عطنا - بر اساس گزارش جهانی مصرف مواد سال 2021، در سال 2020 بیش از 269 میلیون نفر در طی سال گذشته مواد اعتیادآور مصرف کرده بودند که بیشترین مصرف به مواد اعتیادآوری نظیر اکستازی، اپیوئیدها، آمفتامین، اکستازی و سپس کوکائین اختصاص داشت.
هر چند که مصرف قرص ترامادول در بین جوانان رشد قابل توجهی داشته است. بر اساس همین گزارش در بین سالهای 2014 تا 2019 بیش از 84 درصد مواد مخدر در دنیا در کشور افغانستان تولید میشد. روند تولید و مصرف مواد محرک از سال 1998 تا 2018 رشد قابل توجهی داشته است و به بالاترین میزان خود طی دهههای اخیر رسیده است. مواد محرک جدید(NPSها ) نیز رشد قابل ملاحظهای داشته است و تعداد آن در سال 2018 به 541 مورد رسیده است.
با گسترش شبکه های اینترنتی فرصت مناسبی برای خرید و فروش مواد از طریق اینترنت از جمله سایت dark- net افزایش یافته و شناسایی این سایت ها بسیار دشوار می باشد، ولی میزان خرید و فروش مواد اعتیادآور از طریق دارک نت هنوز نامشخص است. استراتژی های جدیدی که توسط متصدیان آزمایشگاههای تولید مواد به کار گرفته می شود:
- استفاده از روش های فریبنده تر برای تولید پیش مواد تولیدی
- استفاده از کشورهای انتقال دهنده ای که سیستم کنترل ضعیفی دارند.
- ظهور گروههای سازمان یافته ی مجرمانه ویژه در تدارک مواد پیش ساز
- به کار گیری نیروهای محلی و بومی در تولید و قاچاق مواد اولیه
- استفاده از اینترنت
- سوء مصرف پیش سازهای دارویی مانند پیش سازهای افدرین که به راحتی می تواند به پیش سازهای دیگر تبدیل شود.
- ظهور پیش ماده های شیمیایی طبقه بندی نشده از جمله پیش ماده هایی که می تواند به سادگی به پیش سازهای جدید تبدیل شود. یکی از پیش سازهای تولید متامفتامین.
در حالیکه وضعیت جهانی متاثر از شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شاهد گسترش مصرف مواد اعتیادآور به خصوص محرک ها و ماری جوانا است، وضعیت موجود در کشور نیز چندان مناسب نیست و بر اساس گزارش های رسمی در حدود 3 میلیون مصرف کننده مواد اعتیادآور در کشور وجود دارند. اعتیاد در بین زنان طی چهار سال اخیر دو برابر شده است. همچنین اعتیاد عامل 55 درصد از طلاق ها، 30 درصد موارد کودک آزاری و 23 درصد از خشونتها می باشد( رحمانی فضلی، 1393).
کشورمان بزرگترین مصرف کنندهی مواد افیونی در جهان محسوب میشود( سند جامع فرا بخشی مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد، 1386). مصرف مواد محرک در حال افزایش است. علاوه بر این طی دههی اخیر مصرف انواع مواد اعتیادآور در بین زنان و کودکان افزایش یافته است ( قادری، 1394).
همچنین سن شروع مصرف مواد به 15 سال رسیده است( صرامی،1391). مصرف مواد محرکی نظیر شیشه، هروئین، ترامادول و مواد صنعتی افزایش یافته است و شاهد تغییر الگوی مصرف مواد از سنتی به مصرف مواد صنعتی بوده ایم. بر اساس پژوهشها اعتیاد به مهمترین نگرانی مردم و یکی از پنج آسیب اجتماعی عمدهی کشور تبدیل شده است( معتمدی، 1386). هزینه های ناشی از مصرف در کشور در سال 1383 بر اساس دلار 8500 ریال 7/11 میلیارد دلار بوده است که ضرورت اتخاذ استراتژی و برنامههای موثر به منظور کنترل و پیشگیری را ضروری می سازد( مختاریان و هاشمی، 1389).
علی رغم اقدامات موثری که در زمینه های پیشگیری، درمان و بازتوانی از اعتیاد به عنوان استراتژی های مقابله با تقاضا و اقدامات قانونی و مقابله ای با عنوان استراتژی های مقابله با عرضه صورت گرفته است اما به نظر می رسد که شاهد نوعی ناهمگونی بین این دو استراتژی هستیم به صورتی که سهم استراتژی مقابله با عرضه دو برابر بیشتر از مقابله با تقاضا است. از طرف دیگر گروههای مختلف درمانی، روش های درمان ( دارویی و غیر دارویی ) در حوزه اعتیاد فعال هستند و در فرایند پیشگیری، درمان و کاهش آسیب نقش دارند. در این بین مددکاران اجتماعی در کنار سایر متخصصان دارای اصول، ارزش ها و روش های ویژه ای هستند که نقش و جایگاه آنها را دارای اهمیت می سازد. بر همین اساس پرداختن به اصول و جایگاه حرفه ای مددکاران اجتماعی دارای اهمیت زیادی است.
بیان مسئله: هر چند که به دلیل اهمیت نقش مددکاران سخن بسیار است و در این مجال صرفاً به بخشی از آن پرداخته می شود. اساساً مددکاران اجتماعی به دلیل برخورداری از اصول و ارزش های حرفه ای، کدهای اخلاقی و جایگاه ویژه ای که در رابطه با گروههای هدف دارند دارای اهمیت زیادی هستند. لذا مددکاران اجتماعی در هر سطحی که در حوزه اعتیاد فعالیت می نمایند باید متعهد به اصول و چهارچوب حرفه ای بوده و به آن وفادار باشند. زمینههای حرفه ای مددکاران اجتماعی نیز در حوزه برنامه های پیشگیری، درمان و بازتوانی از اعتیاد و در بین عموم مردم، گروههای در معرض خطر و گروههای پرخطر است.
به عبارت دیگر مددکاران اجتماعی در همه این حوزهها دارای جایگاه و نقش حرفه ای هستند. امروزه به واسطه گسترش مدل های اجتماعی و اهمیت پرداختن به پیشگیری سطح اول و سوم، اهمیت نقش مددکاران اجتماعی بیشتر شده است. در حوزه پیشگیری اولیه مددکاران به غربالگری، درک استراتژی ها و روش های مبتنی بر شواهد، تمرکز بر عوامل خطر و محافظتی، سوابق خانوادگی، اختلالات روانی بیماران و وضعیت محیطی آنها می پردازند. در پیشگیری ثانویه به مشارکت دادن افراد در فرایند درمان، درک درست از سیستم درمان و نحوه ارجاع به پزشک و روانشناس، تدوین شیوههای مداخلاتی، حمایت های مبتنی بر جامعه، استفاده از مصاحبه انگیزشی، مهارت های ارتباطی، تکنیکهای مبتنی بر پیشگیری از عود، مداخلات مختصر، کاهش آسیب، مدل تغییر رفتار و تکنیک های مبتنی بر شواهد می پردازند. در پیشگیری سطح سوم نیز به مدیریت اختلال مصرف مواد، حذف برچسب پیرامون سوء مصرف کنندگان، آشنا کردن خانواده و بیمار با عوامل بروز مصرف مواد ( عوامل خطر و محافظتی)، ارجاع به منابع حمایتی، استفاده از درمان های مبتنی بر شواهد، بررسی نیازهای اساسی بیماران، دسترسی به خدمات حمایتی و ... بخشی از اقدامات مددکاران اجتماعی است. با همه این تفاسیر مهمترین اصول حرفه ای مددکاران اجتماعی در حوزه وابستگی به مواد به اختصار به شرح زیر است:
اصل1: اخلاق و ارزش
مددکاران اجتماعی در کار با افراد سوء مصرف کننده مواد و خانواده های آنها باید اصول اخلاقی و حرفه ای مددکاری اجتماعی را رعایت نموده و سعی نمایند با توجه به این ارزش ها و اصول به ارائه خدمات بپرازند. این ارزش ها شیوه ارتباط با مددجویان است. اصولاً ارزش ها معیارهای مهمی هستند که از طرف قشر مهم جامعه مطلوب شناخته می شوند و ممکن است در یک سازمان انعکاس یابد ( اپتکار به نقل از بازرگانی ،78:1379) و یا عقاید پایدار که به صورت یک سیستم وجود دارند(روکچ به نقل از بازرگانی،1390 :79). از جمله ارزش های مددکاری اجتماعی می توان به صداقت، تعهد نسبت به انجام مسئولیت های حرفه ای، احترام به ا رزش های قومی و مذهبی مددجویان، عدم پیش داوری و نداشتن تعصب در کار با بیماران و .... اشاره نمود.
توجه به اصل فوق در کار با افراد سوء مصرف کننده و خانواده هایشان بسیار مهم است و در حقیقت رعایت اصل فوق در شروع یک ارتباط حرفه ای و ایجاد انگیزه در بیمار جهت شروع و ادامه درمان اساسی است. اخلاق و ارزش های حرفه ای بخش مهم فرایند درمان است. در اکثر مواقع عدم رعایت اصول و ارزش های حرفه ای باعث لغزش بیمار شده و این مسئله ممکن است باعث انصراف بیمار از فرایند درمان و قطع همکاری وی با مددکار و مرکز درمان شود. لذا در فرایند درمان توجه به اصل فوق در شروع، تثبیت و اختتام فرایند درمان اساسی و مهم است.
اصل 2: دانش، مهارت و نگرش ها
مددکاران اجتماعی در کار با مددجویان دارای اختلال سوء مصرف، می بایست ارتباط بین دانش و حرفه را با اقدام تاثیرگذار نشان دهند. دانش معنای گسترده و مختلف دارد.گورودن از نظریه پردازان مددکاری اجتماعی دانش را تصویری میداند که انسان از جهان و موقعیتی که در آن قرار گرفته دارد. رینولدوز ویژگی های زیر را برای دانش مقبول عنوان می کند، تجرد، دارای ذهنیت های متقابل، صراحت، دقت و ارتباط تجربی. دانش تجربی نیز آنچه راجع به مردم و نظام های اجتماعی است تعریف میکند. مهارت نیز انتخاب تکنیکها و توانایی استفاده موثر از آنها (موارلز و شیفورد به نقل از بازرگانی،1379: 90) .
از نظر بتی بر و رونالد فدریکو اجزای مهارت شامل جمع آوری اطلاعات، توسعه حرفه ای، فعالیت های عملی با گروههای هدف و ارزیابی است. اصل فوق در طرح نقشه کمکی برای بیمار و ارائه کمک های حرفه ای بسیار اساسی است. در کار با مددجویانی که دارای اختلال سوء مصرف مواداند باید به دانش حرفه ای مددکاری اجتماعی توجه نمود. گاه لازم است مددکاران از نظریات جامعه شناسی در تحلیل ساختار و کارکرد فرد وخانواده استفاده نمایند؛ به عنوان مثال مددکاران ممکن است از نظریات جامعه شناسان کنش متقابل نمادین در تحلیل کنش های بیمار استفاده نمایند و یا از دیدگاه رفتارگرایان اجتماعی مانند اسکینر و یا هومنز در تحلیل رفتار سوء مصرف کننده مواد و تقویت انگیزه وی با دادن پاداش - بهره مند شود.
همچنین از نظریات جامعه شناسی کلان جهت تحلیل محله سکونت فرد مصرف کننده و نقش ها و روابط محلی و یا ازدیدگاه ساترلند در تحلیل ارتباط بیمار با سایر افراد مصرف کننده بکار ببرند. علاوه براین مددکاران اجتماعی لازم است از دانش پزشکی جهت اطلاع از تاثیر گذاری مواد مخدر و محرک بر سیستم مغز و اندام های بدن و تاثیر درمان های دارویی استفاده نمایند. لازم است که در جلسات مشاوره فردی با بیمار اجزای دانش روانشناسی و مشاوره و نظریات این علوم را با حرفه مددکاری ترکیب کنند. البته بهره گیری مددکاران از این نظریات تناقضی با دانش حرفهای آنها نداشته و در عوض به آنها کمک می نماید تا با اطلاع و آگاهی کافی به ارائه خدمات حرفهای بپردازند. علاوه بر این مددکاران اجتماعی در کار با افراد سوء مصرف کننده و خانواده هایشان باید مهارت های حرفه ای خود ( شناختی و رفتاری ) را توسعه دهند. مهارتهای شناختی درباره تفکر در زمینه یک موقعیت ، تشکیلات و سازمان است. مهارتهای اجتماعی مربوط به ارتباط با بیماران می باشد که از جمله شامل گوش دادن، طرح سوال، ایجاد فضای مناسب، مشاهده ،مصاحبه، انعکاس.
به کارگیری مهارتهای حرفه ای در شروع درمان و جلوگیری از لغزش و عود مخصوصاً در اوایل درمان بسیار مهم است.مددکاران اجتماعی با بکار گیری مهارتهای فوق میتوانند کمک زیادی به تداوم بهبودی بیمار نمایند. نگرش مددکار به بیمار در ارتباط حرفهای نقش مهمی دارد که باید بر اساس واقعیت های موجود و وضعیت بیمار باشد. بیماران بیشتر از هر چیز نیاز دارند تا همانگونه که هستند پذیرفته شوند و از اینکه به صورت ترحم آمیز به آنها نگریسته شود و یا از نگرش مجرمانه نا امید میگردند، زیرا آنها با داشتن امید و در بسیاری از مواقع بر اساس امید و انگیزه شروع به درمان میکنند، لذا تقویت انگیزه آنها نیازمند داشتن نگرش مثبت به آنها است. نکته مهم این است که بین شخصیت و رفتار بیمار تفاوت قائل شد. اعتیاد یک بیماری رفتاری است و به ذات فرد و شخصیت او ارتباطی ندارد.
اصل 3:آزمایش و ارزیابی کردن:
مددکاران اجتماعی باید وضعیت سوء مصرف مواد مددجویان را مورد ارزیابی قرار دهند و یک ارزیابی مناسب، کامل و گسترده جهت طرح نقشه کمکی برای ارائه خدمات در یک برنامه درمانی مناسب طراحی نمایند.ارزیابی منبع اطلاعات بسیار مهم جهت تجزیه و تحلیل مشکلات است و جنبه مهم توسعه شناخت در مورد افراد، خانواده ،گروههای کوچک و اجتماعات است. مکس سیپورین ارزیابی را فرایند و محصول شناخت که عمل بر پایه آن نهاده شده می داند.در واقع تجزیه و تحلیل و درکنار هم قرار دادن اطلاعات است. اما ارزیابی 2 کار مهم انجام می دهد:
الف) شناخت مددجو در موقعیتی که در آن قرار دارد.
ب) ارائه برنامه جهت طرح ریزی و عمل
این اصل در ابتدا و در پذیرش بیمار بسیار مهم است و در جلسات اول درمانی وضعیت بیمار به صورت کامل توسط مددکار اجتماعی مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. اصول درمان غیردارویی باید:
الف) جامع باشند.
ب) دارای ساختار باشند.
ج) بلند مدت باشند.
مددکار اجتماعی باید ارزیابی جامعی از وضعیت بیمار، خانواده، کار و شغل ، روابط با بستگان و اقوام، وضعیت مصرف در بین خانواده ، مواد مصرفی، سوابق درمان و ....به عمل بیاورد. ارزیابی بیمار پایه طرح ریزی برنامه کمکی و مقدمه مشارکت خانواده و افراد مهم در فرایند درمان است. همچنین لازم است وضعیت مصرف مواد بیمار، سابقه مصرف ، میزان مصرف ، انواع مواد مصرفی و ... به منظور ارائه برنامه کمکی مناسب ارزیابی دقیق انجام گرفته تا در خصوص ارائه برنامه کمکی تدابیر لازم اتخاذ گردد. بدیهی است تعداد جلسات، نوع آموزشها و میزان درگیر شدن خانواده و نوع آموزش های خانواده بستگی به ارزیابی مقدماتی دارد. در حقیقت ارزیابی پایه ادامه درمان خواهد بود و امکانات و منابع لازم برای تشخیص و درمان معتادین با تشخیصهای دوگانه را داشته باشند.
اصل 4: مداخله و برنامه ریزی درمان
مددکاران اجتماعی می بایست ارزیابی را با پیشرفت ترکیب نمایند و طرح های مداخله را با هدف افزایش ظرفیت و حل مشکلات مددجویان اجرا و سعی در تقویت ارتباط بین خانواده، گروهای همسالان ، مکان های کار و اجتماعات نماید. برنامه ریزی گزینه های مختلف درمان را بررسی می نماید و از تعریف مشکل به سمت حل مشکل حرکت نموده و هدف را با عمل پیوند میدهد. اجزای یک برنامه شامل 3 عامل مقاصد و هدف ها، واحدهای مورد توجه و استراتژیهای یا راهبردهاست. این اصل پیوند بسیار نزدیکی با مرحله قبلی یعنی ارزیابی دارد. عموماً ارزیابی درست از وضعیت بیمار به طرح ریزی برنامه ریزی صحیح در فرایند درمان منجر خواهد شد و هرچه قدر ارزیابی دقیق تر باشد برنامه ریزی و نوع مداخلات نیز دقیقتر خواهد بود.
در این مرحله مددکار اجتماعی سعی در ارائه برنامه کمکی و شناسایی نحوه مداخلات و نوع مداخلات خواهد داشت. ضروری است مددکاران اجتماعی نگرش جامعی نسبت به ارائه طرح های مداخلهای داشته باشند و در انجام برنامه ریزی به بیمار، خانواده او، گروههای دوستان، محل کار و اجتماع محلی داشته باشند. لذا درمان موفق باید دارای جامعیت، ساختارمند، بلند مدت و خانواده گرا باشد. بنابراین باید در طراحی مداخلات سعی در تنظیم یک برنامه جامعه، ساختارمند و بلند مدت داشته باشیم. زیرا هرچه مداخلات طولاتی مدت تر باشد پایداری بیمار در فرایند درمان بیشتر است. همچنین لازم است که مداخلات نیز جامع باشد و در برگیرنده گروههای پیرامون بیمار از جمله خانواده باشد. تحقیقات مختلف نشان داده است که خانواده نقش مهمی در فرایند درمان اعتیاد دارد. اصولاً توجه به بعد خانواده در برنامه ریزی مناسب جهت تداوم درمان بسیار اساسی است. زیرا خانواده از جمله گروههایی است که در فرایند مصرف مواد توسط بیمار آسیب می بیند و همسر و فرزندان و سایر ا عضای خانواده دچار بیماری هم وابستگی می شوند که این امر خود نیز نیازمند درمان بلند مدت و مداخلات جامع در خانواده است.
اصل5- حمایت و همکاری
مددکاران اجتماعی که خدماتی برای مددجویانی که دچار اختلال سوء مصرف هستند باید مدافع نیازها، تصمیمات و حقوق مددجویان باشند. مددکار اجتماعی باید همکاری میان ارائه دهندگان خدمات را ارتقاء دهد و در جستجوی اطمینان یافتن از این موضوع باشند که افرادی که دارای اختلال سوء مصرف هستند و اعضای خانواده هایشان به خدماتی دسترسی پیدا کنند که به برآوردن نیازهای درمانیشان کمک نماید.
این اصل در شناسایی و جستجو برای یافتن منابع کمکی برای بیمار و خانواده وی بسیار مهم و اساسی است. منابع ممکن است مادی و غیر مادی باشند. در این زمینه تهیه بانک اطلاعات از طرف مددکار جهت شناسایی نیازهای بیمار و خانواده وی و منبع اجتماعی بسیار مهم است. موضوع بسیار مهم در این اصل این است که مددکار باید مدافع حقوق و تصمیمات بیمار باشد. این اصل مترادف اصل خود تصمیم گیری در مددکاری اجتماعی است. در اصل خود تصمیم گیری مددجو نیاز و حق مددجویان در انتخاب ها و تصمیاتشان در فرایند مددکاری اجتماعی با هدف کمک به مددجو جهت شناخت نیازها و آشنا ساختن مددجو با منابع جامعه و ایجاد محیط مناسب برای همکاری است. یعنی بیمار باید خود بخواهد و در فرایند انجام کار مشارکت داشته باشد.
در این اصل مددکار نظر خود را درباره برخی از موضوعات به عنوان یک درمانگر به بیمار می گوید اما اصلا او را تحت فشار قرار نمیدهد و نظر خود را بر بیمار تحمیل نمیکند. گاهی ممکن است بین خواسته و نیازهای بیمار با خانواده تضاد ایجاد شود و ضروی است مددکار در خصوص نحوه تعامل با خانواده و مشکلات خانواده با بیمار صحبت نماید و چنانچه لازم باشد در جلسات آموزش خانواده این موضوعات به بحث گذاشته شود. نکته ای که در اینجا لازم به ذکر آن است که گاهی در برخی از مصرف کنندگان شیشه و یا محرک ها فرد بیمار قدرت و توانایی تصمیم گیری ندارد و عاجز است. مددکار باتوجه به وضعیت بیمار و با مشارکت خانواده در خصوص درمان بیمار تصمیم بگیرند.
اصل 6- مستند سازی
مددکارا ن اجتماعی می بایست همه خدماتی را که در ارتباط با مددجویان، خانواده هایشان، تماسهای رودرو و افراد کلیدی را ارائه میدهند مستند نمایند. مواردی که ثبت می شوند میبایست منطبق با قوانین و استراتژیهای درمانی باشند. مددکاران اجتماعی باید بر اهمیت زیادی به نوشتن گزارشهای نشان دهند، زیرا فایده گزارش نویسی در یادآوری دقیق مواردی که اتفاق افتاده و علل رخداد آنهاست. مستند سازی یعنی نوشتن گزارش ها. این گزارش ها ممکن است شامل گزارش مصاحبههای فردی، گزارش گروه درمانی، خانواده درمانی ، گزارش پیگیری ها، ارجاعات، شناسایی منابع موجود و ... باشد که به صورت کلی می توان ثبت گزارش در مراکز درمانی را به شرح زیر خلاصه نمود
- اطلاعات و اسامی مربوط به بیمار و خانواده او.
- فهرست بندی مشکلات
- اهداف و نقشه های کمکی جهت حل مشکل و پیگیری های مورد نیاز
البته در نوشتن گزارش رعایت رازداری حرفه ای بسیار مهم است و باید گزارش ها طبقه بندی شده و در مکانی خاص و به دور از دسترسی افراد غیر متخصص نگهداری شود. در نوشتن گزارش لازم است اصول اولیه گزارش نویسی رعایت شود که در اینجا از پرداختن به آن خودداری می شود. در خصوص تهیه عکس و فیلم نیز باید شخصیت، حرمت و چهره افرد کاملاً محفوظ بماند و حتی الامکان از تهیه گزارش همراه با عکس خودداری شود. مگر در مواقعی که ضرورت حرفه ای ایجاب می کند.
اصل7- رازداری
مددکاران اجتماعی می بایست از اطلاعات محرمانه مددجویانشان محافظت نموده اما در مواردی استثنا است که از جمله مواردی که احتمال کودک آزاری، آسیب رساندن به خود و ودیگران وجود دارد. مددکاران اجتماعی باید محدودیت های رازداری را برای مددجویان توضیح داده و دلایل خود را برای شروع درمان تبیین کنند.
این اصل دقیقاً منطبق با اصل رازداری حرفه ای در مددکاری اجتماعی است. در خصوص بیماران وخانوادههایشان اطلاعات آنها باید کاملاً خصوصی و محرمانه باشد و از در اختیار گذاشتن هر اطلاعاتی در خصوص وضعیت بیمار، انواع مواد مصرفی و ...به افراد غیر حرفه ای خوداری شود. مددکار باید مطمئن باشد که بیمار از گزارشهای که نگهداری شده و اطلاعات موجود مطلع است. مددکار همچنین باید مطمئن شود که بیمار از روی آگاهی رضایت داده است که اطلاعاتش ثبت و در اختیار قرار دادن اطلاعات مددجو مستلزم رضایت کتبی مددجوست. اهمیت این اصل از آن رو است که در جوامعی که هنوز به اعتیاد به عنوان یک جرم نگریسته میشود و حتی افرادی که برای درمان مراجعه می کنند اغلب با یک نگرش مجرمانه از طرف جامعه روبه رو می شوند، معمولاً در دعوا و اختلافات خانوادگی این موضوع بهانه ای در دست همسر جهت محکومیت بیمار می شود. هرچند بر طبق قوانین کشوری افرادی که تحت درمان قرار می گیرند از تعقیب و مجازات معاف اند، اما در موارد متعدد دیده شده است که قضات به این اصل توجه چندانی نمی کنند. در مواردی که احتمال بروز خطرات جانی و آسیب رساندن به بیمار و اعضای خانواده وجود دارد این اصل نقض شده و ضروری است مددکاران اجتماعی در اولین فرصت مشکل را به متخصصین و یا افرادی که ممکن است در معرض خطر باشند اطلاع دهد تا از بروز هر مشکلی پیشگیری شود.
معیار 8- ارزشیابی حرفه ای:
مددکاران اجتماعی باید کیفیت، مقتضیات و تاثیرگذاری اقدامشان را در ارتباط با مددجویانی که دچار اختلال سوء مصرف دارند ارزشیابی نمایند.در بررسی میزان تاثیر گذاری و نحوه رسیدن به اهداف سه اصطلاح ارزیابی ، ارزشیابی و پایش داریم. مددکار اجتماعی در فرایند کار با مددجو و خانواده برای سنجش تاثیرگذاری حرفه ای و میزان رسیدن به اهداف درمانی سعی در سنجش اقدامات انجام گرفته می نماید. مددکار ممکن است از ابزار پرسش نامه و یا مصاحبه با بیمار و خانواده وی و یا از طریق بررسی آزمایش های انجام گرفته و نظرات سایر متخصصین و همچنین میزان مشارکت بیمار در فرایند درمان و طول درمان به ارزشیابی در خصوص میزان تاثیر گذاری اقدامات انجام شده بپردازد.
البته نکته مهم این است که در فرایند ارزیابی درمان ضروری است. بیمار و خانواده وی مشارکت فعال داشته و نظرات خود را مطرح نمایند. در اصطلاح درمان، فردی که حداقل 6 ماه از زمان آخرین مصرفش گذشته باشد میتوان از نظر درمان موفقیت دانست. البته با توجه به معنای عام بهبودی ضروری است به سایر جنبه های زندگی از جمله روابط خانوادگی، روابط کاری و....در ارزشیابی ملاحظه نمود. همچنین پایش در کل فرایند درمان انجام می گیرد.
اصل 9- متخصصین و افراد حرفه ای
درمان اختلال سوء مصرف مواد مزمن اغلب یک فرایند پیچیده ای است که با مشکلات اجتماعی، پزشکی، روانشناختی و عود های مکرر شناخته می شود. حجم کار مقدار تلاش مورد نیاز برای رسیدن به پیامدهای مطلوب در ارتباط با مددجویان را منعکس می نماید.
این اصل بر فرایندی بودن درمان تاکید می نماید. یعنی مددکار اجتماعی باید برای بیمار و خانواده او توضیح دهد که اعتیاد یک فرایند است که ممکن است فرد بیمار دچار مشکلاتی شود اما با پیگیری مستمر و بهره گیری از خدمات روانشناسی، مشاوره و استفاده از کمک متخصصین می توان در درمان به بیمار کمک نمود. در این زمینه می توان از استعاره های مختلفی از جمله « استعاره کوه» استفاده نمود و توضیح داد که درمان مثل بالا رفتن از کوه می ماند که همراه با مشکلاتی است اما پیگیری مستمر می تواند بیمار را در رسیدن به مقصد کمک نماید.
در این زمینه باید به خانواده بیمار نیز توضیح داده شود که انتظار نداشته باشند با درمان بیمارشان همه مشکلات وی حل شود بلکه مشکلات به تدریج کاهش پیدا می کند و بنابراین از بیمار انتظار تغییرات بزرگ را نداشته باشند. در این رابطه تفاوت عود و لغزش برای خانواده توضیح داده شده و مددکار عنوان نماید که عود به معنی لغزش نیست. لغزش جزئی از فرایند درمان و یکی از مراحل تغییر است و بنابراین به معنای شکست درمان نیست . همچنین مددکار می تواند فرایند درمان ( شروع ، ماه عسل، تثبیت درمان و درمان کامل) را برای بیمار و خانواده وی توضیح دهد. بیان این تفاوت ها در ایجاد درک واقع بینانه در بیمار و خانواده وی و پیش بینی موقعیت های دشوار در فرایند درمان از جانب مددکار بسیار مهم بوده و خانواده و بیمار آمادگی خود را برای مقابله با مشکلات اعلام می کند.
اصل 10- نظارت ، رهبری و آموزش: مددکاران اجتماعی که دارای تجربه درمان در ارتباط با مددجویان دارای اختلال مصرف می بایست تلاش های پژوهشی، آموزشی، مدیریتی و نظارتی را در ارتباط با افراد، گروهها و سازمان ها بکار بگیرند.
اصل 11- توسعه حرفهای: مددکاران اجتماعی که خدماتی برای افراد سوء مصرف کننده و خانواده هایشان فراهم می کنند باید مسئول رشد حرفه ای خود متناسب با استاندارهای حرفه ای مددکاری اجتماعی باشند. در این اصل تاکید بر رعایت استانداردهای مددکاری اجتماعی در فرایند درمان اعتیاد و توجه به اصول و ارزش های مددکاری در فرایند درمان است. توجه به اصول مددکاری اجتماعی در افزایش کارایی مددکار و ارائه خدمات مناسب با وضعیت بیمار وخانواده او موثر است.
اصل 12- صلاحیت فرهنگی: مددکاران اجتماعی می بایست در جستجوی یافتن فهم تاریخچه، سنت، انتظارت ، ارزشها و نگرش های گروههای گوناگون باشند که بر درک اختلال سوء مصرف مواد و برنامه ریزی درمانی تاثیر می گذارد. مددکاران اجتماعی می بایست منطبق با اصول ارزش های مددکاری اجتماعی عمل نمایند.
در این اصل تاکید اساسی بر رعایت هنجارهای اجتماعی و ارزش ها وسنت های حرفه مددکار اجتماعی در ارتباط با بیماران سوء مصرف کننده مواد است. با توجه به این اصل مددکار اجتماعی می تواند به انجام کارهای پژوهشی و تحقیقاتی در خصوص بررسی انتظارت و نگرش بیماران و سنجش انتظارات و ارزش های آنها بپردازد. مددکاران باید به ارزش های قومی و فرهنگی توجه نموده و با آشنایی با این ارزشها و باورها سعی در شناسایی عوامل محافظتی و عوامل خطرآفرین محلی، قومی و مذهبی نمایند. توجه به این اصل در تداوم درمان بیمار و پایداری بهبودی وی بسیار موثر است.
اصل 13- اطلاعات و تکنولوژی:
مددکاران اجتماعی می بایست به تکنولوژی کامپیوتر و اینترنت دسترسی داشته باشند و از طریق ایمیل در جستجوی اطلاعاتی درباره وب سایت ها با هدف آموزش، شبکه سازی و منابعی که برای اقدام تاثیر گذارد و تولید کننده مهم است باشند. از مهترین نقش های مددکار اجتماعی دسترسی به تکنولوژی های روز به منظور به روز نگه داشتن اطلاعات و تسریع در روند امور و خدمات به موقع ، در دسترس و فوری به بیماران است.
بحث و نتیجه گیری:
امروزه مددکاران اجتماعی با توجه به اصول و ارزش های حرفه ای در بخش های مختلف حوزه اعتیاد از جمله پیشگیری، درمان و بازتوانی بیماران بهبود یافته نقش و جایگاه موثری دارند. مددکاران اجتماعی بر اساس اصول حرفه ای و دانش تجربی و علمی اقدام به مصاحبه، شناسایی نیازها و مشکلات بیماران، خانواده و اجتماع محلی، طراحی و تدوین برنامه های کمکی و اجرای مداخلات موثر و مبتنی بر شواهد می نمایند. بر همین اساس مددکاران با بهره گیری از کدهای اخلاقی و در تعامل با سایر متخصصان خدمات شایسته ای به بیماران وابسته به مواد و خانواده های آنها می نمایند. در هر یک از سطوح ارایه خدمات، نقش و جایگاه مددکاران اجتماعی متفاوت است. با این وجود هر یک از این سطوح دارای اصول مشترکی است که در این مقاله به تفصیل به آن پرداخته شد.
نویسنده: دکتر سلمان قادری، مددکار اجتماعی، دکتری جامعهشناسی
منبع: فصلنامه علمی تخصصی مددکاری اجتماعی بوژان
شماره دوم
دوره اول
مرداد1400
صاحب امتیاز: ادریس مولودی
مدیر مسئول: ایمان شیوهکش اناریپور
شورای سردبیر: ادریس مولودی و زینت علیزاده
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید