عطنا - جری بریتو (Jerry Brito)، مدیر عامل کوین سنتر (Coin Center) و فارغالتحصیل رشتهی حقوق از دانشگاه جورج میسون ویرجینیا، که زندگیاش با تکنولوژی و ارزهای دیجیتال گره خورده است، بلاکچین (Blockchain) را کالایی عمومی میداند که تمام جامعه میتوانند از منافع آن بهرهمند شوند. به عقیدهی او یکی از مشکلات عمدهی معامله در دنیای دیجیتالِ پیشابلاکچین این بود که معاملات بر خلاف فضای واقعی بهصورت همتابههمتا، یعنی با رابطهی مستقیم خریدار و فروشنده انجام نمیشد؛ مشکلی که با ظهور بلاکچین و ارزهای دیجیتال رفع شد، دست واسطهها را کوتاه کرد و قدرت را به تودهی مردم بازگرداند.
بریتو مزیت دیگر بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتالِ وابسته به بلاکچین را غیرقابل ردیابی بودن آنها بیان میکند. به عقیدهی او پول الکترونیکیِ قابل ردیابی سختیهای زیادی را برای افراد به وجود میآورد؛ چرا که پول پرداختشده برای دریافت هر نوع محصول یا خدمات در سابقهی آنها ثبت شده، به هویتشان گره میخورد و آزادی افراد را خدشهدار میکند. اما ارزهای دیجیتال کاملاً غیرقابل ردیابی بوده، از هیچ حساب کاربریِ قابلِ شناسایی استفاده نمیکنند و هیچ راهی وجود ندارد که افراد، دولتها و سازمانها بفهمند که افراد برای چه چیزی پول دادهاند!
بریتو در تمجید از بلاکچین و ارزهای دیجیتال پا را فراتر مینهد و بلاکچین را فناوری لازم برای رسیدن به دموکراسی در عصر مدرن میداند. به عقیدهی او در جوامع امروزی برای نیل به دموکراسی، نمیتوان صرفاً بر ابزارهای کلاسیک مثل رأیگیری، مجلس نمایندگان و قانون اساسی تکیه کرد بلکه باید از فناوریای بهره برد که هنجارهای دموکراتیک را در خود داشته باشد. البته بحث و مناقشه بر سر نقش بلاکچین در تقویت یا تضعیف دموکراسی گسترده است؛ عدهای تکنولوژی را ابزاری برای بازگرداندن قدرت به مردم و استحکام هرچه بیشتر دموکراسی میدانند و باور دارند بلاکچین در حال حاضر بهترین تکنولوژی برای رسیدن به این مهم است؛ در نقطهی مقابل افرادی بلاکچین را تهدیدی برای دموکراسی میشمرند، چرا که به عقیدهی آنان این تکنولوژی مسیر اقتدارگرایی را برای گروههای افراطی هموار میسازد و سبب تضعیف پایههای دموکراسی در کشور خواهد شد.
اما بهطور کلی در قیاس دموکراسی و بلاکچین میتوان به تمرکززدایی قدرت در هر دو اشاره کرد. دموکراسی بهدنبال تمرکززدایی قدرت سیاسی است و بلاکچین در تلاش است تا تمرکز را در حوزهی تجارت، ارز، سرمایه و سایر جنبههای زندگی روزمره از بین ببرد. به دلیل همین تشابهات، مشکلات و چالشهای پیشِ روی دموکراسی و بلاکچین نیز مشابه است. بهطور کلی مزیت سیستمهای متمرکز این است که فقط یک نفر تصمیم میگیرد و کنش میکند اما در سیستمهای گروهی و سیستمهایی که در صدد تمرکززدایی هستند، وضعیت متفاوت است.
با افزایش تعداد افراد، احتمال اختلاف نظر بیشتر میشود و نیاز است بحث و تبادل نظر صورت گیرد تا مجموعهی افراد به تصمیم واحدی برسند و این امر گاهی سبب بروز چالشهایی مثل تفرقه و اختلاف نظرهای شدید میشود. به علاوه، بر اساس پژوهشهای روانشناسی انجامشده، تمرکززدایی گاهی سبب تشدید دیدگاهها و مواضع میشود. به این معنا که باورهای افراد پس از عضویت در یک گروه (مثل گروه فمینیستها) نسبت به حالت فردی تقویت شده و افراد دیدگاههای افراطی پیدا میکنند. به همین دلیل تصمیمات گروهی گاهی به خودخواهی بیشتر و نادیده گرفتن حقوق افراد و گروههای اجتماعی دیگر منجر میشود. با وجود چنین مشکلاتی که در سیستمهای غیرمتمرکز وجود دارد، مزایای عمده و ارزشمند این نوع سیستمها اغلب عیوب آن را میپوشاند. بهطور کلی تصمیماتی که بهصورت گروهی اتخاذ میشوند، اغلب نسبت به تصمیمات فردی بهتر و کارامدترند. به اشتراکگذاری اطلاعات بین افراد سبب روشن شدن ابعاد مختلف و زوایای پنهان مسئله میشود، آگاهی نسبت به موضوع را افزایش میدهد و در نهایت باعث میشود تصمیم مناسبتری گرفته شود.
بهعلاوه جان استوارت در دفاع از دموکراسی و سیستمهای غیرمتمرکز، به دو اصل مهم اشاره میکن. به عقیدهی او حقوق افراد فقط زمانی نادیده گرفته نمیشود که فرد خود برای احقاق حق خویش تلاش کند، که این امر لزوم مشارکت فرد در تصمیمگیری و اظهار نظر را روشن میکند. او همچنین افزایش سطح رفاه عمومی را معلول مشارکت بیشتر مردم میداند و باور دارد که این مشارکت سبب میشود افراد به چیزی بیش از مسائل سادهی روزمره فکر کنند و نسبت به نجات جامعه احساس مسئولیت داشته باشند.
در کنار مزایایی که تا اینجای کار برای سیستمهای غیرمتمرکز برشمردیم، باید در نظر داشت یکی از چالشهای این نوع سیستمها حفظ تمرکززدایی در طول حیات سیستم است. برای مثال در سیاست، رأیگیری ابزاری است که مشارکت تودهی مردم را ممکن میسازد و از تمرکز قدرت جلوگیری میکند؛ اما احزاب و اشخاص سیاسی از راههای متعددی برای کسب قدرت بیشتر استفاده میکنند تا قدرت مردم را تضعیف کنند. چنین چالشی میتواند در بلاکچین، بهعنوان سیستمی که بهدنبال تمرکززدایی است نیز بهوجود آید. برای مثال بسیاری افراد ترجیح میدهند مسئولیت مدیریت و ارزهای دیجیتال خود را به صرافیهای دیجیتال واگذار کنند که این امر خود میتواند سبب ایجاد تمرکز قدرت و سرمایه در دست واسطههایی مثل صرافیها باشد. بهعلاوه ممکن است انحصار استخراج بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتال در اختیار افرادی باشد که امکانات و ثروت کافی برای انجام این کار را دارند و این موضوع نیز سبب تمرکز قدرت و پول خواهد شد.
با وجود این مسائل، بلاکچین در جهان امروز تلاشی است برای بازگرداندن هرچه بیشتر قدرت به دستان تودهی مردم. اما نباید از یاد برد که این تکنولوژی نوظهور بوده و لازم است طی سالها اشکالات آن شناسایی و برطرف شده و پالایش شود تا بتواند در ایجاد دموکراسی، عدالت و برابری موثر واقع شود.
منبع: کتاب Blockchain Democracy نوشتهی William Magnuson
مترجم: شیرین احمدی
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: