مدیرعامل سابق انتشارات سروش و خبرگزاری فارس اظهار کرد: گفت وگو و مذاکره خصوصاً بین نیروهای فعال و تأثیرگذار داخل کشور اقدامی مستحسن است که نتیجهبخش بودنش ولو بهطور نسبی هم میتواند رغبتبرانگیز باشد.
پس از آنکه پیشنهاد یکی از بزرگان جریان اصلاحات در بهمنماه سال ۹۵ مبنی بر «آشتی ملی» به بنبست رسید، آقای جهانگیری، معاون اول رییس جمهوری، پیشنهاد «گفتوگوی ملی» را مطرح کرد تا جریان اصلاحات یک بار دیگر سوژهای را برای مدیریت افکارعمومی در اختیار داشته باشد. البته این پیشنهاد مورد اقبال روحانی هم قرار گرفت.
در این باره نکات ذیل در خور توجه است.
1)در وهله اول، هدف از طرح «گفتوگوی ملی» تلاش برای تفاهم و حل مشکلات کشور مطرح شده است اما با توجه به سوابق این جریان، تظاهر به انعطاف و روحیهمداری، انحراف افکار عمومی از پاسخگویی درباره جنایات و خیانتهای مرتکب شده در فتنه ۸۸، مظلومنمایی و قرار دادن طرف مقابل در موضع پاسخگویی و انفعال را نمیتوان از نظر دور داشت.
2)براساس پیشنهاد اولیه، مخاطب این گفتوگو جناحهای سیاسی هستند که هم پیشینه دارد و هم چنانچه اشاره شد اقدامی است مقرون به فایده لیکن گاهی اظهاراتی مطرح میشود که ممکن است بخواهد القاء کند یک طرف این گفتوگو باید نظام و حاکمیت باشد!
اگر این برداشت درست باشد و منظور اصلاحطلبان از این عنوان مثلاً گفتوگو با رهبری باشد (که این مضمون بهطور مکرر از طرف چهرههای گوناگون اصلاحات مطرح شده است) درخواست چندان موجهی نیست چون مواضع رهبری شفاف و علنی است و مخاطب اصلی ایشان مردم هستند. ضمناً هرگاه رهبری با جریانهای سیاسی گفتوگو کردهاند، بماهو جریان سیاسی وارد شدهاند، با هر دو جناح جلسه و صحبت داشتهاند مانند جلسات دهه ۷۰ که هم با جامعه روحانیت مبارز دیدار داشتند و هم با مجمع روحانیون مبارز و اگر نبوده با هیچیک نبوده است.
البته در دیدارهای کاری، موردی یا عمومی رهبری هم، چهرههای همه جناحهای سیاسی درون انقلاب همواره حضور داشته و دارند.
3)یکی از مباحثی که در ضمن گفتوگوی ملی مطرح میشود بازگشت اصلاحطلبان به قدرت است گویا الآن همه کشور دربست در دست اصولگرایان است و اصلاحطلبان از قدرت حذف شدهاند!
این در حالیست که اصلاحطلبان هم اکنون در سطوح عالی مجلس و دولت، در مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس خبرگان، شورای عالی انقلاب فرهنگی و شوراهای اسلامی شهر و روستا حضور دارند.
البته تمامیتخواهی از ویژگیهای اصلاحطلبان است! این جریان در دوران دوم خردادماه که دولت و مجلس و شوراها را دربست در اختیار داشتند، باز هم مدعی بودند که قدرت کافی ندارند!
امروز هم شاهدیم در شورای شهر تهران با آقای محسن هاشمی برای تصدی شهرداری تهران مخالفت میشود تا مبادا یک عضو اصولگرا خلوت شورای اصلاحطلب را به هم بزند و این شورا از انحصار این جریان خارج شود.
۴) و آخرین نکته اینکه، هدف از چنین گفتوگوهایی معمولاً حل مجهولات و پیدا کردن راهحل برای رسیدن به تفاهم و نقاط مشترک است در حالیکه برخی مسائل بدیهی و بینیاز از گفتوگو است لذا خوب است اصلاحطلبان خواهان مذاکره، برای نشان دادن حسن نیت و همچنین آمادگی برای تفاهم در موضوعات مهمتر، گامهای اولیه را بردارند.
ازجمله این گامها و شاید مهمترین آنها اعتراف به اشتباهات در حوادث پس از انتخابات ۸۸ است، حوادثی که منجربه فتنهای خسارت بار شد که برخی هزینههایش مانند تحریمها، همچنان گریبان نظام و مردم را گرفته است!
این جریان باید ثابت کند که نه به اندازه مجازات یک قاضی متخلف (که البته باید مجازات شود) بلکه یک صدم آن برای مجازات مسببان اصلی آن حوادث حساسیت دارد.
وقتی این جریان برای محاکمه و مجازات یک قاضی که فقط در حین حوادث مرتکب تخلف بزرگی شده اینقدر اهمیت قائل است و برای پیگیری مجازات وی سرازپا نمیشناسد اما از کنار جرائمی به مراتب بزرگتر و سنگینتر (دروغ بزرگ تقلب، عدم تمکین در برابر قانون، به خیابان کشیدن مردم و ایجاد اغتشاش، حمایت از آشوبگران، امیدوار کردن دشمن و...) کسانی که در ایجاد و تداوم فتنه نقش اساسی داشتند بهراحتی میگذرد و حتی قیافه حق به جانب میگیرد؛ باید به طرف مقابل حتی در سطح جریان سیاسی رقیب (چه برسد به نظام) حق بدهد که در انگیزهها و صداقتش برای گفتوگو تردید داشته باشد!
اگر اصلاحطلبان میخواهند آمادگی و انعطافشان برای «گفتوگوی ملی» باورپذیر باشد باید از چنین نقطهای آغاز کنند.