لطیف هلمت چه زیبا و هوشمندانه به اهمیت و تأثیر فعالیت فرهنگی بر كودكان اشاره میكند: نقش كودكی را كه كشیدی/كیفی پر از كتاب بر شانههایش بیاویز/ تا تفنگبهدوش گرفتن را یاد نگیرد/ درخت خشكی را نیز كه بریدی/ از آن قلمی بساز/نه قنداق تفنگ و قفس/ تا پرندهها/ آزرده نشوند و كوچ نكنند...
به گزارش عطنا به نقل از اعتماد، حوادث طبیعی را گریزی نیست اما آنچه اهمیت دارد نحوه عملکرد و هماهنگی بین مراكز دولتی، نهادهای مردمی در زمانهای قبل و بعد از حادثه است در قالب پیشگیریهای لازم در ساختوسازهای شهری برای هرچه كمتر شدن خسارات و نیز آمادگی برای خدمات بهتر پس از وقوع حادثه (مرمت و بازسازی، در دو بعد روان انسانی و ساختوساز شهری). این مختصر بیشازپیش لزوم تشكیل گروههایی متشكل از متخصصین را در هر دو نهاد بر ما آشكار میسازد.
امروز بعد از گذشت حدود یك سال از زلزله سر پل ذهاب نكته آزاردهنده، واقعیت عریان تكرار یك فاجعه انسانی بعد از تجربه تلخ زلزله بم است كه در عكس و تصویری كه سوغات سفر است، میتوانید مشاهده كنید، خانههای ویران، زندگی در كانكس، عدم رسیدگی به نیازهای اولیه بهداشتی و...
گفتن از عمق فاجعه نه در بیان و نه در چند سطر نگنجد. همین اندك نیز آشكارا عملکرد ضعیف ما را در هر دو حیطه (قبل و بعد از حادثه) نشان میدهد. آسیبهای اجتماعی با برطرف نشدن نیازهای ابتدایی، تنها از قالبی به قالب دیگر درآمده و به اشكال تازهای خودنمایی میكنند.
ابعاد فاجعه آنچنان گسترده است كه فوریت هماهنگی متخصصان را در حوزههای گوناگون میطلبد. آنچه میباید رخ نداده و نشستن جایز نیست. در همین راستا طی ماههای گذشته با مشاركت متخصصین و داوطلبین از اقصی نقاط كشور یکنهاد كوچك مردمی با نام «گروه جامعهشناسی فاجعه» تشكیل شد. هدف گروه، بررسی آسیبهای اجتماعی و رفع آنها است و پایهگذاری آن توسط انجمن جامعهشناسی سردشت با یاری انجمن جامعهشناسی سرپل ذهاب انجام شد.
نقش كودكی را كه كشیدی/كیفی پر از كتاب بر شانههایش بیاویز/ تا تفنگبهدوش گرفتن را یاد نگیرد/ درخت خشكی را نیز كه بریدی/ از آن قلمی بساز/نه قنداق تفنگ و قفس/ تا پرندهها/ آزرده نشوند و كوچ نكنند... لطیف هلمت چه زیبا و هوشمندانه به اهمیت و تأثیر فعالیت فرهنگی بر كودكان اشاره میكند.
روانشناسان وحدت نظر دارند كه بخش مهمی از شخصیت انسان در دوران كودكی شكل میگیرد، بنابراین برای رسیدن به جامعهای پویا و سالم توجه به دوران كودكی ضروری است. به كمپها كه سر میزنی كودكان را میبینی كه بیهدف در خرابهها و خاكهای اطراف كانكسها در كنار آبهای آلودهای كه از سرویسهای بهداشتی در اطراف خانهها جاری است سرگرداناند. خانوادههای خسته و افسرده كه اغلب شعله خشمشان دامن كودكان را میگیرد.
بارزترین آسیبها در انتظار كودكان منطقه، با فاكتور از آسیبهای روحی - روانی، با توجه به شرایط معیشتی، ترك تحصیل و گرویدن به شغلهای كاذب، اعتیاد، آزارهای جنسی و...است؛ لذا نیاز فعالیتهای فرهنگی و آموزشهای غیرمستقیم بیشازپیش احساس میشود.
یكی از این فعالیتهای قابلتأمل، تأسیس كتابخانه است كه موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات كودكان در ماههای نخست حادثه متقبل شد اما باگذشت حدود یك سال از تأسیس كتابخانهای با كتب دستچین شده، گسترش فعالیتهای آن آنچنانکه انتظار بود رخ نداد. نمونهای از فعالیتهای تأثیرگذار نهادهای مردمی كه باهدف بلندمدت انجامشده است لیك نیازمند آسیبشناسی است كه چرا آنچنانکه باید به ثمر ننشستهاند.
آنچه امروز در آموزشوپرورش كشورهای توسعهیافته اهمیت دارد آموزش چگونه زیستن در قالب بازی و فعالیتهای فرهنگی هنری است؛ لذا آنچه این كودكان نیاز دارند حضور مستمر یك مربی در هر كمپ است. در دنیای كودكان مرزی بین بازی و دنیای واقعی نیست، در فعالیتهای گروهی فضای امنی ایجاد میشود تا كودك اتفاقات تأثیرگذار بر روانش را (چه خوب چه بد) به میدان بازی بكشاند و ناگفتههای درونی خود را ناخودآگاه آشكار كند.
در این فعالیتها بهخوبی میتوان علت رفتارهای ناهنجار كودكان را دریافت و در صورت نیاز آنها را با روانشناس یا خانواده مطرح كرد و نیز بسیاری از ضعفهای رفتاری همچون گوشهگیریها، ترسها كه حاصل حادثه است در فعالیتهای گروهی رفع میشود. بلندخوانی كتاب و پرسش و پاسخهای مابین آن تشویقی برای خواندن كتابهای بیشتر است كه مكملی بسیار قوی در آموزشوپرورش محسوب میشود. در این سفرها، لزوم بازنگری تعریف عرفی جامعه ما از كودك با تعریف جهانی آن بیشازپیش خود را نشان داد، بهزعم من در این حادثه رده سنی كه ما (نوجوانان) میخوانیم تا حدود زیادی از قلم افتادند زیرا نه در آمار كودكان راه داشتند و نه در آمار بزرگسالان.
یكی از موارد دیگر نحوه نازیبای تقسیم كالا بین حادثهدیدگان بود، مسلم است كه افراد حادثهدیده، آنچنان در بحران بوده و هستند كه توقعی بر رفتارهای آگاهانه فردی و جمعی از آنها نمیرود اما بهعنوان امدادرسان مهمترین نكتهای كه نباید از یاد ببریم كرامت انسانها و عزتنفسشان است، آنچنانکه ذكر شد اگر كرامتی در كودكی شكست بازسازی و ترمیم آن بسی دشوارتر است و آسیبهای اجتماعی حاصل از آن بسی عمیقتر.
نحوه نادرست امدادرسانیها در همه ابعادش اهمیت فعالیتهای گروهی زیر نظر متخصصین را پررنگ میكند و نیز این نكته را آشكار میسازد كه امدادرسانان به جد نیازمند آموزشهای روانشناختی و اجتماعی هستند تا با نوع رفتار خود زخمی بر زخمها نیفزایند.
با توجه به موارد ذکرشده لزوم تشكیل گروههای تخصصی و تعامل آنها (دولتی/مردمنهاد) بهشدت به چشم میخورد تا از آغاز با روشهای كارشناسی شده امدادرسانی به شكل مستمر تا پایان بازسازیهای معنوی و مادی صورتپذیر و در ادامه شاهد پیوستن افراد بومی به چنین گروههایی باشیم تا با پذیرش مسئولیتها، پل ارتباطی با گروهها باشد كه این خود باعث تداوم و انسجام فعالیتها میشود.
باشد رنجی كم كنیم و مهری بیفزاییم.