با ظهور نشريه «ملانصرالدين» در سال ١٩٠٦ ميلادي برابر با ١٢٨٥ خورشيدی، امكاني جديد براي الگو قرارگرفتن اين نشريه فراهم شد. «ملانصرالدين» از نظر ادبی، شيوه پرداختن به مسائل طنز و فكاهی و نوع سوژهيابی و همچنين از نظر تصويری مورد تأييد نشريات طنز ايران قرار گرفت و تا مدتها تأثير عمدهای بر نشريات طنز و فكاهی منطقه بر جا گذاشت.
به گزارش عطنا به نقل از شرق، آنچه در پی میآید، مقدمهای است اجمالی بر کاریکاتور ایران که سالها پیش زندهیاد محمدرفیع ضیایی، کاریکاتوریست پیشکسوت و نویسنده و پژوهشگر حوزه کارتون و کاریکاتور ایران نگارش آن را به عهده داشت، این یادداشت قرار بود ورودی کتابی باشد که به دلایلی هنوز منتشر نشده است.
اگر اين پيشفرض را قبول كنيم كه طراحي كاريكاتور در ايران با مطبوعات آغاز شده و با آن رشد كرده است، پس تاريخچهاش با تاريخ مطبوعات در ايران كموبيش برابر است. در اين نوع نگرش، مقصود ما آن بخش از كاريكاتور است كه بهعنوان كارتونهاي مطبوعاتي در نشريات به چاپ رسيده و ارائه ميشوند. بخش ديگري از طرحهايي را كه داراي عناصر كاريكاتوري است، حتي در نگارگري قديم ايران يا در كتابهاي مصور كهن نيز ميتوان يافت.
معمولا اين هجويههاي تصويري را نقاشاني گمنام طراحي ميکردند و از اين نظر به كاريكاتور نزديك هستند كه به ذكر عجايب و غرايب سرزمينهاي تخيلي يا باورهاي اغراقآميز مانند داستانهاي جن و پري و ديوها ميپرداختهاند. هدف اين مقاله، پرداختن به اين بخش از نگارههاي داراي عناصر اغراقآميز نيست، بلكه منظور ذكر مقدمهاي است بر كاريكاتور ايران از زمان شروعش در مطبوعات تا دو دهه مانده به زمان حال.
نشريه «شاهسون» شايد قديميترين نشريه طنزي باشد كه از سوی عبدالرحيم طالبوف در سال ١٨٨٨ ميلادي در منطقه ما منتشر ميشده است. اين نشريه مخفيانه وارد كشور ميشده و به مسائل داخلي ايران ميپرداخته است,١ بعد از «شاهسون»، نشريه «التودد» چاپ مصر كه به فارسي هم مطلب داشته، «شبنامه صفراف» كه در آذربايجان در سال ١٨٩٢ ميلادي انتشار مييافته و بالاخره «طلوع مصور» كه در بوشهر از سوی عبدالحميدخان ثقفي، ملقب به متينالسلطنه، در ١٩٠٠ ميلادي منتشر ميشده است. «شاهسون» و «التودد» مصور نبودهاند.
«شبنامه صفراف» نشريهاي فكاهي- انتقادي و مخالف استبداد ناصرالدينشاهي بود كه تقريبا چهار سال پيش از ترور شاه قاجار مخفيانه و با چاپ ژلاتيني در تبريز منتشر ميشده است. اين نشريه به دليل امكانات چاپ ژلاتيني، داراي تصوير هم بوده است. «طلوع مصور» نيز يكي از قديميترين نشريات طنز و فكاهي ايران است كه با داشتن مجوز انتشار رسمي، تنها شش شماره در بوشهر نشر يافته است.
«طلوع مصور» داراي كاريكاتور بوده است؛ اما اينكه كاريكاتورهايش توليدي بوده يا از نشريات خارجي برداشته ميشده و اينكه چه كسي آنها را ميكشيده است، به علت دردستنبودن نشريه نامشخص است، در سال ١٩٠١ ميلادي، برابر با ١٢٨٠ خورشيدي، در پنجمين شماره نشريه «ادب» چاپ مشهد، كاريكاتوري از «حسين الموسوي»، نقاشباشي آستان قدس رضوي، منتشر شد كه بهتازگی در بعضي از مقالات اشاره كردهاند ازجمله اولين كاريكاتورهاي مطبوعاتي ايران است. با درنظرگرفتن «طلوع مصور» كه نشريهاي صرفا فكاهي و كاريكاتوري بوده است و «شبنامه صفراف» و احتمالا شبنامههاي ديگري كه در پايان دوران ناصري بهصورت تكورقي انتشار مييافته است، كاريكاتور «حسين الموسوي» در نشريه «ادب» را بايد از اولين كاريكاتورهاي مطبوعاتي ايران دانست و نه آغازي براي كاريكاتور مطبوعاتي در ايران.
براي اينكه مقايسهاي درباره ظهور كاريكاتور مطبوعاتي در ايران و اروپا داشته باشيم، به ذكر چند تاريخ اشاره ميكنم:
مجله «كاريكاتور» در فرانسه به سال ١٨٣٠ ميلادي برابر با ١٢٠٩ خورشيدي مقارن با سلطنت فتحعليشاه قاجار، «شاري واري» در فرانسه به سال ١٨٣٢ ميلادي برابر با ١٢١١ خورشيدي، مجله «پانچ» چاپ انگلستان به سال ١٨٤١ ميلادي برابر با ١٢٢٠ خورشيدي مقارن با سلطنت محمدشاه قاجار، نشريه «فلگنده بلاتر» به سال ١٨٤٤ ميلادي برابر با ١٢٢٣ خورشيدي، چهار سال مانده به پايان دوره محمدشاه قاجار، نشريه «سيمپلي سيسي موس» در آلمان به سال ١٨٩٦ برابر با ١٢٧٥ خورشيدي مقارن با سلطنت مظفرالدينشاه قاجار و هشت سال قبل از انقلاب مشروطه.
بسياري از بزرگان كاريكاتور جهان در اين نشريات كار ميكردهاند، ازجمله ميتوان به «دوميه»، «گرانويل»، «گاوارني»، «چام»، «تينيل»، «جان ليچ»، «هاينه» و «كاسپار براون» اشاره كرد. با اين حساب، چاپ كاريكاتوري در نشريه «ادب» لااقل بايد ٧٠ سال بعد از انتشار مطبوعات طنز و فكاهي در اروپا باشد. اين در حالي است كه ما تنها به بعضي از نشريات چاپ اروپا اشاره كرديم؛ در غير اين صورت، اگر چاپ كتابهاي كاريكاتور و تابلوهاي كاريكاتوري هنرمنداني مانند «هوگارت»، «گزي»، «كاراكسي» و «بروگل» را به حساب آوريم، اين زمان بسيار طولانيتر خواهد شد.
كاريكاتور در ايران با ظهور و امكان چاپ سنگي به مطبوعات راه يافت. علت اينكه «طلوع مصور» نتوانست بيش از شش شماره منتشر شود، نبودن امكان چاپ سنگي و گراورساز و طراح اين كار بوده است. چاپهاي دستي ژلاتيني نميتوانست گستره وسيع چاپ سنگي را داشته باشد. نشريههاي ژلاتيني به صورت اعلاميههاي تكورقي به چاپ ميرسيد و بعضا داراي تصوير يا كليشهاي بود كه با كيفيت پاييني چاپ ميشد. در شماره ١٤٥ سال چهارم روزنامه «ادب» درباره چاپ كاريكاتور آمده است: «هواخواهان مكرر از ما كاريكاتور كه در نظر ارباب نظر خيلي مطبوع است خواستارند، اما به علت مقدورنبودن چاپ سنگي اين كار ميسر نميشود».
با ظهور نشريه «ملانصرالدين» در سال ١٩٠٦ ميلادي برابر با ١٢٨٥ خورشيدي، امكاني جديد براي الگو قرارگرفتن اين نشريه فراهم شد. «ملانصرالدين» از نظر ادبي، شيوه پرداختن به مسائل طنز و فكاهي و نوع سوژهيابي و همچنين از نظر تصويري مورد تأييد نشريات طنز ايران قرار گرفت و تا مدتها تأثير عمدهاي بر نشريات طنز و فكاهي منطقه بر جا گذاشت.
نشريات طنز و فكاهي ايران در مقاطع مختلف سياسي نيز قابل بررسي هستند. بهطوركلي اين مقاطع را از نظر سياسي ميتوان چنين تقسيمبندي كرد:
١) پيش از مشروطه تا زمان پيروزي انقلاب مشروطه ايران؛ در مجموع پنج نشريه.
٢) از پيروزي انقلاب مشروطه ايران تا سقوط حكومت قاجار كه شامل دو مرحله مشخص تاريخي ميشود:
الف: از پيروزي مشروطه تا بهتوپبستن مجلس شوراي ملي و توقيف نشريات ب: از سقوط محمدعليشاه قاجار تا پايان دوره قاجاري
در مرحله اول كه دوران شكوفايي مطبوعات طنز بعد از پيروزي مشروطه بوده؛ ٢٠ نشريه انتشار يافته است. در مرحله دوم نيز بعد از خلع محمدعليشاه تا پايان دوره قاجار در مجموع ٣٢ عنوان نشريه جديد منتشر شده است.
٣) از رويكارآمدن رضاشاه تا شهريور ١٣٢٠ خورشيدي در مجموع ٢٠ عنوان نشريه جديد طنز و فكاهي همراه با كاريكاتور منتشر شده است.
٤) از شهريور ١٣٢٠ خورشيدي تا كودتاي ٢٨ مرداد ١٣٣٢؛ كل نشريات طنز و فكاهي اين دوره ٦٩ عنوان بوده است.
٥) از كودتاي ٢٨ مرداد ١٣٣٢ خورشيدي تا سال ١٣٥٧؛ در مجموع ١٠ عنوان، كه سه عنوان آن مربوط به انتشار مجدد هفتهنامه، ماهنامه و سالنامه «توفيق» است كه
در سال ١٣٥٠ براي هميشه توقيف شد و چند ضميمه فكاهي در نشرياتي چون «تهران مصور» و «كشكيات». از اين ميان، در اصل، تنها مجله «كاريكاتور» به سردبيري محسن دولو را ميتوان بعد از ١٣٤٧ معتبر دانست.
٦) از پيروزي انقلاب اسلامي در سال ١٣٥٧ تا زمان حال.
جمع نشريات پنج دوره اول قريب به ١٥٠ عنوان نشريه ميشود كه با افزودن تقريبي ٥٠ نشريه بعد از انقلاب اسلامي، ميتوان گفت كه در اين شش دوره تاريخي نزديك به ٢٠٠ نشريه طنز و فكاهي در ايران منتشر شده است.
در هر دورهاي تعدادي از نشريات داراي اهميت بيشتري بودهاند و از نظر نوشتاري يا تصويري در خاطرهها ماندهاند. در دوره اول، «شاهسون»، «ادب» و «شبنامه صفراف»؛ در دوره دوم، «آذربايجان»، «نسيم شمال»، «كشكول»، «بهلول» و نوشتههاي «دهخدا» با امضاي «دخو»، «صوراسرافيل»، «حشراتالارض»، «گل زرد»، «قرن بيستم» و «ناهيد»؛ در دوره سوم نشريات «ناهيد» و «اميد»، در دوره چهارم نشريات «باباشمل»، «شهر فرنگ»، «چلنگر» و «حاجيبابا»؛ و در دوره پنجم نشريات «توفيق» و «كاريكاتور» محسن دولو,٢ دوره ششم شامل نمونههاي مختلفي از مطبوعات طنز و فكاهي است.
از جمله ادامه طنز و فكاهي سنتي در ايران كه نمونه بارز آن نشريات «گلآقا» است. ظهور نشريات تخصصي طنز تصويري مانند «كيهان كاريكاتور» و همچنين ماهنامه «طنز و كاريكاتور» به سردبيري «جواد عليزاده» كه از سال ١٣٦٩ تا امروز منتشر ميشود. ارائه كاريكاتور مطبوعاتي در بسيار از روزنامهها و نشريات سياسي و اجتماعي نيز از ديگر تحولات دو دهه اخير بوده است.
در نشريات دورههاي نخستين با موضوعات مختلفي روبهرو ميشويم كه اهم آنها عبارتاند از: روي جلد، پشت جلد، سرمقاله، شعر، لطيفه، نكته، داستان كوتاه، كليشههاي تزیيني، مصورسازي لطيفهها، كاريكاتور چهره و كاريكاتورهاي اجتماعي و سياسي.
بنا به تجربه عظيم ايرانيان در زمينه ادبيات بهویژه در شعر، اشعار ارائهشده در اين نشريات داراي قالببندي و قدرت بيشتري هستند. نوع سادهنويسي در قطعهها و داستانهاي كوتاه نيز درخور توجه و بررسي است؛ اما درباره تصوير تا مدتها به علت مشكلات چاپ سنگي صفحات خاصی را كه معمولا روي جلد و پشت جلد بوده به كاريكاتور اختصاص ميدادند. يكي از مشكلات ايندسته از كاريكاتورها اين است كه بسياري از آنها امضا ندارند و اگر هم امضا دارند چندان خوانا نيست.
در مواردي شيوه و سبك كار نيز كاملا در حال تغيير است و نشان ميدهد از تصاوير ديگران بهویژه كارهاي خارجي اقتباس ميشود. اين روند دستکم تا پايان دهه ١٣٢٠ ادامه دارد. اغلب طراحان اين كاريكاتورها نقاشان زبردستي هستند و آتليه شخصي و كارگاههاي آموزش هنري دارند. بسياري نيز به كارهايي ديگري چون طراحي جلد و تصويرسازي كتاب ميپردازند. بیشتر كارهاي آنها به طراحي شباهت دارد تا كاريكاتور. اولين كاريكاتورها داراي گويشهاي بادكنكي يا بالنهاي گويش نيستند. گرچه همه كاريكاتورها داراي شرح است و اين شرحها يا بهصورت نوشته زير كاريكاتور يا با شمارهگذاري هر صفحهاي در حاشيه طرح توضيح داده شده است.
بسياري از هنرمندان در آن دوره در چاپخانهها بهعنوان گراورساز كار ميكردهاند. گراورسازان افراد هنرمند و ماهري بودند كه طرحهاي ديگران را روي سنگ پياده ميكردهاند و گاهی خود خالق طرح هم بودهاند كه در اينصورت فقط نام گراورسازي در امضاي كاريكاتور آمده است. كارگاههاي گراورسازي كه معمولا در كنار يا همراه با چاپخانه بوده، كار چاپ سنگي را انجام ميدادند.
گرچه تعداد كاريكاتوريستها و طراحان هجويههاي تصويري نسبت به نويسندهها و شاعران كمتر است، اما تعداد مصوران هم كم نبوده است. در اين مقدمه ما نميتوانيم به شيوه كار هیچكدام اشاره و تنها به نام آنها يا نامي مستعار از آنان اشاره ميكنيم. پيش از ذكر اسامي بايد به اين نكته اشاره كنيم كه از دهه ١٣٤٠ به بعد جرياني نو در كاريكاتور ايران ظهور كرد كه راهي را براي بازبيني و كاريكاتور و گامي به جلو گشود.
اين كار از سوی كساني مانند «رسام ارژنگي»، «جعفر تجارتچي»، «حسين بنايي»، «بيوك احمري» و «غلامعلي لطيفي» شروع شده بود و هركدام از اين طراحان بهگونهاي بر پيشرفت كاريكاتور در ايران تأثير گذاشته بودند، اما در دهه ١٣٤٠ بهدليل تماس بيشتر با شيوه كاريكاتور اروپا و دريافتهاي جديد از تصوير و موج مدرنيسمي كه از سوی نشريات آن زمان و هنرمندان رايج ميشد، تحول خاصي در كاريكاتور ايران ايجاد كرد. به اين ترتيب شيوههاي ساده فكاهيِ اجتماعي و برداشتهاي رايج چند دهه كاريكاتور ايران زمينهاي پيدا كرد تا از طرفي به مفاهيم كلي و جامعتر و از طرف ديگر به مفاهيم كوچكتر و انتزاعي بپردازد. به مرور ادبيات از تصوير جدا شد و در چندين سال كاريكاتور بهعنوان يك اثر هنري جاي خود را باز كرد. طبعا اين زايش جديد ساده نبود. بحثهايي درگرفت و نقد كاريكاتور نيز از همان دهه ١٣٤٠ در ايران شروع شد.
از آن تاريخ دو ژانر كلي در كاريكاتور ايران معمول شد؛ يكي شيوه سنتي كه با وجود همه دستاوردهاي خود در تاريخ تحولش به روش سنتي خود در مطبوعات ادامه داد و ديگري شيوه جديد كه جاي خود را در نشريات روشنفكري، ادبي و جدي باز كرد. شيوه دوم در ساليان اخير نهتنها مطبوعات را ترك نكرد، بلكه با حفظ روش خود به گستردهترين عرصه مطبوعاتي يعني روزنامهها نيز گام نهاد. نسل جديد كاريكاتوريستهاي ايران مرهون دستاوردهاي شيوه دوم كاريكاتور در ايران هستند.
گرچه بسياري از آنها كار خود را با نشرياتي شروع كردند كه مطابق با اصول سنتي كاريكاتور ايران و بنا به طيف گسترده خوانندگان خاص و مخاطبان خود موازين سنتي اين هنر را دنبال ميكردند. بنا به يك برداشت كلي، هر دو دسته را موفق ميبينيم. اين نظر درست است كه هر جرياني بنا به ضرورتي امكان وقوع و ادامه مييابد، اما اين راه كوبيده شده را چه كساني هموار کردند؟ شايد ما تنها بتوانيم با احترام نامي از آنها ببريم تا در اين صفحه كه میخواهد به هنر کاریکاتور ایران با نگاهی موشکافانه و تخصصی بپردازد، يادي از فعالان و استادان اين هنر كرده باشيم.
حسين طاهرزاده، بهزاد، حسن محمدزاده، حسين الموسوي، ر. رحيمزاده، حسينخان شيخ، حسينعلي، ميرزاآقا عليرضا، ميرزاعلي مزين، مصطفي معتضدي، رسام ارژنگي، كريم مقصودي، ميرزاعبدالله وزيرزاده، رحمتالله زنديه، حسين بنايي، فرخ وحيد، علياصغر نيكزاد، م. سياح، جلال نعمتاللهي، پرويز خطيبي، جلال ميربابايي، مرتضي صوتي، ن. هما، ح. شادانفر، ب. نصيري، ماهر، شاهرخ باصري، س. صبا، روحالله داوري، وارتكس درهوانسيان، ن. اعتمادي، ياسري، وثوق، حسين توفيق، طوافزاده، ولفگانگ ويليات، مرتضي خانعلي، يحيي خالقي، آلبرت حكاكيان، ماشاءالله ادهمي، كوروش سليماني، فرامرز گلزاده، شريفي، بنيعزيزي، آذربد، دكتر جمشيد وحيدي، بيوك احمري، محسن دولو، جعفر تجارتچي، حسن توفيق، غلامعلي لطيفي، اردشير محصص، كامبيز درمبخش و احمد سخاورز.
پينوشت:
١. بايد تأكيد كنيم كه واژه «طنز» درباره بسياري از نشريات كاربرد درستي ندارد. بعضي از نشريات فكاهي بودهاند. عدهاي به علت داشتن مقالات انتقادي و گاه نوعي «شوخطبعي» در شمار طنز به حساب آمدهاند. با اين جهت ذكر واژه طنز، نشانه گسترهاي است از فكاهي، هجو، هزل و انتقاد.
٢. مشخصكردن اين نشريات كه از ميان نزدیک به ٢٠٠ نشريه انتخاب كرديم به اين علت است كه بسياري از نشريات طنز و فكاهي، كمكيِ نشريات ديگر بودهاند و در زمان توقيف نشريه اصلي منتشر ميشدهاند. مانند «ناهيد» كه چندين نشريه يدك داشت يا بعضي از نشريات كه در يك يا چند شماره بيشتر منتشر نشدهاند يا عمر بعضي از آنها از چند ماه تجاوز نكرده است.