ورود نمیکرد و آن بخش معترض جامعه وارد بحران لازم برای تربیت جوکرهای مورد نظر دشمن و پیوستن به اعتراضات کور و تخریبی نمی شدند.
به همین دلیل دشمنان ایران تلاش کردند با ورود داعش به فضای خشونت ها، یک موج بزرگ نفرت را به جامعه تزریق کنند و با کمک نیروهای نفوذی خود، یک جنگ مذهبی بین شیعه و سنی حداقل در فضای مجازی راه بیاندازند و بعد از آن میتوانستند به راحتی از آن بهره برداری های گوناگونی کنند.
همیشه ورود پرتعداد تروریست های مسلح در قامت گروه های تجزیه طلب و تروريستی باعث واکنش شدید همه ایرانیان می شود و حاکمیت ایران به راحتی میتواند آنها را بهشدت سرکوب کرده و در همه دنیا هم این یک امر طبیعی و عادی شمرده می شود.
اگر حمله تروریستی شاه چراغ درست پیش می رفت و شخص تروریست چند ثانیه زودتر به بخش نماز جماعت شاهچراغ وارد می شد آنگاه تعداد شهدای ما حتی تا سه رقم هم افزایش می يافت و این به معنای شروع یک موج قوی نفرت در کل جامعه بود که دیگر حتی حاکمیت آن را نمیتواند کنترل کند.
در ادامه دشمن سریعا چند عملیات در شهر های مرزی و یا شهرهای دارای بافت اهل سنت راه می انداخت و در آنجا هم تعداد زیادی از برادران اهل سنت و ایرانیان شهید میشدند. در چنین فضایی حاکمیت یا دستگاه های امنیتی هم نمیتوانند به مردم آرامش دهند. در ادامه رویدادهایی که این موج نفرت شدید میکرد رخ میداد، مثل خاکسپاری شهدای شیعه و شهدای اهل سنت و تنش در جریان این مراسم.
در حین این رویدادها دشمن با تحریک گسل های مذهبی و راهاندازی درگیری های مسلحانه و شدید همچنان به کشته سازی خود ادامه میداد. در این زمان بهترین موقع برای حضور انبوه نیروهای تروریستی و تجزیه طلبان در شهرها و بین مردم هست. در این زمان رسانه های فارسی زبان آنها را به عنوان مردم معترض به جامعه و مردم دنیا معرفی میکنند و با تشدید جو تنفر و تحریک گسل های مذهبی دیگر کسی نمیتواند به راحتی بین مردم معترض با تروریست ها تفاوت بنیادی قائل شود. سپس کشور را به راحتی به سمت یک درگیری بزرگ کشانده و از آنجایی که مطمئن هستند حاکمیت ایران به جهت جلوگیری از شروع مراحل اولیه تجزیه خاک ایران مجبور به سرکوب شدید و درگیری مسلحانه با اشرار است، یک کشتار بزرگ را بر روی دست حاکمیت میگذاشتند.
البته لازم نیست دشمن منتظر حرکت از سمت حاکمیت بماند. آنها خودشان در رسانه ها این کشتار را به صورت مجازی خلق میکنند. بازوی رسانه ای دشمن کشته های نیروهای تروریستی تجزیه طلب در درگیری با نیرویهای نظامی و انتظامی ایران را که دیگر آن زمان به یک جنگ مقدس بین شیعه و سنی معرفی شده بود را شهدای انتفاضه ایران می نامیدند.
حال دشمنان بر اساس میزان ضعف سیستم حاکمیت، در قالب دو برنامه مختلف میتوانند حرکت کنند. 1-در صورتی که دشمنان مطمئن شوند با ادامه این مسیر جنگ بین ایرانی ها شدت میگیرد و گستره آن زیاد می شود به سمت سوریه سازی میروند 2-در صورتیکه ببینند توانایی و استعداد جبهه درگیر در مقابل حاکمیت کم است به سمت یک پروژه تربیت جوکر در تعداد بالا حرکت کرده و در سرتاسر ایران تا آخرین توان خود کشته سازی کرده و به سمت آشوب های مدنی با خشونت غیر قابل توصیف حرکت میکردند.
دقت کنید حرکاتی که طی چند مدت از اغتشاشگران حرفه ای شاهد بودیم دقیقا ويژگی های اقدامات انجام شده در اغتشاشات جوکری است. مثل حملات پراکنده با کوکتل مولوتوف و نارنجک های دستی به مراکز نظامی و اماکن مذهبی، دزدیدن و شکنجه و قتل نیروی انتظامی و یا ترور نیروهای های انتظامی به صورت پراکنده در کل گستره ایران آن هم در خارج از اغتشاشات. خوشبختانه نه تنها این پروژه آنها موفقیت آمیز نبود بلکه به علت ناقص اجرا شدن پروژه، خود عامل کند یا تعطیل کردن مابقی پروژه های آینده دشمنان ایران شده است.
جبهه متحد دشمنان ایران در این پروژه برخلاف حوادث مشابه در گذشته به سراغ مدیریت اعتراضات مدنی یا اجتماعی نرفتند. آنها از همان ابتدا با توجه به شناخت خود از مردم به سمت راه اندازی جریان تربیت جوکرها حرکت کرده بودند که در تحلیل قبلی با نام پروژه تربیت جوکر های ایرانی به گوشه ای از اقدامات آنها اشاره شد.
در گذشته با شروع هر حادثه با پتانسیل ایجاد ساختار های اعتراضی دشمن با کمک رسانه های خود سریعا به اعتراضات مردمی جهت دهی داده و آنها را به سوی مقصد دلخواه خود که باج گیری یا سرنگونی حاکمیت ایران بود، حرکت می داد.اما اینبار برخلاف گذشته تنها با شروع اعتراضات در روزهای اول وقتی دیدند که اعتراضات توان تغییر خاصی را ندارد به سرعت به سمت کلید زدن پروژه تربیت جوکر خود حرکت کردند.
یکی از اساسی ترین پیش نیازهای تربیت جوکر متنفرسازی و ایجاد احساسات منفی بیش از حد تصور است. به همین دلیل دشمنان ایران از ابتدا با مقایسه حاکمیت جمهوری اسلامی با بدترین پدیده تاریخ معاصر ما داعش - که به عنوان نماد وحشی گری شناخته شده و توسط خود ایران از بین رفته - سعی کردند یک دوگانگی بین نهایت مظلومیت یا آزادگی با نهایت بدی و پليدی ایجاد کنند.
به همین دلیل از زمان حادثه ریزش ساختمان متروپل در آبادان به صورت علنی حاکمیت ایران را مساوی با داعش معرفی کردند و به صورت کاملا هماهنگ همه مخالفان ایران، این تشبیه را با همه ابزار های رسانه ای خود تکرار کردند تا جاییکه حتی عکس قهرمان ملی ایران یعنی شهید سليمانی و پرچم ایران را آتش زدند.
دشمنان ایران عنوان کردند فقط دو گروه وجود دارد یا با مایی یا با حاکمیت.حال همه گروه های مخالف ایران از اپوزیسیون تا تجزیه طلب و برانداز و... همگی در یک خط واحد به مردم معرفی شدند تا جامعه هدف بتواند آنها را بپذیرد.
اگرچه آنان با همه تلاش خود باز هم در مقابل اراده خداوند ایران و ایرانی شکست خوردند و هر روز ضعیف تر شدند تا جایی که فاتحه پروژه آنها توسط مقامات آمریکایی هم خوانده شد. تنها برگ برنده آنها برای بازگشت به صحنه،پروژه ترور در حرم شاهچراغ بود که آنهم همانگونه که عرض شد شکست خورد.حال همه آنهایی که تا دیروز فریاد میزدند یا با مایی( مثل کوموله و سلطنت طلب و پان کرد و پان ترک و...) یا با حکومت هستید، امروز با یک تضاد مبنایی روبرو شدند.
یک تفکر به اسم داعش وارد ماجرا شده که با حکومت جمهوری اسلامی دشمن است و معترضان که تا دیروز حاکمیت و داعش را در پیوند با یکدیگر توصیف میکردند، نتوانستند این ایده را با توجه به اصرار داعش بر دشمنی با جمهوری اسلامی و پذیرفتن مسئولیت حمله به حرم شاهچراغ در ذهن اکثریت مردم جا بیندازند. آنها امروز باید با شبهه مخاطبان خود روبرو شوند. پس داعش که با جمهوری اسلامی همراه نیست طبق منطق خود آنها (یا با مایی یا با حاکمیت) یکی از گروه های معترض به جمهوری اسلامی است و در کنار کوموله و سلطنت طلب و پان کرد و پان ترک و... قرار می گیرد که ماهیت خشن و بی منطق این گروه ها را بیش از پیش رسوا می کند!
آنها باید نهایت تلاش خود را انجام دهند که این دوگانه و فضای قطبی دروغین ساخته شده با ورود جریان سوم که هم دشمن حاکمیت است و هم دشمن مردم، دچار فروپاشی نشود. البته بخش اعظم مردم عادی از خطر پذیرش این دام گریختند و این دوگانه سازی حداقل تا 5 سال آینده دیگر قابل استفاده نیست. تنها چیزی که برای دشمنان ایران می ماند نجات بازوی رسانه ای خود است و البته تلاش می کنند تا میتوانند مخاطبان وفادار این بازوهای رسانه ای را از تعقل درباره این واقعیت، دور کنند.
به همین دلیل وظیفه ایجاد شبهه برای مخاطبان بر دوش کسانی هست که تاکنون به صورت رسمی این دوگانگی را فریاد نزده باشند زیرا آنهایی که جمهوری اسلامی را معادل داعش معرفی کرده بودند امروز دیگر حرفشان خریدار ندارد. پس به سراغ نیروی های نفوذی خود در قامت سیاسیون و یا سلبریتی های رسانه ای که تاکنون به تندی سايرين جبهه گیری نکرده اند، رفتند.
به همین دلیل می بینید این عده در لباس های گوناگون از دین و مذهب گرفته تا نقش های انقلابی های دو آتیشه و... مدیران ارشد گذشته و... شروع به ایجاد شبهات گوناگون کردند. از نبود کفش در پای تروریست در یک بخش از فیلم حمله به شاهچرغ تا معرفی پسر حاج قاسم یا سایر یاران حاجی به عنوان فرد تروريست و...
این جماعت دروغگو برای آنکه بر روی چهره خبیثشان ردی از حمایت و تقویت داعش نماند از عبارت های خاص مانند :می گویند یا شنیده ایم یا عده ای گفتند و... برای بیان این شبهات بهره میبرند و فرق آنها با سایرین که برای جواب دادن شبهات آنها را بیان میکنند این است که بعد از ایراد شبهه، یک پایان باز برای پیام خود در نظر میگیرند تا ذهن مخاطب را درگیر کنند، درست برخلاف بقیه که اگر شبهه ای را مطرح میکنند سریعا یا پاسخ آن را میدهند یا از آن بیزاری میجویند.
کار به جایی رسیده که بین این گروه تروریستی رذل و پلید و حامی داعش با خود گروه داعش یک رقابت رسانه ای موازی ایجاد شده است. داعش میگوید ترور شاهچراغ کار من است. ولی دشمنان ایران میگویند درست است داعش مسولیت آن را بر عهده گرفته، اما آن را ولش کن راستی شنیدی که... .داعش بیانیه داد،فیلم بیعت را منتشر کرد و احتمالا فیلم های دیگری را در آینده پخش میکند تا بتواند از این حمله برای دریافت بودجه خود از وحوش سعودی و آل خلیفه و آل نهیان استفاده کند.با این حال دروغ پردازان کوتاه نمی آیند.
تمام تلاش لشکر نفوذی و وطن فروشان و مزدور رسانه ای دشمن برای این است که نقش داعش را از ذهن مردم پاک کنند. یا چنان دریایی از شبهه ایجاد کنند که مردم عادی توانایی تمییز دادن حق از باطل را نداشته باشند. اما این فتنه نیز شکست خواهد خورد.
نویسنده: م. رضایی
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: