گلخانه سابق پارک شهر، در قامتی نو و زیبا، ورودی ضلع شمالی، قدیمیترین بوستان تهران را مزین به نام صلح کرده است. موزه صلحی که به همت جمعی از جانبازان شیمیایی هشت سال دفاع مقدس برپا شده است. موزه صلح، ترکیبی زیبا از مدافعان وطن در طول 8 سال دفاع مقدس دیروز و فعالان جوان امروز است.
ترکیب سنی موزه بخشی از جذابیتهای آشکار آن است. طیف سنی متنوع موزه موجب میشود عموم بازدیدکنندگان آن به هیچ عنوان آن را کسل کننده نیابید. مردان جوان با خوشرویی بازدیدکنندگان را همراهی میکنند تا جانبازان با تمام احساس خود، ماوقع جنایات بشری در جنگ تحمیلی و رشادتهای مدافعان را روایت کنند.
حمید صالحی، جانباز شیمیایی و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی است که در 14 سالگی به جبهه رفته و در اثر جراحات بمب شیمیایی تمام بدنش تاول میزند. هنوز پس از سه دهه درگیر اثرات منفی مواد شیمیایی است. وی درباره ایده موزه صلح به 13 سال پیش سفر میکند که با برقراری ارتباط با یک گروه ژاپنی، ایده موزه صلح از آنان اقتباس میشود.
وی دلیل برپایی چنین موزهای را در مقتضیات زمانی جستجو میکند که تبلیغات گستردهای در جهان مبنی بر معرفی ایران به عنوان کشوری خشونتطلب، جنگطلب و حامی تروریست بودن به راه افتاده است و میگوید: «جانبازانی که دیروز از کشور خود دفاع کردهاند، حال با پایان یافتن آن در پی ایده صلح رفتهاند. موزه صلح حاصل اتحاد جانبازان شیمیایی است که منجر به همکاری شهرداری برای در اختیار گذاشتن ساختمان کنونی موزه میشود. مدافعان دیروز، علاوه بر اینکه امروز میخواهند بگویند که نه تنها حامی جنگ و تروریسم نیستند؛ بلکه خواستار آن هستند که به جهانیان بگویند که خود آن ها قربانی خشونتطلبی دشمن هستند.»
این استاد دانشگاه انگیزه جانبازان حاضر در موزه را این گونه بیان میکند: ما که قربانی شدیم؛ لذا تلاش میکنیم تا پس از ما دیگر انسانی قربانی این سلاح نشود. در اینجا ایدههای صلح را دنبال میکنیم و جانبازان مروجان صلح شدهاند.
او با ذکر خاطرهای از حضور یک گروه امریکایی در موزه صلح ایران میگوید: «این افراد بازمانده جنگ ویتنام بودند. در دیدار از موزه و پس از دیدن تصاویری از بمباران اتمی هیروشیما و شیمیایی سردشت به ما گفتند چرا خجالت نمیکشید؟ چرا به سردمدارانتان نمیگویید به دنبال سلاح هستهای نروید. از او پرسیدم چه شغلی دارد و به من گفت به شما ربطی ندارد.
مترجم گفت استاد یکی از دانشگاههای ویرجینیاست. به او گفتم برای استادی مثل شما متاسفم. چون تصاویری که اینجا میبینید، تصویری هواپیما B-29 است که شش آگوست 1345 بمب اتم روی هیروشیما انداختید. این جانبازان شیمیایی هم که اینجا میبینید، بواسطه مواد شیمیایی شرکتهای امریکایی و هلندی و آلمانی این گونه شدهاند. ما که نه سلاح هستهای داریم و نه به دنبالش هستیم. خودمان هم که قربانی شدیم. حالا ما باید خجالت بکشیم و سر شما بالا باشد؟
صحبت دیگرم با او این بود که شما همان هواپیمای B-29 را در واشنگتن قرار دادید و سالانه میلیونها دلار از آن کسب درآمد میکنید. فردی که با آن هواپیما بمب اتمی روی هیروشیما انداخت چند سال پیش درگذشت و شما باشکوهترین مراسم تجلیل را از او گرفتید. شما تمام جنایتهایتان را تجلیل میکنید، حالا ما به سردمدارانمان باید چیزی بگوییم؟ کجاست سند ادعاهایتان؟»
صالحی با تاسف از بایکوت خبری جنایات قدرتهای جهان تصریح کرد: «دنیای امروز وانفسا و پر از نامردی است. هزاران جنایت صورت میگیرد و هیچ خبری نیست. بیخبری سکوت مرگباری است که دنیا را فراگرفته است. همین روزها را شاهد باشید که هواپیما F-15 عربستان با خلبان اسراییلی روی مردم مظلوم یمن بمب میاندازد و ما که از این مردم حمایت میکنیم را حامی تروریسم میخوانند و خودشان که تروریست هستند، میشوند ناجی و صلحطلب.
دوست داریم قطرهای از دریایی باشیم که ترویج صلح میکند. این ایدهها را از امام گرفتیم که به ما یاد داد نه زیر بار ظلم روید و نه ظلم بشنوید و نه به کسی ظلم کنید. براساس همین ایده امام است که اینجا به دنبال صلح هستیم.»
او در انتها خاطرهای از حضور سفیر فنلاند نقل کرد و گفت: «سفیر فنلاند به دیدن موزه آمد و گفتیم ما اولین موزه صلح در خاورمیانه را تاسیس کردیم. وی گفت من در بیتالمقدس موزه صلح دیدم. من گفتم آن موزه شیطان است. وی در واکنش گفته من گفت من دیدم که آنجا نوشته شده بود Pease Museum و من گفتم او آنجا مینویسد ولی درونش پوسیده است.»
از جانباز دیگری که در موزه صلح بود، تقاضای مصاحبه شد و او مهزیار بابایی، مسئول آموزش موزه را معرفی کرد. مهزیار بابایی جوانی است که با شروع فعالیت داوطلبانه در موزه صلح، در کنار جانبازان وظیفه اشاعه فرهنگ صلحطلبی را پذیرفته است. او درباره حضور جانبازان شیمیایی میگوید: جانبازان موزه شرایطی دارند که به مراتب بیش از یک فرد عادی بازدیدکننده را تحت تاثیر قرار میدهند.
کسی که روی ویلچر نشسته است ما را به این فکر میاندازد که چه هدفی داشته که جاناش را برایش گذاشته؟ میدانسته ممکن است زنده بازنگردد. این آرمان و غیرتی که داشته نسبت به کدام سرزمین و دین بوده است؟ این برای بسیاری از افرادی که به این جا میآیند مهم است.
بابایی هم خاطرههای زیادی از حضورش در موزه دارد. درباره جذابیت کارش میگوید: «چهارشنبه هفته گذشته سه شخصیت دانشگاهی از فنلاند به محض ورود به تهران و اطلاع از وجود موزه صلح در تهران، صبح زود خود را به اینجا رسانده بودند و از این رو این بازدید برای من بسیار ارزشمند بود. آن روز از عزیزان جانباز راوی کسی در موزه حاضر نبود و من میبایست بدون حضور آنان از میهمانان پذیرایی میکردم.
در پایان بازدید مهمانان فنلاندی به قدری تحت تاثیر داستان ایران قرار گرفته بودند که بلافاصله به گلزار شهدا و مرقد امام خمینی(ره) رفتند. حتی بسیاری از افراد مشهور بینالمللی پس از بازدید از موزه اعتراف میکنند که نسبت به بمباران شیمیایی ایران بیاطلاع بودهاند. جانبازان ما خود مصداق مظلومیت کشور ما هستند و متاسفانه نمیدانیم تا کی در خدمت این عزیزان هستیم. سال گذشته دو نفر از جانبازان شیمیایی داوطلب موزه به شهادت رسیدند.»
وی درباره اندیشه برپایی موزه صلح میگوید: «ما فقط طی هشت سال جنگ تحمیلی مورد ظلم دنیا قرار نگرفتیم و بعد از آن هم کملطفیها ادامه داشته است. ما مردم صلحدوستی هستیم. کشوری هشت سال به ما حمله کرد که امروز پرچماش در این موزه وجود دارد. فعالان موزه صلح تهران خود قربانیان سلاحهای شیمیایی هستند که با فعالیتهای صلحطلبانه خود تلاش میکنند تا آخرین قربانیان این سلاحها باشند.»
مسئول آموزش موزه صلح تهران با بیان اینکه سلاحهای کشتار جمعی همواره موضوع مورد بحث حقوق بینالملل بوده است، ایران و ژاپن را در این خصوص مشابه دانست و افزود: «به این خاطر که هر دو کشور قربانی سلاحهای کشتار جمعی، شیمیایی در ایران و اتمی در ژاپن، هستند ارتباط نزدیکی بین این دو کشور ایجاد شده است تا بتوانند حرکتی مثبت و موثر در راستای برقراری صلح ایجاد کنند.
این ایده در نهایت توسط آقای ماتسوئی، شهردار هیروشیما، منجر به تشکیل "سازمان بینالمللی شهرداران صلح" شد. در بدو تاسیس این سازمان ژاپن به سبب میزبانی، موفق به عضو کردن تقریباً تمام شهرداران شهرهای خود شد و تا ابتدای سال 2015 تعداد 1559 عضو را ثبت کرده است. کشورهای دیگر نیز وارد عرصه شدند و جای خالی ایران به عنوان یک قربانی بزرگ جنگ بسیار محسوس بود. دیر شروع شد ولی خیلی خوب شروع شد و امروزه ایران با پشت سر گذاشتن دیگر کشورها با 628 عضو در جایگاه دوم تعداد اعضا در جهان است و حتی میتواند جایگاه خود را بهبود بخشد. پس از ایران کشورهای ایتالیا، آلمان، بلژیک، اسپانیا، امریکا، نیکاراگوئه، فرانسه و عراق حائز رتبههای سوم تا دهم هستند.»
وی درباره اهمیت شهرداران صلح تصریح کرد: در حال حاضر در مرحلهای هستیم که میبایست اعضا را جذب کنیم. اما دبیرخانه سازمان بینالمللی شهرداران صلح که در موزه صلح تهران قرار دارد پیشتر از دیگر کشورها فعالیتهای آموزشی خود را شروع کرده است.
بابایی با اذعان به این مساله که ایران در جایگاه شاخصی در حوزه شهرداران صلح قرار دارد، گفت: در ایران ما یک گام پیش از ژاپن برداشتیم و ضمن افزایش اعضاء کارگاه آموزشی برای شهرداران ایرانی عضو سازمان برگزار میکنیم.
وقتی از او درباره فعالیتهای هنری موزه با محوریت صلح پرسیده شد، پاسخ داد: بسیاری از هنرمندان بصورت داوطلبانه در موزه صلح تهران فعالیت آموزشی دارند. پیشنهاد فعالیتهای هنری خارجی نیز داشتهایم. خانم مکسی بلاها سال گذشته در سفر به ایران در موزه صلح اجرایی به همراه گروه خود داشتند. موزه از این فعالیتها حمایت میکند. موزه صلح تهران سال گذشته لوکیشین فیلم سینمایی "حکایت عاشقی" نیز بود که فضای حلبچه را تداعی میکند. هنرمندان تئاتر از فعالین موزه برای اجراهای خود دعوت میکنند و اینگونه همکاری و ارادت خود را حفظ میکنند. فضای باز موزه به برکت حضور جانبازان عزیز است.
مجسمه نصب شده در مرکز پارک شهر نماد صلح در فرهنگ ایرانی است. بارها سفرای کشورها و نمایندگان تشکلهای بینالمللی در این مکان به شهدای دفاع مقدس ایران ادای احترام کردهاند که این اتفاق میتواند برای مردم بزرگ ایران نیز پیام صلح داشته باشد.
تسنیم