به گزارش عطنا، بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه در این نشست در سخنانی گفت: تصور میکنم خطر ضدیت فلسفه در میان پژوهشگران رسانه کمتر دیده میشود چون بسیاری از نظریات رسانهای فلسفی بوده یا دیوار به دیوار فلسفه هستند.
وی افزود: چشم انداز فلسفی و متافیزیکی نیز برای درک جامعه اطلاعاتی و رسانهها به طور کلی و رسانههای نوین اطلاعاتی و ارتباطی لازم و ضروری است. ما بدون برخورداری از زمینههای لازم و ضروری فلسفی نمیتوانیم به مطالعه و پژوهش در حوزه مطالعات فرهنگی و رسانهای بپردازیم.
عبدالکریمی ادامه داد: این نکته از یک نوع حساسیت روان شناختی حاصل از رشته مطالعات تخصصی شخص من نیست بلکه ناشی از برخی دلایل نظری، معرفت و انسان شناختی است. همین فقدان نگرش فلسفی، شاید یکی از مهمترین پاشنه آشیلهای حوزه جامعه اطلاعاتی و حوزه مطالعات رسانهای به طور کلی و در کشور ما به طور خاص باشد.
این استاد فلسفه گفت: به اعتقاد من، ما غالباً فاقد درکی متافیزیک و وجود شناسانه از رسانهها هستیم.
وی به چند مفهوم فلسفی برای درک بهتر جهان و انسان رسانهای شده کنونی اشاره کرد و افزود: بیسوادی رسانهای حوزه رسانه به قدرت سیاسی نیز سرایت کرده و ما باید دریابیم که عدم مواجهه فلسفی و فکری با رسانهها چه نتایج و عواقب وخیمی را برای ما به همراه خواهد داشت. بحث سواد رسانهای، بیسوادی فلسفی، تاخیر تاریخی در فهم رسانهها، پایین بودن سرعت رسانهها و... فیلتر کردن همه نشانههایی از بیسوادی رسانهای، مواجهه واکنشی و عدم مواجهه فلسفی با پدیدار رسانههای جدید است و این امر عواقب بسیار شومی برای ما خواهد داشت.
عبدالکریمی ادامه داد: دلنگرانی درباره وضعیت کنونی و نقش رسانهها در جهان کنونی صرفا به واسطه انس و آشنایی با اندیشههای متفکران بزرگی همچون افلاطون، سنت عرفانی و ادبی خود ما، سنت آگوستین، عرفان مسیحی، هایگر، نیچه و دیگر متفکران اگزیستانسیالیست و... قابل درک است.
این استاد فلسفه به چند دلیل نظری برای اثبات ضروری بودن مطالعات جدی فلسفی برای مطالعات فرهنگی و رسانهای اشاره کرد و گفت: معنای عالمیت تاریخی که بر اساس نگاه ارسطویی رسانهها صرف ابزارند، اهداف و غایات را ما تعریف میکنیم؛ در برابر این نگرش که رسانه خود پیام است.
وی افزود: در نگرش جزئی نگرانه و نگرش هولیستیک رسانهها جز لاینفک عالم جدید بوده و معنای خود را نیز از این عالمیت و کلیت میگیرند. همچنین یک رویداد بزرگ تاریخی به نام انقلاب صنعتی اول داریم که این انقلاب تنها در صنعت نبود بلکه انقلابی در همه زمینهها بود. عالمیت عالم در انقلاب صنعتی اول دگرگون شد و زمانی که عالمیت دگرگون شود همه چیز نیز دگرگون میشود.