عطنا - ایران میان ایدئولوژیهای تکفیری گرفتار شده است. شاید اگر موقعیت ایران جای دیگری بود، فرآیند توسعه سریع اتفاق میافتاد،اما کشورمان در منطقهای قرار گرفته است که بازی همسایگان، بازی با حاصلجمع صفر است. همسایهای در حال صدور تروریسم است و قصد دارد در قرن بیستویکم با جهاد علیه جهان، بشریت را به راه راست هدایت کند. بنیادگرایی که درکی از تاریخ و عقلانیت ندارد و با سلاح تکفیر همه تکثرها را پس میزند تا صدر اسلام را بدون توجه به همه تحولات تاریخی احیا کند؛ هر چند با جوان شدن تیم سیاستگذار داخل کشورهای عربی مصون مانده است اما صدور و حمایت از تروریسم همچنان ادامه دارد. همسایه دیگر به فکر شکلدهی به دربار تزارها است و از احیای شوروی تلفیقشده با مذهب میگوید و در اندیشه راهبردی پس از تسلط بر آسیای مرکزی و اروپای شرقی، به دنبال راهیابی به خاورمیانه و آبهای گرم خلیج فارس است. دیگر همسایه از اتحادیه ترکها و احیای امپراتوری عثمانی میگوید و به فکر ترسیم نقشهای جدید بر اساس اتصال ترکیه و آذربایجان به ترکهای شرقی است و ادعاهای فرهنگی و جغرافیایی نسبت به ایران دارد.
تفکرات تاریخگرایی بنیادگرایی عربی که با روبنای اسلامی و کنشهای وحشتآفرین در منطقه ترویج میشوند، قصد دارند مناطق مرزی ایران را به لحاظ بافت جمعیتی و بسط افکار بنیادگرا در اختیار داشته باشند. تقویت مذهب به جای طائفه و زدودن عناصر ملی از نوارهای مرزی ایران در آینده حرکتهای گریز از مرکز را شکل خواهد داد. تبلیغات رسانهای، بورسیه طلاب و دانشآموزان و ایجاد مرجعیتهای سلفی، امکان شکلگیری فرقهها و شبکههای بنیادگرا که کنشهای تروریستی داشته باشند را افزایش میدهد. محور ترکگرایی نیز با همدلی و همسانسازی و ایجاد تاریخ و جایگزینی فرهنگ ترک با فرهنگ آذری، نقشههای بلندمدتی برای شمالغرب و غرب و نفوذ تا مرکز ایران پرورش داده است. بورسیههای تحصیلی، امکانات سفر و مهاجرت، قلب تاریخ و مصادره مفاخر ایران، سریالهایی با روایت نوعثمانیگری، حمله به سوریه، عراق و ارمنستان و در اختیار گرفتن گذرگاههای اصلی و قطع ارتباط ایران و ارمنستان جهت شکلدهی به ترکستان و ساخت سد در بالادست، محاصرهای است که در حال تکمیل شدن است. تزارگرایی روسیه نیز هر چند باعث شد اروپا و آمریکا به اشتباهات خود در تحریم و انزوای ایران پی ببرند و آنها را بار دیگر به علت ماجرای اوکراین به میز مذاکره و دادن امتیازات روی کاغذ کشاند، در طولانیمدت میتواند ضربههای روسیه را همانند شوروی به ایران افزایش دهد.
کاهش نفوذ طبیعی ایران در آسیای مرکزی، از بین بردن زبان و فرهنگ فارسی در تاجیکستان و کشورهای حاضر در قلمروی ایران بزرگ فرهنگی و تلاش برای محدود و در خود نگه داشتن ایران میتواند همه مزیتهای ارتباطی و کنشگری بینالمللی آن را از بین ببرد. تاریخ بار دیگر در حال بازیگری است و انگار عربستان دوره اسلامی، نوعثمانیگری و امپراتوری روسیه در قرن بیستویکم احیا شدهاند و توجه نکردن به ایده ایران و احیا نشدن پرشیا (Persia) محاصره معرفتی و پس از آن ادعاهای ارضی و خطرات امنیتی برای کشور را شکل خواهد داد. راهکار ایران بزرگ فرهنگی است؛ به این معنا که ابتدا باید جذابیتهای ملی ایران را به لحاظ حاکمیت قانون به گونهای سیاستگذاری کرد که جلوی خروج و یا بازگشت مجدد نخبگان فراهم شود. کشور بدون نخبگان در زمینههای علمی، تجارت و سیاسی که افکار وطندوستانه داشته باشند، تحولی پیدا نمیکند. رواداری با شهروندان و رواج اخلاق مدنی، امکان نمایانسازی ظرفیتهای ملی و مذهبی ایران را افزایش میدهد.
ایران بزرگ فرهنگی به علت آنکه بر مردمآزاری نکردن و همراه بودن با طبیعت و طرفداری از جشن و آیینهای منطبق با سرشت بشری است، به راحتی بر مسیر طبیعی خود در منطقه جاری میشود. ایران بر اساس قومیت و فرقهگرایی بنا نهاده نشده است و محور نفوذ آن نیز جنگ و کشتار و خشونت نیست. قومیتگرایی و افکار تروریستی با ایده ایران سر ستیز دارند و فرهنگ ایرانی حامل صلح و رواداری و پذیرش تکثرها است. زمانی که فرهنگ ایران در منطقه کنار نهاده شد و افکار فردوسی، حافظ، سعدی، مولوی، عطار و خیام جای خود را به گزارههای قومی و فرقهای دادند، اندیشه و کنش تروریستی و جنگطلبانه بر منطقه حاکم شد. ایرانیان همیشه زندگی مسالمتآمیز تکثرها را تجربه کردهاند اما در اثر غیبت زبان و فرهنگ ایرانی در منطقه، اکنون تکفیر، خشونت، جنگ و تروریسم جایگزین شدهاند.
نویسنده: روحالله اسلامی،عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: