استادان شرکت کننده در نشست نقد و بررسی کتاب «مرگ مدرسه؟» با اشاره به کارکردهای مدرسه در کنار خانواده برای اجتماعی شدن افراد، بیان کردند: برای یادگیری مهارت های پایه و رسیدن به زندگی مطلوب باید جلوی مرگ مدارس را بگیریم.
به گزارش عطنا و به نقل از ایرنا، نشست تخصصی نقد و بررسی کتاب «مرگ مدرسه؟» نوشته نعمت الله فاضلی و جمعی دیگر از محققان و پژوهشگران در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
علیرضا صادقی، عضو هیئت علمی گروه برنامهریزی درسی دانشگاه علامه طباطبائی در این نشست، تحت عنوان «نظام مدرسهای چگونه از مرگ نجات خواهد یافت؟» سخنرانی کرد و با بیان اینکه اساساً معتقد به مرگ مدرسه چه به معنای مفهومی و چه به معنای نهادی آن نیستم، گفت: اما از سوی دیگر، مرگ مدرسه را با احتمال زیاد باور کردهام. ما در سخنان خود عادت کردهایم یکی به نعل و یکی هم به میخ بزنیم، اما باید دقت شود که سخن من در مورد مرگ مدرسه از این زاویه نیست.
وی سپس به ارائه بخشی از نتایج تحقیقی که توسط دانشگاه علامه طباطبائی در مدارس در حال انجام است پرداخت و اظهار کرد: در این تحقیق در مورد نمادهای فرهنگ ایرانی از دانش آموزان چهار استان؛ لرستان، آذربایجان شرقی، خوزستان و تهران سوال پرسیده شده است تا مشخص شود که فرهنگ ایرانی در مدارس چه جایگاهی دارد؟
وی ادامه داد: در این تحقیق پژوهشگران از دانش آموزان مقطع دوم ابتدایی پرسیدهاند که «قوم» به چه معنا است؟ یافتهها نشان میدهد که خیلیها اصلاً نمیدانستند این کلمه به چه معنا است و آن را با شهر «قم» اشتباه میگرفتند.
در مورد دیوان حافظ، گلستان، بوستان و آثار دیگر ملی و فرهنگی ایران وضع به همین منوال بود و دانش آموزان آشنایی نداشتند. این مسئله را میتوان نوعی مرگ مدرسه نامید.
وضع در مورد آثار مذهبی مانند قرآن هم شبیه به آثار ملی بود و خیلی از دانش آموزان مطرح میکردند که قرآن را تا به حال دست نگرفتهاند و ذهنیتی که از قرآن داشتند، کتاب قرآن مدرسه بود.
وی با طرح این پرسش که دانش آموزان، معلمان و خانوادهها آیا از مدرسه راضی هستند؟ گفت: جواب این پرسش منفی است. وقتی این گروهها راضی نیستند به این معنی است که مدرسه کارکرد خود را درست انجام نداده است. دو جریان فکری در علوم اجتماعی تحت عنوان ساز و کارگرایان و بازسازی گرایان پیرامون این مفاهیم و کارکردهای مدرسه صحبت کردهاند.
در جریان اول مطرح میشود که مدرسه باید نقش انتقال فرهنگ را بر عهده بگیرد و در ایران این اتفاق نیفتاده است و مدرسه دیگر نقش تولید کننده ندارد. نتیجه نهایی، این مسئله است که بچههای ما نسبت به فرهنگ دیگر اقوام اطلاعاتی ندارد.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی سپس به راهکارهای پیشنهادی خود پرداخت و تصریح کرد: یکی از راهکارها حرکت به سمت آموزش و پرورش «مرزی» است. در این آموزش و پرورش تفاوتها مورد توجه قرار میگیرند و به رسمیت شناخته میشوند.
وی افزود: بر خلاف این روند در ایران، دانش آموزان مذاهب مختلف را از هم جدا کردهاند در حالی که اینها در جامعه باهم زندگی میکنند و با این کار خود، اجازه ندادیم جامعه در مدرسه انعکاس پیدا کند.
به گفته وی در این نوع مدرسه دولت فقط بودجه را باید تأمین کند و معلم، خانواده و دانشآموز تصمیم میگیرند و حق انتخاب پیدا میکنند. در تهران چنین مدرسهای وجود دارد و موفق هم عمل کرده است.
صادقی افزود: مسئله دوم ایجاد مدرسه سازگار با دانش آموزان است. در این مدرسه نیاز دانش آموزان شناسایی میشود و بر اساس آن برنامه درسی و فعالیت مدرسه تنظیم میشود.
وی ادامه داد: به عنوان مثال دانشآموز هنر، ورزش و به مسائلی از این جنس علاقه دارد، در حالی که در مدارس ما این بخشها نمادین اداره میشوند و توجهی به آنها نمیشود. یا مسائل جنسی و تربیت جنسی در مدارس ما ارائه نمیشود چرا این آموزشها داده نمیشود؛ آموزشهای که خلاء آنها موجب دردسر و مشکل برای دانش آموزان و خانوادهها میشود. برای گذر از این مشکلات باید مدرسه مرزی و مدرسه سازگار با دانش آموزان را ایجاد کنیم.