جلسه دفاع، گذشته از استرسهایش و نبرد شبه مدرنی که در آن بین دانشجو و هیئت داوران در حال رخ دادن است که بعضاً آن را تبدیل به نبرد گلادیاتورهای علمی میکند؛ بس نکات جالب و شیرینی نیز در خود دارد. همین روزها و در محل دانشکده روانشناسی، ما شاهد یکی از جالبانگیزهای خواستنی بودیم که در آن خانمی با یک تیم قوی و چند لایه به مبارزه علمی تحت عنوان دفاع کارشناسی ارشد مشاوره پای گذاشته بودند. در این دفاع ایشان دو نسل قبل یعنی پدربزرگ و مادربزرگ و نیز والدین را همراه داشته و همچنین فرزندان خود را نیز به این میدان آوردند. اما میتوان گفت که قلب تپنده این دفاع کارشناسی ارشد در واقع مادربزرگی بود که علیرغم سن و بیماری و کهولتی که حاصل سالها رنج و اداره مرکزی امور خانواده دوستداشتنی خود بود، پای در میدان راز و نیاز گذاشته و برای موفقیت فرزند خود دست به دعا برداشته است و علیرغم دوری و ناهمواری مسیر دانشگاه و شیب تند دانشکده روانشناسی که همگان به آن آگاه هستید آمده بود تا شاهد هنرنمایی علمی نوه خود باشد. همچنان که پیداست در فرهنگ ایرانی فردگرایی جایی نداشته و از پس سالها آنچه که محور اصلی قرار گرفته است فرهنگ خانواده و اصالت جمعی بوده است و در توصیف یک طیف حمایتگونه میتوان تبلور و نتیجه و اقتدار فرزندی را در این جلسه یافت که پای در عرصه علم قرار داده است و حال امید است که همگان بدانند که حمایت عاطفی اقوام از دانشجوها نقش محوری دارد و این نوع برخوردها نسبت به آینده فرزندان است که توفیق هر روزه آنها را میتواند حاصل کند و نجاتبخش باشد. در دنیایی که تنهایی از هر طرفی به انسانها هجوم آورده و آنها را تحت تاثیر قرار میدهد و موجب عوارض فردی و اجتماعی میشود؛ ما همچنان در ایران عزیزمان خانواده را اصل قرار داده و برای برپایی و پویایی آن در طی سالها تلاش کرده و میکنیم.