استاد روزنامهنگاری دانشگاه علامهطباطبائی با بیان اینکه باید به ارتباطات مشارکتی از نوع دیگر در قالب ایرانی فکر کرد، گفت: نمایشهای «آگوستو بوال» تنها صورت نمایش کاربردی-اجتماعی نیست. با ترکیب نمایش بوالی و ایرانی و دیگر صورتهای ابداعی نمایشی میتوان نمایش کاربردی متناسب با بستر ایرانی را خلق و در حوزۀ توسعه از آن استفاده کرد.
به گزارش عطنا، کرسی ترویجی «بررسی امکانات و محدودیتهای نمایش ایرانی به منزلۀ ابزار ارتباطات مشارکتی» (گزارش تصویری) دوشنبه، 7 خردادماه با سخنرانی دکتر لیدا کاووسی، استاد ارتباطات در دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی در سالن شورای دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
در این نشست دکتر هادی خانیکی، مدیرگروه ارتباطات، در مقام داور داخلی، دکتر بهروز محمودی بختیاری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در مقام داور میهمان، و دکتر رحمان سعیدی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در جایگاه مدیر نشست حضور داشتند.
لیدا کاووسی در ارائه خود، پس از تشریح نظريات پائولو فريره در عرصۀ «آموزش ستمديدگان» و آگوستو بوال در زمينۀ «تئاتر براي ستمديدگان»، نتایج تحقیقی را که در زمینۀ امکانات و محدودیت های نمایش ایرانی انجام گرفته است، معرفی کرد.
وی با استفاده از آراء بوال به تشریح پژوهش خود دربارۀ جایگاه نمایش در ارتباطات مشارکتی و استفاده از آن در ارتباطات توسعه پرداخت و با اشاره به شیوههای مشارکت مبتنی بر نمایش، اظهار کرد: در بدو شکلگیری تفکر توسعه در دهه 1960، در قالب مکتب نوسازی، مردم کشورهای جهان سوم افرادی نادان تلقی میشدند که باید دانش به شکل عمودی و از بالا، از کشورهای توسعهیافته، به آنان منتقل میشد. در همان دوره، رسانههای جمعی نیز واجد قدرتی خارقالعاده برای انتقال دانش شمرده میشدند.
وی با اشاره به انتقادات وارد شده به تفکر مذکور افزود: از آنجا که در کشورهای جهان سوم سازوکارهای اقتصادی و اجتماعی پیچیدهتری حاکم بود، ایدۀ تکیه به جریان یکسویۀ انتقال دانش و مداخله در جوامع جهان سومی با شکست مواجه شد و نیاز به ارتباطات دوسویه مطرح شد. معلوم شد که نمیشود اطلاعات را صرفاً در جریانی یکسویه، از بالا به پایین، منتقل ساخت، بلکه باید آن را به صورت جریانی افقی مابین افرادی برابر در شبکههایی از منافع مشترک برقرار کرد. در واقع، در این زمان بود که حق افراد درحاشیهماندۀ جوامع برای داشتن صدا به رسمیت شناخته شد.
آگوستو بوال (انگلیسی: Augusto Boal؛ ۱۶ مارس ۱۹۳۱ – ۲ مه ۲۰۰۹) نویسنده، کارگردان و سیاستمدار برزیل و بنیانگذار تئاتر ستمدیده است که در اصل جنبش رادیکال مرسوم آموزش و پرورش است. همچنین بوال مدتی، به عنوان Vereador (که همان معادل عضو شورا شهر در برزیل است) مشغول بوده است.
وی افزود: بر همین اساس، آموزش باید مبتنی بر گفتوگو باشد. جوامع در صورتی توسعه پیدا میکنند که خود در فرآیند توسعه دخیل باشند. کسی که قرار است هدف توسعه قرار گیرد خود باید بگوید که به چه چیزی نیاز دارد. چنین کسی باید وارد فرآیند ارتباطات افقی شود. در فرآیند توسعۀ مبتنی بر این دیدگاه، معلم فقط یاد نمیدهد بلکه یادگیرنده هم هست و در ارتباطات دوسویه دخیل شده است.
وی در ادامه توضیح داد: فریره در نظریۀ «آموزش برای ستمدیدگان» میگوید گروه ستمدیده فقط با کسب آگاهی میتواند بر سرکوب غلبه و نیازهایش را تشریح کند. فرایند ارتباطی در این قالب دیگر یکسویه نیست و افراد هم گیرندهاند و هم فرستنده.
استادیار روزنامهنگاری دانشگاه علامه طباطبائی با تأکید بر وابستگی متقابل در مبحث ارتباطات توسعه، افزود: یک الگوی توسعه جامع وجود ندارد،؛ بلکه توسعه فرآیندی چندبعدی و دیالکتیک است که از جامعهای به جامعهای دیگر متفاوت است. حتی در یک جامعه، اقوام و فرهنگهای مختلفی وجود دارند که نمیتوان از الگویی واحد برای توسعۀ آنها بهره برد.
وی اضافه کرد: تجربه ارتباطی ثابت کرده است که وقتی الگوی ارتباطی از بالا به پایین است مخاطبان نمیتوانند بگویند به چه نیاز دارند.
کاووسی به آموزشهای آگوستو بوال بر اساس نظریۀ فریره اشاره کرد و گفت: بوال کارش را با نمایش صحنهای شروع کرد و تئاتر برای او صحنۀ سیاست شد. او برای مدت متمادی به اجرای نمایش صحنهای مشغول بود تا به این نتیجه رسید که کسانی که میخواهد روی آنها اثر بگذارد کسانی نیستند که تئاتر صحنهای میبینند. به همین دلیل به اجرای نمایش در روستاها روی آورد و همین تجربه به او نشان داد اجتماعات سرکوبشده خود باید چنان توانمند شوند که دغدغههایشان را به نمایش درآورند. هر اجتماعی باید با زبان خودش با توسعه مواجه شود. بوال به این ترتیب به سمت تئاتر مشارکتی، اجتماعی و کاربردی رفت. عنصر اصلی در نمایشهای بوال «عنصر مشارکت» است. اولین تئاتری که طراحی کرد تئاتر روزنامه است. در تئاتر شورایی نیز نمایشگر خودِ تماشاگر است. متن آن در جلسات تعیین میشود و شکلهای اجرای آن متعدد است. در این نمایشها، اجتماع موردبحث مسئلۀ خود را در قالب نمایشی با هدایت جوکر مطرح میکند و با همفکری سایر اعضای اجتماع برای یافتن راهحل مسئلۀ مذکور میکوشد.
کاووسی در ادامه به کاربرد ایدههای بوال در ایران اشاره کرد و توضیح داد: ایدههای بوال بر اساس باورهای فریره و برشت و نمایشهای سنتی برزیل شکل گرفت. سؤال مطرح برای ما این است که چه استفادهای میتوان از این پدیده کرد؟ و آیا ایدههای بوال برای تمام جوامع پاسخ میدهد و در جامعه ایران میتوان از آن بهره برد یا ایران باید از فرهنگ بومی و سنتی خود بهره گیرد؟
وی ادامه داد: سؤال دیگر این است که آیا نمایش سنتی ایران قابلیت لازم برای این کاربرد را دارد؟ در کشورهای متعددی از نمایش سنتی در تئاتر مشارکتی استفاده و دستاوردهای زیادی از آنها حاصل شده است. عناصر ارتباطی در خیمهشببازی، نقالی، تعزیه، پردهخوانی، معرکهگیری و ... موجود است و تمرکز آنها نیز بر آموزش اجتماعی از طریق گفتوگوست. آیا میتوان از این قابلیتها استفاده کرد؟
این استاد دانشگاه با یادآوری اتفاقات تاریخ تئاتر ایران خاطرنشان کرد: میرزاآقا تبریزی عنصر تعامل را وارد کار خود کرد. در نمایش «شاه قلی میرزا» تماشاگران وارد فرآیند ارتباط شدند و در اعتراض شکلگرفته در نمایش مشارکت کردند.
استاد روزنامهنگاری دانشگاه علامه طباطبائی با ذکر دیگر پرسشهای مطرح در تحقیق خود و پاسخهای بهدستآمده گفت: بر اساس رهیافت هنجاریترِ ارتباطات و توسعه از نوعی دیگر، باید به تئاتر در معنای عام، تئاتر در ایران، تئاتر برای توسعه در جهان و تئاتر برای توسعه در ایران از منظری نو نگاه کنیم. در واقع، بر اساس این دیدگاه مدل توسعۀ واحدی در جهان وجود ندارد بلکه توسعه فرایندی چندبعدی که از جامعهای به جامعۀ دیگر متفاوت است و هر جامعهای باید بکوشد مسیر توسعۀ مناسب خود را ترسیم کند.
کاووسی در جمعبندی پژوهش خود گفت: تئاتر به منزلۀ ابزار ارتباطی برای توسعه کاربرد دارد اما کاربرد آن در نقاط مختلف مقتضیاتی مختص به خود دارد. الگوی تئاتری که بوال معرفی کرد می-تواند الگویی مناسب باشد اما وقتی در کشوری چون ایران از آن استفاده میشود باید این استفاده بر اساس نیاز اجتماع مقصد تنظیم و تعدیل شود. نمیتوان بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جوامع و اجتماعات برای کاربرد تئاتر برای توسعه الگویی واحد و جهانشمول داد.
وی افزود: همین دیدگاه است که در نهایت موجب تمرکز بیشتر بر مفهوم ارتباطات مشارکتی میشود. زیرا از منظر توسعه از نوعی دیگر، هیچ پروژهای بدون مشارکت ذینفعان به اندازۀ کافی دوام نمیآورد که منجر به تغییر اساسی شود. تئاتر برای توسعه نیز از آن رو که ماهیتی مشارکتی دارد در این زمینه میتواند مورد توجه خاص باشد. در نتیجه، در کاربرد تئاتر به منزلۀ ابزار ارتباطی برای توسعه، بسته به شرایط اجتماعی که در آن کار انجام میشود باید تصمیمگیری کرد. برای مثال، اگر مقتضیات اجتماع استفاده از عناصر نمایش سنتی را برمیتابد میتوان از آن استفاده کرد اما در میان اقشاری که پذیرندۀ نمایش سنتی نیستند نباید به صرف ایرانی بودن این نمایشها را در تئاتر برای توسعه گنجاند. باید هدف را در نظر گرفت و ابزار را متناسب با هدف برگزید.
هادی خانیکی به عنوان ناقد داخلی این کرسی به مزیتهای رویکرد دکتر لیدا کاووسی پرداخت و اظهار کرد: اولین نیازی که رویکرد خانم کاووسی به آن پاسخ میدهد، خارج کردن حوزه ارتباطات از رسانههای سنتی (مطبوعات، رادیو، تلویزیون) است و این به نحوی افزودن مفاهیم جدید بع حوزه ارتباطات در ایران است.
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی ادامه داد: تئاتر ابزاری است که با اینکه هم در کشورهای توسعهیافته و هم در کشورهای در حال توسعه وجود دارد، اما کمتر مورد توجه قرار گرفته است. دکتر کاووسی تئاتر را به مثابه رسانه تلقی می کند. در ایران تئاتر، چه به صورت مذهبی نظیر تعزیه و چه به صورت مدرن آن که بعد از دوران مشروطه شکل میگیرد در پیشبرد گفتوگو نقش تعیینکنندهای دارد.
وی خروج تئاتر از حالت صحنهای به مشارکتی را یک نقطه عطف برشمرد و گفت: وارد کردن تئاتر به حوزه ارتباطات و خروج از تئاتر صحنهای به تئاتر مشارکتی ویژگیهایی است که در کار خانم کاووسی دیده میشود.
خانیکی در ادامه سخنان خود به چند حوزهای که در این پژوهش به هم متصل شده است، اشاره کرد و افزود: اولین حوزه، تعلیم و تربیت است که متکی بر نظریات فریره در آمریکای لاتین، دومین حوزه، کاربرد آن در حوزه تئاتر (نظیر آگوستو بوال) و سومین حوزه هم استفاده از نظر و تجربههای محققان آمریکایی است.
وی نکته موکد در این ارائه را جمع کردن تفرق نظرها عنوان کرد و گفت: در این تحقیق، نقش آموزشی و تعلیم و تربیتی کار، نقش ارتباطی و نقش مشارکتی که با هم تلفیق شدهاند.
خانیکی به تقسیمبندی انجام شده از نمایشها پرداخت و اظهار کرد: در این کار نمایشها به انواع گوناگون عروسکی، تعزیه و شاد تقسیمبندی میشوند؛ همچنین با نگاه تاریخی مورد بررسی قرار گرفتهاند و در واقع تاریخ اجتماعی تئاتر در این پژوهش دیده میشود.
این استاد ارتباطات و توسعه سوالات مطرح شده در این تحقیق را روشن و مشخص خواند و تصریح کرد: این پرسشها در تحقیق پیش رو صورت گرفته که چه استفادههایی از تئاترهای سنتی ایران شده است و تفاوتهای بین کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته چیست.
وی سپس به قسمت پیشنهادات و راهکارهای ارائه شده در تحقیق پرداخت و گفت: در پیشنهادات پراکندگی دیده میشود.
خانیکی ادامه داد: یکی از ویژگیهای ممتاز کار ایشان این است که تئاتر را به مثابه ابزار در نظر ندارد و به تحولات تئاتر در ایران پرداخته است. اینکه نگاه سنتی ترجیح داده میشود یا مدرن، به زمینهها و شرایط بر میگردد. بدین ترتیب، تحقیق زمینههای مثبتی را مطرح میکند و استفاده از ظرفیتهای جدید در ارتباطات مشارکتی نشان داده میشود.
وی یادآور شد: علاوه بر فرم از محتوا هم باید استفاده کرد و نمیتوان از الگوی واحد برای کاربرد تئاتر در توسعه استفاده کرد.
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی در پایان به تکوین نهایی مقاله پرداخت و گفت: در تکوین نهایی مقاله برخی مفاهیم با مفاهیمی که در ارتباطات توسعه به کاربرده میشود یکسانسازی شده است. مثلا تربیت برای آموزش مطرح میشود. بهتر است در این مقاله مبدلهایی به کار رود که مفاهیم را قابل فهمتر سازد.
وی افزود: این تحقیق، پژوهشی نو آورانهاست که چیزی بر ادبیات ارتباطی ایران میافزاید و تئاتر را به حوزه ارتباطات میآورد.
در ادامه بهروز محمودی بختیاری، دانشیار پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران در مقام ناقد خارجی در سخنانی اظهار کرد: در این مقاله طبق عنوان آن باید فهرستی از امکانات و محدودیتها ذکر شود که در نسخه فعلی موجود نیست و توقع این است که در دو جدول تفکیک شده امکانات و محدودیتها ذکر شوند.
وی افزود: بهتر است در ابتدای این مقاله، به تصریح تعریف از تئاتر ارائه شود. همه تئاترها صحنه ندارند. اما بازیگر و کارگردان و متن دارند؛ آنچه متن ندارد مثل تعزیه کارگردان دارد، در سیستمهای تئاتری آنهایی که متن ندارند نمایش فرض میشوند و آنهایی که متن دارد تئاتر میشوند. در این سیستم شعبده بازی، معرکه و سیرک وجود دارند که نمایش هستند اما تئاتر نیستند؛ باید این تفاوتها روشن شود.
این استاد زبانشناسی در ادامه به استفاده از تئاتر برای ایجاد رفتار مشارکتی اشاره کرد و گفت: در دهه 60 برنامهای از تلویزیون پخش میشد که یک نمایش را اجرا میکردند و با نمایش خود مشکل را حل میکردند.
وی خاطرنشان کرد: در ایران از هر مکان اجتماعی برای بیان شکایت و اعتراض خود استفاده میکنند و از هر فرصتی برای اعتراض اجتماعی بهره گرفته میشود.
محمودی بختیاری با اشاره به سیر تکامل نظری مقاله پیشنهاد داد: در سیر تکامل نظری این تحقیق کورنولوژی شده است و بهتر است این سیر تاریخی شود و دلایل بیان شود. در کورنولوژی همه چیز تصادفی به نظر میرسد؛ ولی در سیر تاریخی دلایل هم ارائه میشود و این استدلال را قویتر میکند.
وی با بیان تعریف ارائه شده از مشارکت اظهار کرد: در سیر تکامل نظری این مقاله مشارکت این چنین تعریف شده است «گروهی که دور هم جمع میشوند و محدودیتها و قابلیتها را به میدان میآورند». در حالی که فقط قابلیتها را به میدان میآورند نه محدودیتها. اگر محدودیتها آورده شود «مشارکت» شکل نمیگیرد.
استاد دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: ایران قبل از انقلاب شبیه یک کشور سرمایهداری اداره می شده است و بعد از انقلاب بیشتر شبیه کشورهای کمونیستی شده است. زمانی که برای اجرای یک تئاتر کوچک نیاز به مجوز است، بهتر است به نحوه اداره کشور و تاثیر آن هم اشاره شود.
محمودی بختیاری، به توقیف شدن رضا کمال شهرزاد اشاره کرد و گفت: او نمایشنامه ای به نام «سرگذشت یک روزنامهنگار» مینویسد و مطالب روزنامهاش را در نمایشنامهاش می آورد.
وی اضافه کرد: همچنین دو نمایشنامه انتقادی در ایران وجود دارد که سیاسی هستند که یکی استاد نوروز پینه توز، دیگری شهر قصه است.
وی تحقیق لیدا کاووسی را آغازگر دانست و گفت: بحثهای مطرح شده جای ادامه دادن دارد و این کرسی «معرفی یک آغاز راه و طرح یک دغدغه» است. لذا برای رسیدن به نتیجه باید شکیبا بود.
محمودی در پایان پیشنهاد کرد که دانشجویان ایدههای این مقاله را در منطقه خود عملیاتی کنند.
وی تصریح کرد: امروزه نیاز به وفاق ملی وجود دارد و این ایده (ارتباطات مشارکتی) از طریق نمایش ایرانی میتواند به عنوان یک طرح ملی مطرح شود.