نشست تخصصی «از ساختار داستان کوتاه قرآنی به ساختار فیلمنامه کوتاه»، با حضور استادان دانشگاه علامه طباطبائی و صداوسیما در نمایشگاه بینالمللی قرآن برگزار شد و در آن با تاکید بر اینکه بالغ بر یکچهارم قرآن را داستان تشکیل میدهد، راههای استخراج داستان و فیلمنامه از متن قرآن مورد بحث قرار گرف.
به گزارش خبرنگار عطنا، نشست تخصصی «از ساختار داستان کوتاه قرآنی به ساختار فیلمنامه کوتاه»، پنجشبه، 10 خرداد ماه در غرفه دانشگاه علامه طباطبائی در نمایشگاه بینالمللی قرآن در مصلی تهران برگزار شد.
در این نشست عباس اشرفی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی و سیدمجتبی رضوی طوسی، عضو هیئت علمی دانشگاه صداوسیما سخنرانی کردند.
سید مجتبی رضوی طوسی، عضو هیئت علمی دانشکده صدا و سیما گفت: در دانشگاه صداوسیما ملقمهای از رشتههای متعدد است که همه در خدمت صفحه تلویزیونی است که شما نگاه میکنید. بخشهای خبر و ارتباطات، بخش هنری مثل انیمیشن و کارگردانی وجود دارد، اما خبری از هنرپیشگی نیست.
وی با بیان اینکه بعضی دروس این دانشگاه به فیلمنامهنویسی ورود پیدا میکنند، افزود: دانشجویان در دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد کارهایی از قبیل فیلم و انیمیشن تولید میکنند. این تولیدات از یکسو توانِ ساخت و فرم نیاز دارد و از سوی دیگر به دغدغه و محتوا بازمیگردد.
رضوی طوسی با اشاره به بخش محتوایی که ذهن دانشجویان را درگیر میکند، خاطرنشان کرد: در بخش محتوایی ذهن دانشجویان درگیر میشود. برای مثال، بحثی که مطرح میشود سبک زندگی است و اینکه یک فیلم، انیمیشن یا سریال با چه محتوایی ساخته میشود.
وی با اشاره به هزینه تلویزیون برای ساخت سریالی مهم و طولانی به نام «سلمان فارسی» از کشکولی که درست شده است سخن گفت و ادامه داد: جدای از بحثهای روشی، میرباقری یک کارگردان حرفهای است که کارهایی چون «مختار» و «امام علی» را در کارنامه خود دارد. در سریال امام علی برای به نتیجه رسیدن داستان شخصیتی را که واقعی بوده است پررنگ میکند. شمشیر امام علی(ع)، نعلین و قطام نشان داده میشود. پس کلیدواژههای سریال سلمان را باید درآورد. اینکه چه حواشی دار. پس از استخراج اطلاعات باید آنها را در اختیار اقای میرباقری گذاشت که فیلم بسازد.
استاد دانشگاه صداوسیما عدم خروج از کاراکترهای قرآنی را لازم برشمرد و عنوان کرد: سلمان نباید از حالت سلمان بودن خارج شود. دستمایه کار خدمت به اهداف قرآنی است. ساخت فیلمنامه از داستانهای قرآنی یک کار میانرشتهای است.
وی ادامه داد: ایدهای که ارائه شد این بود که داستانهای کوتاه قرآنی سوره بقره استخراج شود. طوری که یک دانشجوی هنر، کارگردان و یا نویسنده از آن استفاده کند و از روی آن فیلمنامه بنویسد. روشی که به کار رفته این بوده است که برای مثال، موقعی که «داستان عزیر» بیان میشود شخصیت فرعی بیشتر از اصلی نشود و در عمل، ایدهای را که داده شد نگرفتند و گفتند منابع کم است. در حالی که این ایده اولین بار است ارائه شده است و طبیعی است منابع آن کم باشد.
در ادامه عباس اشرفی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به سخنان دکتر رضوی طوسی گفت: این ایده بیشتر بر مبنای آیه 3 سوره یوسف برداشت شده است؛ «قصص» را در بعضی تفسیرها جمع قصه گرفتهاند؛ در حالی که معنی داستانگویی دارد. از این ایده گرفته شد که آیا میتوان از ساختار قرآن فیلمنامه استخراج کرد؟
وی با بیان اینکه یک چهارم قرآن داستان است، ادامه داد: این را میتوان به بخشهای کوچک تقسیم کرد و در قالب داستان کوتاه ارائه داد. سوره بقره به عنوان سورهای که هفت داستان کوتاه در آن وجود دارد مورد بررسی قرار گرفت. در ابتدا تعریفی از داستان کوتاه ارائه شد که داستان کوتاه چطور داستانی است.
این استاد دانشگاه با اشاره به تعریف داستان کوتاه قرآنی خاطرنشان کرد: داستان کوتاه قرآنی باید در یک سیاق یا در یک آیه باشد. در یک سیاق یعنی تک آیهای یا در چند آیه بیان شده باشد؛ داستان «گاو بنی اسرائیل» چند آیه است.
اشرفی در ادامه روش کار را هم توضیح داد و گفت: ساختار داستان را میتوان تشخیص داد. با توجه به ساختار، داستان واژه و جمله مطرح است؛ از این رو، بعضی داستانها یک آیهای است و بعضی چند آیهای .
وی با تفکیک دو دسته از عناصر داستان اظهار کرد: در ابتدا باید عناصر داستان را استخراج کرد. بعضی عناصر اصلی و بعضی عناصر فرعی هستند. سپس داستان کوتاه را به دو روش میتوان چید.
اشرفی ادامه داد: بر اساس چینش اول، داستان سه عنصر دارد؛ شروع، میانه و پایان. بر اساس چینش دوم هم به هفت عنصر اصلی پرداخته میشود که شامل شروع، شخصیت، گفتوگو، زمان و مکان هستند.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی سپس به تعریف واژهها پرداخت و گفت: «افتتاحیه» یا «شروع» قسمت اول داستان و مواجهه با حوادث آن است. «شخصیت» عنصر اصلی داستان است که میتواند اصلی یا فرعی، ایستا و پویا و ساده یا پیچیده باشد. شخصیتها میتوانند انسان، حیوان، فرشته یا خداوند باشد.
وی افزود: «گفتوگو» عنصری است که حیات میدهد. گفتوگو میتواند بین شخص با خودش، شخص با دیگری، گروهی با گروهی و یا گفتوگو با خدا و همچنین بین فرشته با فرشته باشد.
اشرفی اضافه کرد: «عنصر واقعه» عنصر حدث و یا همان صحنه و پرده است که شخص و گفتوگو در یک زمان و مکان رخ میدهد. این عناصر وقتی پشت سر هم قرار میگیرند «داستان» یا «فیلم» را میسازند. داستان کوتاه یکی از اینها را دارند؛ یک شخصیت اصلی، یک صحنه و یا یک گفتوگوی اصلی.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: عنصر «هدف» به این اشاره دارد که برای چه این داستان یا فیلمنامه تهیه شده است. «پیرنگ» هم عنصری است که روی طرح ریخته میشود تا همه عناصر متحد شوند.
وی یادآور شد: عناصر دیگر هم وجود دارند نظیر: عنصر تضاد، مواجهه، کشمکش، عناصر ثانوی هستند.
اشرفی در ادامه با اشاره به «داستان عزیر» گفت: این داستان در آیه 259 سوره بقره است که تک آیه است و ادامه آیتالکرسی است. در نتیجه این داستان با گفتوگو شروع میشود؛ ولی حدیث نفس است. یک روایت دارد. «روایت» یعنی توصیف و مقابل گفتوگو است؛ اگر روایت تنها باشد «خستهکننده» میشود. اما ترکیب آن، بیان کم توصیف را در پی دارد؛ یعنی شما را با گفتوگو وارد داستان میکند.
وی در ادامه به نمودار سیر داستانی پرداخت و توضیح داد: بر اساس نمودار سیر داستان تعریف میشود: شروع، میانه و پایان دیده میشود. در همه مراحل گفتوگو وجود دارد. عنصر شروع و شخصیت کم است؛ ولی گفتوگو در بالاترین حد قرار دارد. نتیجهگیری هم کم و کوتاه است یعنی نتایج کوتاه بیان میشود و لزوماً همیشه در پایان نتیجهگیری نمیشود.
اشرفی به ادامه توضیحات خود بر اساس واژگان نموداری پرداخت و افزود: شروع، میانه و پایان ترسیم شده است که میانه، عنصر گفتوگو است. سوال این است که اگر قرار باشد فیلمنامهای بر اساس عناصر شکل داده شود، باید چهقدر باشد.
وی در پایان از استانداردهای جهانی فیلمهای کوتاه سخن گفت و افزود: فیلم کوتاه از نظر جهانی یکی از اینهاست؛ پنج دقیقه، 10 دقیقه، 12 دقیقه، 25 دقیقه، 35 دقیقه. سوال این است که این فیلمنامههای استخراج شده زمانشان چهقدر باشد و چگونه شروع شود؟ مثلا با گفتوگو شروع شود یا با روایت. در نمودارهای خطی ترسیم شده است شروع با روایت است؛ اما وقتی هنوز «شروع» تمام نشده، «روایت» تمام شده است و گفتوگو آغاز میشود. شخصیت و زمان و مکان معرفی میشوند. در اینجا هفتاد واژه وجود دارد. پس باید هفتاد واحد باشد. میتواند هفت تا نیم دقیقه بگیرد که کل فیلم 35 دقیقه شود. بنابراین این پژوهشها به مدلی منتج شد که چگونه یک فیلمنامه طراحی شود.
در بخش دیگر نشست، رضوی طوسی به داستان عزیر بازگشت و اظهار کرد: الگویی که میتوان مورد بررسی قرار داد این است که مثلا داستان عزیز 19 جمله و 180 کلمه است. به هر شخصیت چند کلمه میرسد و بعد مشخص میشود این شخصیت مثلا 20 درصد داستان است، این به کارگردان داده میشود.
وی افزود: این ایده را برخی قبول ندارند. هدف در فلسفه یک نکته است؛ اهداف داستان قرآنی کوتاه است. علت آن هم این است که طول داستان در خدمت هدف است و نتیجه به صورت کوتاه بیان میشود.
رضوی طوسی با بیان مثالی یادآور شد: داستان سلیمان در دانشکده صداوسیما گفته شد و قرار شد برداشتشان را از داستان سلیمان بنویسند. مثلا یکی از دانشجویان داستان را از زبان مورچه گفت. یکی دیگر شیطان را جلو آورد.
وی اضافه کرد: در داستان عزیر «الذی» آمده است که منظور آن هر کسی است و شخصیت را مشخص نکرده است.
استاد دانشگاه صداوسیما به سریال قدیمی «پزشک دهکده» اشاره کرد و گفت: چندی پیش سریالی با عنوان «پزشک دهکده» پخش میشد که انتقاداتی را بیان میکرد. این داستان دهکدهای در کانادا است؛ ولی در سریال بیهویت بیان میشود. فضایی مبهم و بدون هویت یک روستا است. زمان و مکان خاصی ندارد. در اینجا به «الذی» هویت داده نشده است، یعنی قریهای که مشخص نشده کجاست.
وی هم به بحث شخصیت داستان اشاره و اظهار کرد: در این داستان عزیر خواهری است. چنین چیزی به عنوان حواشی مطرح میشود و میتواند مورد توجه کارگردان قرار بگیرد و با این حواشی داستان را جذابتر کند. شخصیتهایی وجود دارد که از داخل روایت در میآید.
رضوی طوسی درباره نقطه تعلیق داستان گفت: «نقطه تعلیق» اوج داستان است و پیرنگ یعنی سایه واحد داستان؛ اگر چه امروزه بعضی از کارگردانان داستان در داستان میسازند و چند داستان را همزمان هدایت میکنند.
وی افزود: اوج داستان عزیر آنجایی است که میگوید از کجا معلوم من زیاد خوابیدم؟ میگوید نگاه کن به غذایت، نگاه کن به الاغت که استخوانهای آن پودر شده است. نقطه اوج دیگر داستان هم زنده شدن عزیر است. نگاهی که در روش وجود دارد این است که تمام داستان باید در خدمت این نقاط اوج باشد. اگر کارگردان می تواند با تکیه بر این فرازها داستان را بسازد بسازد و اگر نمی تواند نسازد.
وی با بیان اینکه کسی میتواند روی نقاط برجسته قرآن تمرکز کند که دغدغه آن را داشته باشد، گفت: تمرکز کردن یعنی خط دادن و ایجاد مقدمه برای ساختن داستان. نقطه اوج دیگر داستان عزیز بحث زنده شدن است. به لحاظ روشی تعداد کلمات، جملات و درصد آن استخراج شده است؛ مثلا در این داستان 35 درصد به این مسئله (زنده کردن) پرداخته است.
رضوی طوسی به دو راهکار برای ساخت فیلم بر اساس فیلمنامههای قرآنی اشاره کرد و گفت: برای اینکه فیلمهای ساخته شده بر محتوایی تاکید کند که قرآن برجسته کرده است دو کار می توان کرد؛ یا افراد قرآنی باید فیلم بسازند یا به کارگردانها گفته شود بیایید قرآن یاد بگیرید. معلوم نیست کدام سادهتر است اما راه اول راحتتر به نظر میرسد.
وی در پایان گفت: در این مسیر هم امروزه صداوسیما دانشکدهای به اسم «دانشکده دین و رسانه» تاسیس کرده است. ورودیهای این دانشکده طلبههای سطح دو به بالا هستند که کارگردانی و فیلمسازی را انجام دهند . بعضی فیلمها یا انیمیشنها نظیر «حدیث سرو» کار این گروه است.
«یا چون آن كس كه به شهری كه بامهایش یكسر فرو ریخته بود، عبور كرد؛ [و با خود می] گفت: "چگونه خداوند، [اهل] این [ویرانكده] را پس از مرگشان زنده می كند؟" پس خداوند، او را [به مدّت] صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت، [و به او] گفت: چقدر درنگ كردی؟ گفت: یك روز یا پاره ای از روز را درنگ كردم. "[نه] بلكه صد سال درنگ كردی، به خوراك و نوشیدنی خود بنگر [كه طعم و رنگ آن] تغییر نكرده است، و به دراز گوش خود نگاه كن [كه چگونه متلاشی شده است. این ماجرا برای آن است كه هم به تو پاسخ گوییم] و هم تو را [در مورد معاد] نشانه ای برای مردم قرار دهیم. و به [این] استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند می دهیم؛ سپس گوشت برآن می پوشانیم." پس هنگامی كه [چگونگی زنده ساختن مرده] برای او آشكار شد، گفت: "[اكنون] می دانم كه خداوند بر هر چیزی تواناست."».( بقره/ 259)
و یهود گفتند: "عزّیر، پسر خداست." و نصاری گفتند: "مسیح، پسر خداست." این سخنی است [باطل] كه به زبان می آورند، و به گفتار كسانی كه پیش از این كافر شده اند شباهت دارد. خدا آنان را بكشد؛ چگونه [از حق] باز گردانده می شوند؟( توبه/ 30)