تحریریه تخصصی
عطنا:
دو گروه علوم انسانی و هنر به عنوان تاثیرگذاران جدی فرهنگ توسعه هر تمدنی از روزگاران گذشته تا کنون، تحت ادبیات حاکم بر آموزش عالی، رنجور اما امیدوار پیش میروند. در این نوشتار مشکلات این دو گروه بررسی شد. نتایج گفتگوها هم بیانگر امیدواری دوباره به دانشگاه است و هم غفلت صورتگرفته از دانشگاه را نشان میدهد.
تغذیه ذهن اهالی هنر و علوم انسانی از فضای یکنواخت رسانهها
گروه آموزشی علوم انسانی و هنر به سبب ماهیت متفاوت، تاثیر متفاوتتری نیز در مسئله اجتماعی کرونا پذیرفت. چنانچه ماهیت این رشتهها بیشتر بر روابط انسانی رو در رو مبتنی است، مهارتهایی را میطلبند که انعطاف اجتماعی بیشتری را به نسبت حوزههای علوم دقیقه نیاز دارند. در آموزش علوم پزشکی و فنی بنا بر درک و دریافتِ قواعدی سخت و دقیق است که دقت و تمرکز بالای فردی را میطلبد، گرچه در این حوزهها نیز فعالیت گروهی و ارتباط رو در رو در یادگیری دانشجو و تدریس استاد بسیار اهمیت دارد و نباید از آن چشمپوشی کرد اما این مطلب در علوم انسانی و هنر به مراتب پیچیدهتر و حساستر است. کاهش روابط اجتماعی و عدم حضور در محیط اجتماعی به باور کسانی که با آنها گفتوگو صورت گرفت به مراتب از مسئله کرونا آسیبرسانتر است؛ چرا که یک معمار، یک هنرمند و یک کارشناس علوم انسانی باورها و تفکراتش را از محیط پیرامون خود و ارتباطات اجتماعی دریافت میکند و در تعامل با حال حاضر جامعه است که محصول و خروجی خود را تولید میکند.
اگر ارتباط اجتماعی را از یک نقاش، یک مردمشناس، یک حقوقدان و یا یک معمار بگیریم، و تنها ذهنشان را به صورت یکجانبه و مکانیکی از طریق فضای یکنواخت رسانه تغذیه کنیم، تولیدات آنها محتوایی همسو با نیاز جامعه نخواهد داشت، به این ترتیب ما با دست خود یکی از بخشهای سیستمی که بر آن سوار هستیم را ناخواسته خاموش کرده و تنها با اتکا به موتورهای دیگر پیش میرویم. سرمشقگیری از رسانهها در تولیدات نمایشی و مکتوبِ این دو گروه تا حدی قابل مشاهده است و با تشدید قرنطینه و عدم تشویق به حضور افراد این حوزه در لایههای مختلف اجتماعی، تولیدات آنها را همچنانکه این روزها شاهد آن هستیم، خاکستریتر، کماثرتر و ناامیدکنندهتر کرده که سوار بر موج رسانهها است. فاصله تولیدات آنها از نیازهای عمیق اجتماعی، باعث میشود در زمانی که ما به شور، تغییر و حرکت نیاز داریم و این وظیفه اصحاب هنر و علوم انسانیاست، به جایش به سکون و مرثیهثرایی خو کنیم.
بهرهمندی از فضای مجازی با بسط امکانات آن و تمرین اجتماعی
در دو گروه علوم انسانی و هنر به نسبت دو گروه دیگر، فرآیند آموزش و همزیستی با وضعیت موجود با سرعت کمتری پیش میرود به شکلی که برخی دانشجویان و استادان این گروهها ترم گذشته را در عمل نیمهکاره دانستند. افراد این گروهها پلتفرمهای طراحی شده را نه تنها برای سایر رشتهها که برای رشته خود اصلا مناسب نمیدیدند و آن را فاقد نیازهای اساسی آموزش یعنی تعامل انسانی میپنداشتند. علاوه بر ضعفهای فنی و زیرساختی و عدم تمرین کافی برای استفاده از این امکانات مجازی، عموما قائل به نوعی عدم تطبیق و همسازی آن با آرمانها و ماهیت رشتههای هنر و علوم انسانی بودند و در نهایت تنها برخی گروههای آموزشی در علوم انسانی و هنر موفق به جلب رضایت نسبی شدند.
استادان به سبب ماهیت این پلتفرمها و نبود ارتباط کافی با دانشجویان آنها را بیانگیزهتر از قبل میپنداشتند و آزردهخاطر از بینتیجه بودن تلاشهایشان بودند. برخی از استادان هم به سبب عدم کارایی مدنظرشان شیوههای خاصی را برای ارائه دروس و آموزش پیش میگرفتند و از سایر امکانات مجازی استفاده میکردند. برخی اساتید هم نتوانستند با این فضاها ارتباط برقرار کنند و یا مشغلههای دیگری باعث شد تا کلاسهایشان یا تعطیل شود و یا به جلسه امتحان و گرفتن یک تحقیق خلاصه شود. همین امر نشاندهنده نظارت متفاوت بر گروههای آموزشی و نوعی تبعیض است چنانچه به نظر میرسد پیگیریهای سختگیرانهتری برای بهینهسازی آموزش در گروههای فنی و پزشکی به نسبت علومانسانی وجود دارد.
بهرهبرداری از فضای مجازی و پلتفرمها نیاز به تمرین اجتماعی گستردهتری دارد تا در این شرایط خاص و شرایط مشابه استادان گروههای مختلف امکان ارائه آموزشها و تجربیاتشان را بهتر داشته باشند. علاوه بر این، استفاده از فضای مجازی مسیری است که ما ناگزیر از تمرین آن هستیم و برای ارتباط با پیشرفتهای روز دنیا و گسترش خود و رشته تحصیلیمان میبایست آن را بیشتر فراگرفته و تمرین کنیم. در گفتوگوهای انجام شده عدم انگیزه برخی استادان و دانشجویان در استفاده از این فضا حکایت از نوعی غریبگی با آن دارد که مسئله آموزش و ارتباط اجتماعی استاد و دانشجو را به اختلال کشانیده است و میبایست با گفتوگو این غریبگی را رفع کنیم و به طور موازی امکانات فنی استفاده از آن را نیز قوی نماییم.
راههای مطالبهگری علوم انسانی و هنر از طریق شرکتهای دانشبنیان مخصوص آنها
با توجه به کمبود ارتباط مستقیم دو گروه علوم انسانی و هنر با بدنه جامعه از طریق شرکتها و یا استارتآپها، و به تبع نبود درخواست جدی از سوی جامعه برای مطالبهگری از این حوزهها، علیرغم پیگیری روند آموزش، افراد این گروهها که بعضی در یک انزوای نسبی به سر میبردند، در این دوران گوشهنشینی تشدید شدهای را تجربه کرده و دچار افسردگی و خمودگی زیادی شدند. اما باید پذیرفت که فرهنگ و تمدن مسئلهای یکسویه و وابسته صرف به علوم پزشکی و فنی نیست، نفحههای هنر و علوم انسانی در هر فرهنگ و تمدنی به وضوح دیدنی و حسکردنی هستند و باید این حوزهها نیز مانند دو گروه دیگر ارتباط بیشتری با جامعه و نیازهای روزمره داشته باشند تا حیات اجتماعی تقویت شود. تلاش برای حیات دوباره هنر در صحبتههای برخی استادان مشاهده میشد. برخی از آنها به طور موقت تغییراتی در مسیر آموزش ایجاد کردند و دانشجویان را به سوی مطالعه کتاب و ارتباط با امکانات مجازی فراهم شده سوق دادند. برخی استادان این حوزه نیز با آگاهی از تحولات جهانی دانشجویان را به برقراری ارتباط با سایر نقاط دنیا تشویق کرده و از آنها خواستند که جهان خود را در این دوران به روشهای دیگر گسترش دهند. استادان متعهد گروه هنر برخی دروس عملی را بهطور موقت تعطیل کردند و یا به صورت محدود کلاسهای حضوری برای دانشجویان برقرار میکنند تا شور آنها را جهتی امیدوارکننده دهند.
انعطافپذیری سیستمهای تصمیمگیری برای بهرهمندی دانشجویان علاقهمند و استادان دغدغهمند
جریان ارتباط آموزشی در گروههای مورد بحث، عموما به نوع ارتباط استادان و دانشجویان و روحیات فردی آنها برمیگردد و در کل بدنه گروه هنر و علوم انسانی موضوع یکسان نبود. تلاش دانشگاههای مختلف هم در این زمینه متفاوت بود. با وجود تلاشهای شبانهروزی برخی استادان علوم انسانی برای استفاده از امکانات آموزشی و همراهی با دانشجویان، برخی دیگر نتوانستند شرایط را پذیرفته و به پیش برند. مسئله کرونا از دغدغهمندی گروههای آموزشی علوم انسانی، توجه و مطالبهگری آموزش عالی از این گروهها و نظارت بر نحوه کار آنها، تعهد و دغدغهمندی استادان و انگیزههای جوانان دانشجوی این رشتهها و مطالبهگری برخی از آنها برای دریافت آموزش بهتر تا حدی پرده برداشت. عموم دانشجویان و استادان به امکان شیفتبندی و استفاده از فضای دانشگاه به صورت محدود اذعان داشته و خواستار انعطافپذیری سیستمهای تصمیمگیری برای بهرهمندی دانشجویان علاقهمند و استادان دغدغهمند بودند. چرا که رخوت و خانهنشینی افراد این دو گروه را به شدت آزرده کرده است.
*کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی