عطنا - دکتر عابد اکبری، کارشناس ارشد مسائل اروپا، درباره نقش فرانسه در تحولات اخیر قفقاز عنوان کرد: «ما سه نوع بازیگری را برای هر نوع بازیگری میتوانیم در یک مناقشه برشمریم؛ یک دسته از بازیگران کسانی هستند که درگیر یک تنش یا بحران هستند که در مناقشه قرهباغ، آذربایجان، ارمنستان و گرجستان چنین نقشی دارند.
بازیگران نوع دوم مداخلهگر هستند که با انگیزههای مختلف در مناقشهای مداخله میکنند و بازیگران دسته سوم کسانی هستند که درست است تأثیر میپذیرند، اما نقش یک مشاهدهگر را به دلایل مختلف دارند».
وی در ادامه توضیح داد: «درباره نقش فرانسه در مناقشه قرهباغ باید گفت که نوع تفسیر فرانسه در یکی از این دستهها باید بر اساس تحلیل بر متغیرهایی باشد که بر نوع بازیگری فرانسه در این مناقشه اثرگذار است. پنج متغیر را من کوتاه بیان میکنم: اولا نقش لابی ارامنه در ایالات متحده است که نظام لابیگری در آمریکا و تأثیر آن بر روابط فرا آتلانتیکی خیلی مهم است؛ چراکه تا پیش از روی کار آمدن ترامپ در آمریکا انگیزههای زیادی برای متحدان اروپایی داشت».
وی با بیان اینکه فرانسه نقشی سنتی برای خود در اروپا به صورت مداخلهگر صلحجو قائل بود که در مناقشات بینالمللی دخالت کند، افزود: «سپتامبر 2019 مکرون در اجلاس سفرای فرانسه در اقصی نقاط جهان صحبتهای مهمی کرد. او آنجا به سفرا گفت که ما کجای دنیا قرار داریم و این هویت اروپایی که قرار بود نقشآفرینی کند، کجاست. اینجا مکرون تأکید بر نقش مداخلهگر صلحجوی فرانسوی دارد که باید بیاید و نقشآفرینی کند».
اکبری اظهار کرد: «البته در قبال همین مناقشه قرهباغ به جای این نقش، فرانسویها به دنبال این بودند که اتفاقات را توجیه کنند و بازیگران درون و پیرامونی را مقصر جلوه دهند و خود را متقاعد کنند که حال لزومی ندارد وارد شوند. متغیر دوم تأثیرگذار پس همین است که فرانسویها را محافظهکار نشان میدهد».
وی در ادامه افزود: «بحث سوم اتحاد فرانسویها با روسها و آمریکاییها در سالهای گذشتهتر بوده است. ترامپ یک نقطه عطف تاریخی در روابط فرا آتلانتیکی داشت. در کنار این موضوع درونگروهی فرانسه و روس یک متغیر دیگر روابط فرانسه و روسیه داریم که مستقل در طول حداقل صد سال گذشته بر تحولات دروناروپایی و پیرامونی تأثیرگذار بوده است.
روابط فرانسه و روسیه، بهویژه بعد از خروج آمریکا از افغانستان، تأثیر بسیار زیادی روی رفتار منطقهای روسیه گذاشت. ما شاهدیم که این رفتار در سه سال 2018، 2019 و 2020 به صورت خاصی بوده و شاهد این مدعا نوع نگاه روسیه به شانگهای و تحولات آینده است».
وی با بیان اینکه متغیر آخر روابط فرانسه و ترکیه است، گفت: «من اسم مکرون و اردوغان را دو بلاگر اینستاگرامی میگذارم که رفتار اینها را اگر تحلیل هم بکنیم، اگر با هم بحث هم بکنند، باز هم هر دو برنده هستند و این دو با فهم این موضوع در بحث کاریکاتورها، انتخابات سال آینده میلادی فرانسه یا حمله ترکیه به سوریه و… سطح منازعه را ارتقا داده و توهینهای رکیک مقام عالیرتبهای نیز به هم میکنند، اما بیشتر دنبال این هستند که خود را بازیگر تأثیرگذارتر جلوه دهند».
اکبری یادآور شد: «همه این پنج متغیر را که کنار هم قرار میدهیم، به یک جمعبندی میرسیم و آن این است که فرانسویها شاید در دورههای پیشتر نقش یک کنشگر مداخلهگر را در مناقشه قرهباغ ایفا میکردند، اما امروز به یک کنشگر مشاهدهگر تبدیل شدهاند و چشماندازی هم که برایشان در منطقه است بیشتر به سمت مشاهدهگری است تا مداخلهگری».
وی در پایان گفت: «شاید این سیاست و نوع کنشگری مشاهدهگرانه برای فرانسویهایی که این فهم را کردند که قرهباغ اولویت پایینتری داشته و خواهد داشت، باشد. شاید فرانسه قرهباغ را در همسایگی دور خود میبیند، اما سیاست مشاهدهگرانه ایران در قبال قرهباغ را نمیتوان هیچ جوری توجیه کرد که به نظر میرسد میبایست به شکل دیگری به این موضوع نگاه و نقش فعالتری را برای سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران انتظار داشته باشیم».
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: