یک استاد برجسته ارتباطات در ایران میگوید: حواسمان باشد که همه کنشها و آیینهای ارتباطی با نزدیکان بیمار در طول بستری شدن و مهمتر از آن در صورت فوت، در مراسم خاکسپاری، ترحیم، چهلم و... رایج در ایران پیش از کرونا که اکنون باید محو شود، کارکردهای بسیار مثبتی برای نزدیکان بیمار و یا پس از آن نزدیکان متوفی داشت که اکنون از آن محروم شدهاند و باید چارهای برای این خلاء اندیشیده شود.
به گزارش عطنا و به نقل از انتخاب، مهدی محسنیانراد، استاد تمام دانشگاه و نویسنده کتابهایی چون «ارتباطات انسانی» و «ارتباطشناسی» گفت: «در وضعیت کنونی خلائی به وجود آمده که میبایست برای آن تدبیری اندیشید. در همه جوامع سنتی و مدرن و در همه فرهنگها در نقاط مختلف جهان تا کنون یک سری کنشها و سنتهای ارتباطی وجود داشت که در کاهش اضطراب و آلام اطرافیان ییمار مؤثر بود. در دوران بیماری از احوالپرسیهای تلفنی شروع میشد و حسب طولانی شدن مداوا به رفتن بر بالین بیمار در منزل و یا آمدوشدهای مکرر به اتاق بیمار در بیمارستانها منتهی می شد. حتی وقتی بیمار شرایط وخیم را می گذراند، پشت در اتاق، اقوام نشستگان مضطرب را هم تنها نمی گذاشتند».
این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: «میدانیم که تا پیش از رواج کرونا، هر اندازه درجه بیماری شدیدتر بود، رفتارهای ارتباطی نیز به صورت یک سنت ابعاد وسیع تری داشت و همگی از الگوهای تثبیت شده، اما نانوشتهای برخوردار بود. اگر بیمار در بیمارستان بستری میشد، حتی ممکن بود عدهای از دوستان و اقوام بیمار در ساعات غیر ملاقات حضوری، در بیمارستانها جمع میشدند و تقاضا میکردند که اجازه دهند که به ملاقات بیمار بروند. بخشی از این ملاقات ها در اصل کارکرد احساس همبستگی، محبت، تنها نبودن نزدیکان بیمار بود تا خود بیمار. در همه این موارد دعا و آرزوی سلامتی برای بیمار، تسکین دهنده اطرافیان میشد. همین که نزدیکان بیمار در تدارک پذیرایی از این آمدگان می شدند، ابزاری برای دور شدن آنان از «ارتباط با خود» آزار دهنده بود.»
این کارشناس ارتباطشناسی اجتماعی در بخشی دیگر از گفتههای خود تاکید کرد: «وقتی حال بیمار به وخامت میگذاشت، همه کنشها و آیینهای ارتباطی سبب میشد که «توجه انتخابی» آنان برای دقایقی به چیزی فرای آنچه درگیرش شده اند، معطوف بشود. زمانی که روند بیماری به مرگ بیمار منتهی میشد، کنشها و آئین های خاصی آغاز و مو به مو اجرا میشد. تجمع آمدگان در مراسم دفن، ناهار با هم در خانه یا رستوران، شنیدن دسته جمعی نوار تلاوت قرآن در خانه متوفی، مجلس ترحیم و بقیه آیینها همگی کارکردهایی داشت که فرصت بیان وجه مثبتی که در تغییر اوضاع روحی نزدیکان متوفی و تغییر مسیر ارتباط با خود آنان داشته نیست.»
محسنیانراد افزود: «اگر چه کنشها و آیینهای ارتباطی هموطنان مسیحی، یهودی و زرتشتی یا اقوام مختلف ایرانی تفاوتهایی با یکدیگر داشت اما کارکردهای مثبت آن مشابه بود. حتی همین رسم جدید نصب بنرهای اعلام تسلیت و همدردی بر در و دیوار خانه متوفی که سال های اخیر رایج شده است، مستثنی از این کارکرده نبود.»
وی در ادامه تاکید کرد: «حالا ویروس کرونا همه این کارکردها را حذف کرده است. سخن من رو به متخصصان و مسئولان است که با پیشبینی رشد تعداد بستری شدگان و جان از دستدادگان این ویروس در روزهای آینده، باید فکری برای پرکردن این خلاء به منظور جلوگیری از پیامدهای ناگوار آن کرد. در واقع، همه اقوام و دوستان نباید اجازه دهند که نزدیکان متوفی در یک احساس تنهایی و انزوای افسارگسیخته فرو بروند. چنین رخدادی تاثیرات و عواقب منفی بزرگی در آینده به همراه خواهد داشت.»
این استاد دانشگاه در بخشی دیگر از گفتههای خود در مقام توجه به ابعاد بیشتر این خلاء بهوجود آمده، تصریح کرد: «شاید وزیر جوان و مسئول ارتباطات تصمیم بگیرند که محدودیت کلمات تایپ شده در پیامکها را بر دارند. شاید به فکرشان برسد که بتوان مجالس ترحیم مجازی را به خانوادههای جان باختگان ارائه داد. یا شاید سندیکای تولیدکنندگان بنر روشی را ابداع کنند که بتوان از راه دور سفارش تولید و نصب چنین بنرهایی را فراهم کرد یا بتوان تدبیری اندیشید که خانوادههای متوفی ارقامی را که در شرایط عادی هزینه میکردند به مستمندان اختصاص دهند و موضوع از سوی سازمان دریافت کننده، به اطلاع همه آنانی که میخواستند گل به مراسم بیاورند نیز رسانده شود.»
محسنیانراد در پایان تاکید کرد: «میدانم این پدیده تنها مربوط به ایران نیست و در سطح جهانی در حال شکل گیری است. اکنون نباید دست روی دست بگذاریم که آنها راه حل را بیابند لذا میبایست متخصصان خودمان کمک کنند که ما برای این خلاء بزرگ راه حلی بیابیم. شاید تشکیل کارگروهی چند نفره از متخصصان چند حوزه مختلف علمی بتواند عرایض خام بنده را پخته و عملی کند.»