همایش جهانیشدن و کانونهای فرهنگی بدیل؛ گفتوگوهای فرهنگی تمدنی ایران و آلمان در دانشکدۀ ادبیات فارسی و زبان های خارجی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
به گزارش عطنا، فرانک هاشمی، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات آلمانی دانشگاه علامه طباطبائی در این همایش در سخنانی گفت: جهانی شدن در عرصۀ ادبیات زمینۀ مهمی را برای پروراندن مفهوم نوستالژی پدید آورده است. شاید بتوان گفت نوستالژی در واقع نمودی از جهانیشدن است.
وی ادامه داد: مضامین ناظر به جهانیشدن در ادبیات، غالباً به دشواری قابل تشخیص است. یک اثر ادبی در چه زمانی در چه شرایطی و در چه ابعادی «جهانی» ملاحظه میشود؟ آثار نویسنده معاصر فارسی «گلی ترقی» از یک سو ویژگیهای آثار جهانیشدۀ ادبی را داراست و از سوی دیگر عمیقاً ریشه در بنیادهای محلی و بومی دارد. این دوسویگی و مرزبندی میان جهانیشدگی و محلیبودن از جمله خصایص مهم آثار خانم ترقی به حساب میآید.
هاشمی در ادامه یادآور شد: جهانی شدن در عرصۀ ادبیات زمینۀ مهمی را برای پروراندن مفهوم نوستالژی پدید آورده است. شاید بتوان گفت نوستالژی در واقع نمودی از جهانیشدن است. موضوع نوستالژی و نسبت آن با جهانیشدن یا محلیبودن در آثار ترقی قابل پیگیری و بررسی است.
عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات آلمانی دانشگاه علامه طباطبائی افزود: شخصیتی که ابعاد جهانی پیدا میکند کماکان ریشه در سرزمینی دارد که در آن بالیده است و با همین ملاحظه، اندیشۀ بازگشت برای او همواره زنده است. اما این بازگشت در شرایطی که بخشی از وجود او در سرزمینی دیگر با مختصات جهانگستری وسعت یافته است فارغ از درد و غصه نیست.
وی خاطرنشان کرد: این حس غریب که در ادبیات این ماجرا «درد خانه» نامیده شده است بخش قابل ملاحظهای از مضامین داستانهای خانم ترقی را تشکیل میدهد. این کشش به جانب خانه و موطن به منزلۀ مطالبهای که همواره پیش روی مهاجر قد راست میکند اعم از این که این سفر آفاقی بوده باشد یا انفسی، مطالبهای است که با درد و انده همراه است. این اندوه نشانۀ بزرگی است و علائم ورود به عرصههای جهانگستری را در خود دارد.
هاشمی تاکید کرد: شاید به همین ملاحظه است که با وجودی که غالب مضامین ادبی خانم ترقی به ایران، فرهنگ ایرانی و گذشتۀ اجتماعی ما برمیگردد. او نویسندهای است که به واسطۀ ترجمۀ آثارش به چند زبان اروپایی نسبتاً شناخته شده و خود نیز بیش از 40 سال ساکن فرانسه است.
او ادامه داد: بخشی از موضوعهای داستانهای ترقی در قالب خاطرات دوران کودکی و نوجوانی ایشان تعریف میشود و بخش دیگری از آثار او ملهم از حس نوستالژی است که شرایط خاص پس از مهاجرت، دشواریهای یک زندگی جدید در پاریس، کمبودهایی که احساس غربتی جانکاه را برمیسازند و سرانجام تأثیر همۀ اینها بر زندگی روزمره را شامل می شود.
هاشمی در پایان گفت: جنبۀ جالب توجه دیگر در زندگی ترقی این است که وی با توجه به سابقۀ چندین دهه زندگی در اروپا و تسلط به زبانهای دیگر همۀ آثارش را به فارسی نگاشتهاند. پرسشی که اینک مطرح میشود این است که با توجه به ویژگیهای آثار گلی ترقی، آیا این آثار ویژگیهای جهانی بودن را دارند یا محلی انگاشته میشوند؟ آیا در آثار ترقی باید این دو جنبه را از هم تفکیک کرد یا باید جنبه محلی و بومی آثار تحت تأثیر ابعاد جهانگستری از منظری نو برجسته و شناخته شود؟