عطنا - پنجمین نشست از سلسله نشست های توصیه های سیاستی برای تحقق تحول در علوم انسانی با سخنرانی آقایان دکتر رضا صابری، دکتر مجید عباسی و دکتر محمدبیدهندی و دبیر این نشست دکتر ابوالقاسم فاتحی در تاریخ سی و یکم اردیبهشت از ساعت ۱۸ در فضای اسکای روم برگزار شد.
در ابتدای جلسه دکتر صابری گفت: مقام معظم رهبری با شناخت خوبی که از علم و رشد علم در غرب داشتند این پدیده را به خوبی تبیین کردند. عنایت داشته باشید ایشان در فرمایشات خود در سال ۱۳۹۰ نگاهشان به علم اینگونه بود که علم یک پدیده شریف و عزیز و کریم است.
وی گفت: خود علم تعابیر زیادی دارد، استحضار دارید برای من این برداشت از علم یک برداشت کم نظیری است که علم را ما با چنین صفاتی نام ببریم. حضرت آیت الله خامنه ای در فرمایشی علم در غرب را اینگونه معرفی میفرمایند:دانش غرب یک پدیده ی بی نظیر تاریخی است. ایشان خود علم را در غرب اینگونه خطاب می کنند، اما یک آسیب شناسی هم دارند و می گویند دانش غرب در طول سال های متمادی و امروز بر اثر فکرها و جهت گیری غرب در یک راه ناسالمی حرکت کرده بود که حاصل آن برده داری، ظلم و ... بود.
وی افزود: این نگاه به علم قاعدتا در استراتژی هایی که در سیاست گذاری های علم و فناوری اتفاق افتاده خود را به خوبی نشان می دهد. اما در استراتژی تحول در علوم انسانی ایشان یک نگاه متفاوتی دارند. جمله شان در سال ۹۰ به این شرح است:( علوم انسانی روح دانش است) نگاه معظم له به منزلت علوم انسانی در بین همه ی علوم و کاربرد هایی که فناوری در جامعه دارد یک نگاه متعالی است، اگرچه از صاحب نظران می خوانیم که علوم انسانی ملکه ی علوم است و از این نوع تعابیر در حوزه ی صاحب نظران داریم، اما این نوع نگاه فوق العاده است که اینشان علوم انسانی را روح دانش می دانند.
دکتر صابری تصریح کرد: از نظر ایشان علوم انسانی جهت می دهد، مشخص می کند که ما کدام طرف قرار داریم. ما امروز با یک علوم انسانی خودمان را مواجه می کنیم که یک علم تعالی بخشی برای جامعه بشری است و به همین خاطر علوم انسانی جای توجه اساسی دارد.
وی ادامه داد: نقد مقام معظم رهبری بر شکل گیری علم در کشور و نگاه آسیب شناسی ایشان به علوم انسانی در جهان این است که باید نگاه به علوم انسانی را به دو دسته تقسیم کنیم. دسته اول علوم انسانی هستند که در کشور ایران دارای پایه های محکم و مبانی فرهنگی مهم هستند، اما مجموعه ای از علوم انسانی وجود دارد که مبانی شکل گیری آن در غرب است. این علوم انسانی متأثر از تفکرات مادی است و یک نوع دین شناسی خاص خود را دارد، و ارزش های شکل گیری آن هم از جامعه ای است که در آن به وجود آمده است. بنابراین در ایران علوم انسانی غیر مفید نیست، اما علوم انسانی به شکل امروزی از جهاتی مضر است و جای تفکر و اندیشه دارد.
دکتر صابری گفت: بر طبق این نوع نگاه به صراحت از جایگاه های مهم کشور بر تحول ضروری در علوم انسانی تاکید می شود و این امر هم نیاز به جوشش درونی در دانشگاه ها و مراکز علمی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای تحول در علوم انسانی دارد و هم نیاز به حمایت بیرونی دارد.
در ادامه دکتر محمد بیدهندی با تاکید بر ضرورت کیفیت گرایی و نوآوری و حفظ مرجعیت در علوم انسانی گفت: در راستای نظرات مقام معظم رهبری، افرادی در کشور تلاش کردند و کارهایی انجام دادند. در دانشگاه های مختلف ، اعم از علامه طباطبایی، شیراز و غیره اقداماتی شده و شورای تحول در علوم انسانی در وزارت علوم تاسیس شده است. اما آیا نیازها خوب شناسایی شده اند؟ ایا آسیب شناسی لازم انجام شده ؟ برای همه ی این ها مبنای فلسفی و علوم انسانی لازم است ولی فرصت نشده وارد مرحله ی دیگری بشویم که یافته های ما به عنوان یک دانش قابل اجرا و قابل تکرار باشد. به گفته سید مرید الدین حسینی شیرازی: مکتبی که نتواند معادله تولید کند بدون تردید تابع کسانی خواهد شد که خودشان معادله دارند و به بیانی دیگر اگر شما به ارزش هایی ملتزم باشید و مبانی خوبی برای بحث داشته باشید، ولی در مقام عمل نتوانید به ارزش های خود ملتزم باشید باید به ارزش های دیگران ملتزم باشید وجامعه به دست معادلات دیگر اداره خواهد شد.
وی افزود: ما الان در دانشگاه علی رغم کارکردهای ایجاد شده و مباحث این مدت در حوزه و دانشگاه شاهد هستیم قاطبه ی همکاران هیئت علمی در حوزه های علوم انسانی و لشگر بزرگی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی و دکتری در یک مسیر کار می کنند ولی همچنین فاصله و شکافی تا اهداف مطلوب وجود دارد. اگر تقسیم کار انجام شود می توانیم بهتر کار را جلو ببریم. باید به شدت از اقدامات شتاب زده و رفتارهای سیاست زده پرهیز کنیم. عوامل متعددی در تحول علوم انسانی در دانشگاه ها تاثیر گزار هستند. ۵۰ درصد ظرفیت دانشگاهها مربوط به رشته ی علوم انسانی است و ما اعضای هیئت علمی از این ظرفیت خوب استفاده نکردیم. به نظر می رسد غالب همکاران و دانشجویان ما به شدت تحت تأثیر کمیت گرایی قرار گرفته اند و خیلی جاها توجه لازم را به کیفیت نداشته اند.
دکتر بیدهندی تصریح کرد: توجه به کیفیت و کیفیت گرایی و نوآوری در فرمایشات مقام معظم رهبری جدی و به این شرح است : بیشترین بسامد را واژه ی نوآوری دارد و ایشان تأکید دارند اگر کار ما با نوآوری همراه نباشد انبوهی از مقالات راهم بنویسیم و کتاب هایی را چاپ کنیم، نوآوری در آن نباشد، بی فایده است. البته ما نمی توانیم کمیت گرایی را حذف کنیم ولی باید بر مبنای طرحی کلان پیش برویم که منجر به تحول علوم انسانی شود ، اخلاق علمی باید باشد و روی آن تأکید داریم و بر اهمیت قدرت تفکر تأکید داریم.
در ادامه اقای دکتر عباسی نظریات تحول در علوم انسانی را به سه گروه کلی تقسیم کرد و گفت: در گروه اول افرادی هستند که معتقدند باید به نقادی علوم انسانی بپردازند و از طرف دیگر بر اساس نقادی مبانی وپایه های این علوم به دنبال نقد فرهنگ اسلامی ایرانی هستند تا اصلاح شود یا برای پی ریزی قوانین و اصول این علوم براساس فرهنگ ایرانی ، اسلامی اقدام کنیم. گروه دوم پارا فراتر می گذارند و اشکارا به مبانی فکری و ایدولوژیک غرب و جو حاکم بر آن معتقدند و می گویند علوم انسانی فعلی رها باید شود تا براساس ایدئولوژی و حکمرانی خود یک ساختار جدید طراحی کنیم. گروه سوم معتقدند اساسا مقوله ای به نام اسلام و اسلامی سازی و شکل دادن به علم دینی و بومی و تعابیری از این دست بی معنا و نامفهوم هستند. جریان غرب گرا معتقد است در شرایط جدید امکان پیشرفت وجود ندارد و ما چیزی به نام علم و دین نداریم و باید جریان علم جهانی را بپذیریم.
وی افزود: من قائل به دیدگاه گروه اول هستم و لذا باید به علوم انسانی فعلی بپردازیم و نقد کنیم و پایه های آن را با فرهنگ ایرانی و اسلامی اصلاح کنیم.در اینجا این سوال مطرح می شود که ما باید چه کارهای بنیادینی برای تحول علوم انسانی انجام دهیم؟ در فرایند راهبردی تحول علوم انسانی ما ۴ اقدام باید انجام دهیم. در درجه ی اول فرهنگ سازی کردن است، ما بایست با توجه به شرایط اجتماعی فرهنگی و تاریخی خودمان به علوم انسانی و اسلامی خودمان برسیم که یک فرایند تدریجی و بلند مدتی است.
او گفت: مرحله ی دوم نقد است. ما باید با تدوین و نشر مقالات علمی و برگزاری نشست های تخصصی و کرسی های نقد و مناظره به نقد علوم انسانی موجود بپردازیم تا با نقد مبانی اصول و پایه های علوم انسانی موجود، علوم انسانی مطلوب خود را ارائه دهیم. در مرحله ی سوم ما فرهنگ سازی کردیم نقد انجام دادیم و باید تولید کنیم. بایسته ی سوم ما تولید است، نظریه هایی برای توسعه و نوآوری داشته باشیم و نظریه های علمی را با انتشار کتب مختلف و عرضه در دیدگاه عموم بسط دهیم.
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: