۰۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۶:۴۲
کد خبر: ۳۰۴۳۲۱

عطنا - قدیم‌ها وقتی کسی در روستا و شهرش به مشکل برمی‌خورد به امید پیداکردن کار و زندگی بهتر کوله‌بارش را می‌بست تا به تهران بیاید؛ درست مثل هاشم‌آقای سریال «متهم گریخت» که با زن و بچه و مادر پیرش راهی تهران شد تا زندگی بهتری را برای خانواده‌اش رقم بزند. مانند هاشم‌آقای این سریال کم نبودند. هر کدام از ما پدرهایمان از یک شهر به دلیل موجه یا غیر موجهی به تهران آمدند تا تغییر بزرگی در زندگی‌شان ایجاد کنند . البته آن زمان‌ها خیلی‌ها هم موفق شدند اما این داستان برای امروز جواب نمی‌دهد و حالا آنقدر هزینه‌های زندگی در پایتخت بالا رفته که دیگر رویای زندگی بهتر در تهران رنگی ندارد.

چند روز پیش مهدی جمالی‌نژاد، معاون عمران و توسعه امور شهری و روستایی وزیر کشور، خبر داد که نرخ مهاجرت به تهران منفی شده است. او خبر داد که مهاجرت معکوس از تهران به سمت شهرستان‌های استان تهران مانند اسلامشهر، پرند، پردیس و شهرهای دیگر انجام می‌شود که دلیل آن گران‌شدن زمین و مسکن و سخت‌تر شدن شرایط زندگی در تهران است.

محمد سال‌هاست در مکانیکی‌ای در میدان قزوین کار می‌کند. مدتی در خیابان بریانک مستاجر بود اما در یک سال گذشته عطای زندگی در تهران را به لقای آن بخشیده و به اسلامشهر مهاجرت کرده است. او می‌گوید: «با آنکه در محله بالایی هم نمی‌نشستیم اما با این وجود کرایه‌ها آنقدر بالا رفته که توان پرداخت آن را نداریم. در حال حاضر مجبوریم  راه طولانی را به جان بخریم زیرا توان پرداخت کرایه‌های بالا را نداریم.»

او توضیح می‌دهد: «تا یک سال پیش چهار میلیون تومان اجاره می‌دادیم اما از همان زمان که کرایه‌ها بالا رفت اجاره‌های ما هم بالا رفت و حالا یا صاحب‌خانه‌ها پول پیش زیاد می‌خواهند یا اینکه اجاره‌ها را دو برابر کرده‌اند. البته این را هم باید گفت که در شهرهای اطراف مانند اسلامشهر نیز کرایه‌ها به تناسب بالا رفته است، با این وجود هنوز هم توان پرداخت آن را داریم، اما در تهران نه.»

اما این همه ماجرا نیست. خرج زندگی در تهران به‌شدت بالاست و برای فردی که درآمد معمولی دارد، زندگی‌کردن در تهران سخت است.

سجاد، راننده اتوبوس، توضیح می‌دهد که بسیاری از مواد غذایی از سبد غذایی‌اش حذف شده و هزینه‌های تفریح و گردش هم دیگر جایی در خرج‌کردن آنها ندارد. او می‌گوید: «همسرم مدت‌هاست یک مانتوی جدید هم نخریده و مدام تلاش می‌کنیم با درآمدی که داریم تنها لوازم لازم زندگی را تهیه کنیم.»

شهرنشینی معکوس

شاید موضوع منفی‌شدن نرخ مهاجرت به تهران در دید اول اینگونه نمود پیدا کند که این اتفاق سبب تمرکززدایی از تهران و افزایش کیفیت زندگی می‌شود. اما این موضوعی است که محمود مشفق، جمعیت‌شناس و مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی، آن را رد می‌کند و می‌گوید: «اگر بخواهیم مراحل شهرنشینی را تحلیل کنیم، باید بگوییم در تئوری شهرنشینی مرحله‌ای به نام شهرنشینی معکوس وجود دارد. شهرنشینی معکوس اصولا در شهرهای پرجمعیت رخ می‌دهد و وقتی تراکم جمعیتی به‌شدت بالا می‌رود، این تراکم جمعیتی بر قیمت زمین و مسکن تاثیر مستقیم می‌گذارد. بالارفتن قیمت‌ها سبب می‌شود تعداد زیادی از جمعیت که توان پرداخت این هزینه‌ها را ندارند، مجبور ‌شوند به شهرک‌های اقماری اطراف شهرهای پرجمعیت مهاجرت کنند.»

او ادامه می‌دهد: «اما باید به این نکته توجه داشت که با این اتفاق نیز باز هم رشد جمعیتی مهاجرت کماکان بارش را روی شهری مانند تهران می‌گذارد. به این معنا که شهرک‌های اقماری تبدیل به شهرک‌های خوابگاهی می‌شوند. در واقع مردم برای خواب و استراحت به‌واسطه نزدیک‌بودن آنها به تهران به خانه‌های خود در این شهرها می‌روند و دوباره برای کار به تهران می‌آیند. نباید گمان کرد که کم‌شدن حجم مهاجرت به تهران به معنای کم‌شدن جمعیت تهران است.»

به باور این جمعیت‌شناس در حال حاضر جمعیت ثابت تهران در واقع ثبات پیدا کرده است اما باز هم با همه مشکلاتی که در این مدت وجود داشته جمعیت شناور تهران در حال افزایش است که به آن جابه‌جایی چرخشی یا آونگی می‌گویند.

او توضیح می‌دهد: «به دلیل شرایط اقلیمی گریزی از مهاجرت از شهرستان‌ها به تهران وجود ندارد. اما در چند ماه گذشته آن قدر هزینه‌های زندگی در تهران زیاد شده است که فرد نه راه بازگشت به شهر خود را دارد و نه می‌تواند در تهران با این هزینه‌ها روزگار سپری کند. به همین دلیل بهترین کار زندگی در شهرک‌های اقماری و کار در تهران است. در واقع اتفاقی که می‌افتد حجم تبادلات جمعیتی است که بین مرکز و پیرامون شکل می‌گیرد.»

جمعیت تهران کم نمی‌شود

وقتی جمعیت شناور بالا می‌رود، جمعیت کلی تهران افزایش پیدا می‌کند. این موضوعی است که مشفق به آن اشاره‌ می‌کند و توضیح می‌دهد که منفی‌شدن نرخ مهاجرت به تهران به معنای کم‌شدن جمعیت تهران نیست. در واقع نرخ ثابت به ثبات رسیده و جمعیت شناور همچنان در حال افزایش است و تا زمانی که تمرکززدایی اقتصادی انجام نشود، این وضعیت همچنان ادامه خواهد داشت.

اگر شهرک‌های جدید بسازیم و مردم هم به این مکان‌ها بروند، اما شغلی نداشته باشند، دوباره همین جمعیت به سمت تهران می‌آید و این می‌تواند آثار محیط‌زیستی بیشتری مانند آلودگی هوا را تشدید کند.

شهلا کاظمی‌پور، جامعه‌شناس، نیز به «شهروند» می‌گوید: «اصولا آمارهایی که اعلام می‌شود نرخ خالص مهاجرت را اعلام می‌کنند که منفی شده است، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که همیشه مهاجر زیادی از شهرهای مختلف به تهران یا کلان‌شهر تهران که شهرک‌های اقماری نیز جز آن است، وارد می‌شود. اما در کنار آن افرادی نیز از تهران خارج می‌شوند که ممکن است برخی از آنها دانشجو بوده و برخی نیز بازنشسته هستند و به دلیل اتمام کار خود از تهران می‌روند. اما نکته اینجاست که ساختار جمعیت تحت‌ تاثیر این مهاجرت‌ها قرار دارد. در واقع یک جمعیتی که ممکن است سواد بالاتری داشته باشند یا موقعیت اجتماعی خوب دارند، از تهران خارج شده و تعداد دیگری که سواد کمتری دارند و به دنبال کار هستند، به تهران وارد شوند، به همین دلیل همیشه این مهاجرت وجود دارد.»

اگر در گذشته مهاجرت از روستا به شهر بود، امروز مهاجرت از مرکز شهرهای بزرگ به سمت حاشیه است.

او با تاکید بر اینکه جمعیت مهاجر شهر تهران هر روز در حال افزایش است، ادامه می‌دهد: «شاید بیش از ۲۰ سال طول بکشد که نرخ کاهش جمعیت شهر تهران روی شاخصه‌هایی مانند آب‌وهوا و ترافیک و سایر مشکلات این شهر تاثیر بگذارد، اما در حال حاضر نمی‌توان به این موضوع دل خوش کرد.»

او معتقد است که سکونت افراد در شهرهای اقماری با وجود اینکه همچنان شغل‌شان در تهران است، دردی از مشکلات پایتخت حل نخواهد کرد. گذشته از مشکلاتی که ممکن است در شهرهای اقماری اطراف تهران وجود داشته باشد، روی دیگر منفی‌شدن نرخ مهاجرت در تهران افزایش حاشیه‌نشینی در سکونتگاه‌های غیررسمی است. بر اساس آماری که رئیس‌ سازمان امور اجتماعی وزارت کشور در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد که بیش از ۴۰۰-۵۰۰ هزار نفر در سکونتگاه‌های غیررسمی مناطق حاشیه‌ای شهر زندگی می‌کنند. حاشیه‌نشینی می‌تواند زمینه‌ساز بروز آسیب‌های اجتماعی متعدد شود.

او بر این باور است که تمرکززدایی وقتی مثبت است که مردم از مرکز به سمت شهرها و روستاهای خود بروند و شاهد رونق بخشیدن به آنها باشیم، نه اینکه افراد شهرهای اقماری را برای زندگی انتخاب کنند و برای کار به تهران بیایند. ایجاد شغل پایدار در شهرهای کوچک، رسیدگی به مشکلات زیست‌محیطی و وضعیت روستاییان می‌تواند جمعیتی را که از تهران خارج می‌شود، در مقصد تثبیت کند تا مشکلات اقتصادی افراد را به سمت حاشیه‌نشینی سوق ندهد.

آمارها نشان می‌دهد که ۲۱درصد از جمعیت شهر تهران زاییده مهاجرت و ۷۹ درصد آن مربوط به زاد و ولد است، همچنین سالانه ۲۲۳هزار نفر از شهر و روستای خود رخت برمی‌بندند و به تهران مهاجرت می‌کنند. این در حالی است که تنها ۲۰درصد آنها ساکن تهران می‌شوند و مابقی‌شان شهرها یا اطراف تهران مانند پرند، پردیس، رباط‌کریم، پیشوا و وامین را برای سکونت خود انتخاب می‌کنند.

این ماجرا زاییده شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه است. مردمی که قدرت خرید ندارند مجبورند هر بار برای پیداکردن مسکن مناسب به مناطق پایین‌تر مهاجرت کنند و آنهایی هم که در مناطق برخوردار بوده‌اند ناچارا به سمت حاشیه‌های شهر مهاجرت می‌کنند. در واقع باید به این نکته توجه داشت که این مسأله به معنای کاهش نرخ مهاجرت از تهران نیست.

دخل و خرج با هم نمی‌خواند

مسعود دانشمند، اقتصاددان و استاد دانشگاه نظر دیگری دارد و معتقد است که نرخ مهاجرت به تهران منفی شده، به این دلیل که هزینه زندگی در تهران بالا رفته است. او ادامه می‌گوید: «سطح اشتغال پایین آمده و هزینه‌های زندگی در کلان‌شهری مانند تهران به‌شدت افزایش داشته است. پیش از این وقتی کسی به تهران مهاجرت می‌کرد، امید پیداکردن کار داشت، با یک حساب سرانگشتی هزینه درآمدش را بر خرج‌کردش تقسیم می‌کرد و آخر سر برایش پس‌انداز هم می‌ماند، اما از آنجا که در چند وقت گذشته سطح اشتغال پایین آمده و شغلی در کشور ایجاد نمی‌شود، مهاجرت به تهران کاهش پیدا کرده است.»

او با تاکید بر اینکه هزینه خورد و خوراک در کشور به جز دو کلان‌شهر بزرگ تبریز و اصفهان در سایر شهرها بین ۳۰ تا ۵۰درصد از تهران کمتر است، ادامه می‌دهد: «وقتی فردی در تهران شغل ندارد و نمی‌تواند هزینه‌های اولیه زندگی‌اش را تامین کند و پس‌انداز داشته باشد، به تهران نمی‌آید و ترجیح می‌دهد در زمین آبا و اجدادی‌اش بماند، اما حداقل راحت‌تر از تهران زندگی کند.»

عطنا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
هنر و فرهنگ1
کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم
کتاب چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی منتشر شد:

کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم

کتاب«چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی»جدیدترین اثر دکتر هادی خانیکی با گردآوری وتدوین حبیب راثی تهرانی، با نگاهی ارتباطی به بیماری کرونا، به‌تازگی ازسوی مرکز نشر دانشگاهی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!
حمایت بی‌شرمانه شاهین نجفی از فحاشی و توهین عناصر ضدانقلاب به مردم ایران:

فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!

شاهین نجفی خواننده هتاک، فحش دادن را بخشی از ابزار کار خود و از سنت‌های خود و عناصر ضد انقلاب دانست و خواست که مردم فحاشی کردن را به عنوان بخشی از فرهنگ و سنت‌های خود بپذیرند!!
هنر و فرهنگ2
دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد
معرفی کتاب: "دروازه بانی"، اثر پاملا شومیکر، ترجمه دکتر حسین افخمی:

دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد

بنابر نظر پاملا شومیکر، استعاره "دروازه‌بانی" را می‌توان برای هرموقعیت تصمیم گیری و با هرمیزان اطلاعات به کار برد؛ چه این انتقال از طریق کانال‌های جمعی و چه از طریق کانال های بین‌فردی باشد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار