به گزارش عطنا و به نقل از خبرگزاری ایکنا، روز دوشنبه ۲۶ آبانماه با حضور حسین سلیمی، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی؛ آیتالله سیدمصطفی محققداماد، عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی؛ محمد حسین بیات، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی؛ کاووس روحیبرندق، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس؛ سجاد افشار، عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه آزاد اسلامی؛ علی عابدی رنانی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و تعدادی از اساتید دانشگاه به صورت وبیناری برگزار شد. در ادامه متن صحبتهای آیتالله سیدمصطفی محققداماد، عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی را میخوانید:
اهتمام ایشان در کنار دانشهای مختلف به ادبیات فارسی و حتی فارسیسرایی که در آن دوران افراد بسیار اندکی این توانایی را داشتند، جای تأمل زیادی دارد. در آن زمان در قم کتاب فارسی چندان مرسوم نبود؛ لذا برای همه تعجب داشت که چنین شخصی این همه اهتمام با فارسیسرایی دارد؛ هرچند لهجه و گویش آذری داشت؛ اما به شکل زیبایی به زبان فارسی شعر میسرود. وی انسان را یاد این شعر حافظ میانداخت: «ترکان پارسیگوی بخشندگان جاناند/ ساقی بشارتی ده پیران پارسا را».
بد نیست به عنوان مقدمه بیان کنم که غزلیات زیادی نیز داشتند که حتی یک کلمه عربی در آن به کار نرفته است. یک آذری زبان غزل زیبای عرفانی میگوید، بدون اینکه کلمهای عربی در آن به کار رفته باشد. «همی گویم و گفته ام بارها/ بود کیش من مهر دلدارها/ پرستش به مستی ست در کیش مهر/ برونند زین جرگه هشیارها/ به شادی و آسایش و خواب و خور / ندارند کاری دل افگارها/ جز اشک چشم و بجز داغ دل/ نباشد به دست گرفتارها». این غزل مفصل است که در این مجال نمیگنجد، اما اجمالاً باید گفت که غزلیات مختلفی در حوزههای دیگری نیز دارند.
درباره نظریات فقهی و حقوقی ایشان باید بگویم که برای همه فضلا، نظریه ادراکات اعتباری ایشان جلب توجه کرده است، اما چنانچه پاورقیهای شهید مطهری برای کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم نبود، مطالب علامه طباطبایی جاودانه نمیشد. همچنین، انتشار جلد چهارم به دلیل مشغله شهید مطهری مدتی تأخیر شد، اما علامه چندین بار به اینجانب پیام دادند که اگر به تهران میروید به آقای مطهری بگویید در نگارش پاورقیها عجله کنند.
مرحوم استاد مطهری درباره ادراکات علامه میگوید که اگر این بحث به خوبی درک شود علم اصول، زیر و زبر میشود، البته این جملهای پرطمطراق است. نکته دیگر اینکه علم اصول از قبل وجود داشته و خیارات زیادی هم در دل آن وجود دارد که البته برخی از فقها با چند خیار موافق نبودهاند. مرحوم صاحب جواهر گفتهاند که این اشکال ناشی از خلط میان واقعیات و اعتباریات است، هرچند شیخ انصاری به گونهای دیگر نقد میکند که الان جای بحثش نیست یا در عقد فضولی و انتقال مالکیت، اشکال عجیب عقلی یعنی تفسیر علت متأخر و معلول متقدم مواجه هستیم، در حالی که همیشه باید علت مقدم بر معلول باشد و نمیتواند مؤخر باشد. ایشان هم فرمودهاند که خلط میان واقعیات و اعتباریات نکنید. بیشک نظریهپردازیهایی که علامه در این مسئله داشتهاند، استاد ایشان، مرحوم حاجمحمد حسین اصفهانی، به این زیبایی نداشتند.
نکته دیگر این است که نظریات فقهی علامه طباطبایی را به نظریه اعتباریات محدود نکنیم. شاهکارهای علامه طباطبایی در مباحث اجتماعی – فقهی است؛ مثلاً در ذیل آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای اهل ایمان، (در کار دین) صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مهیّا و مراقب کار دشمن بوده و خداترس باشید، باشد که فیروز و رستگار گردید»(آل عمران/ ۲۰۰). در اینجا بحثی مفصل در اجتماعیات مطرح میکنند که نشانه نگاه وسیع به مسائل فقهی است و به نظرشان همه مردم باید برای توسعه اقتصادی و اجتماعی و رفع فقر اقدام کنند.
در واقع همه در مقابل اموال هم و جامعه متعهد هستند. از سوی دیگر نفت، گاز و انفال اموال عمومی هستند، لذا از نظر علامه باید اینها را در راستای توسعه جامعه به کار گرفت. علامه طباطبایی صاحب نظریه «فقهالمجتمع» است و از حضور ایشان استفاده کردم که فرمودند قاعده «لاضرر» یک قاعده فقهالمجتمع است و انشاءالله اگر دوباره در محضر شما حضور پیدا کردم، بیشتر بتوانم درباره آن توضیح دهم.