۱۸ خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۵۳
کد خبر: ۱۱۰۴۲
naft

کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی در یکسال اخیر، یکی از مهمترین اتفاقات قابل تأمل در یک دهه اخیر در بازار انرژی است. این مسئله به نوبه خود باعث شده است رفتار کشورهای مصرف کننده و تولید کننده نفت، چه در سطح سیاستگذاری و چه در سطح مراودات سیاسی و اقتصادی تحت تأثیر قرار بگیرد.

به گزارش صدای ایران؛ تاکنون بحثهای کارشناسی مختلفی در مورد علت کاهش قیمت نفت از سوی کارشناسان مختلف سیاسی و اقتصادی صورت گرفته است که هر کدام از آنها بر جنبه ای از واقعیت دست گذاشته اند.

کاهش تقاضای جهانی نفت، افزایش تولید نفت غیر متعارف از سوی کشورهای آمریکای شمالی، افت اقتصادی کشورهای صنعتی، مسائل سیاسی و.... از جمله دلایل این کاهش بیان شده است. در این نوشته، ضمن پرهیز از مباحث علت¬یابی موضوع کاهش قیمت نفت، به بررسی امکان پایایی وضعیت کنونی قیمت نفت در بازار انرژی می پردازیم.

همانطور که در بررسی دلایل کاهش قیمت نفت به عوامل سیاسی و اقتصادی توجه می¬شود، در ارزیابی پایایی وضعیت کنونی بازار نفت در آینده نیز باید به عوامل سیاسی و اقتصادی توجه کرد. شواهد اقتصادی و سیاسی نشان می دهد، قیمت نفت در میان مدت نمی¬تواند در سطح پائین باقی بماند.

در زمینه متغیرهای اقتصادی باید گفت، رشد اقتصادی نسبتاً ثابت قدرتهای نوظهور اقتصادی مثل چین و هند در شرق آسیا، عدم توانایی رقابت نفت غیر متعارف مثل نفت شیل در بلند مدت و منافع سرمایه داران در سوختهای متعارف باعث می شود قیمت نفت در یکی دو سال آینده در وضعیت کنونی باقی نماند.

هم چنین در زمینه عوامل سیاسی نیز باید به دو عامل عدم توانایی رقابت سیاسی کشورهای تولید کننده مثل عربستان در نتیجه کاهش ذخایر ارزی و نیز ماهیت موقت رقابت سیاسی اشاره کرد. در ذیل به این موارد می پردازیم:

متغیرهای اقتصادی:

• رشد اقتصادی اقتصادهای نوظهور و افزایش مصرف نفت:

یکی از دلایل افزایش قیمت نفت در یک دهه اخیر، افزایش میزان تقاضای آن از سوی کشورهای در حال رشد شرق آسیا بویژه چین و هند بوده است. از آنجائیکه بین میزان مصرف انرژی با رشد اقتصادی ارتباط معناداری وجود دارد، این کشورها به منطور حفظ رشد اقتصادی خود، باید انرژی بیشتری را مصرف کنند.

بررسی های انجام شده نشان می دهد میزان مصرف انرژی در کشورهای Non-OECD تا سال ۲۰۴۰ روند رو به رشدی داشته باشد. (۶/۱ درصد در سال). عمده این مصرف مرتبط با کشورهای آسیایی است.

اهمیت این موضوع از اینجا ناشی می شود که کشورهای نوظهور اقتصادی که رقیب جدی ایالات متحده در عرصه اقتصادی محسوب می¬شوند، به منظور جبران مایحتاج انرژی خود به میزان قابل توجهی به واردات نفت نیازمند هستند.

در این میان منطقه خاورمیانه به دلیل ذخایر فراوان انرژی و موقعیت ژئوپولیتیکی می تواند جایگاهی ویژه در استراتژی انرژی آنها داشته باشد. دو کشور چین با رشد اقتصادی ۸/۱ و هند با رشد اقتصادی ۵/۳ درصد در سال مهمترین پتانسیل های بازار اقتصادی نفت خاورمیانه هستند.

با توجه به رقابت اقتصادی ایالات متحده با قدرتهای نوظهور شرق آسیا، این کشور نمی تواند نسبت به نقش آفرینی این قدرتها در منطقه خاورمیانه در عرصه انرژی بی تفاوت باشد.

بنابراین، منافع ایالات متحده ایجاب می¬کند که همچنان در رقابت با این قدرتهای نوظهور، بخش اعظم نیازهای انرژی خود را از خاورمیانه تأمین کند تا همچنان مهمترین بازیگر در بازار انرژی آنها باقی بماند.

چرا که در غیر این صورت این قدرتهای اقتصادی شرق آسیا خواهند بود که به مهمترین بازیگران منطقه خاورمیانه، به واسطه نقش آفرینی در بازار انرژی، تبدیل خواهند شد. رقابت قدرتهای اقتصادی در زمینه تقاضای انرژی، به طور طبیعی موجب افزایش قیمت¬های انرژی خواهد شد.

• عدم توانایی رقابت سوختهای غیر متعارف با سوختهای متعارف
توسعه فن¬آوری شیل¬های نفتی و بهره برداری از منابع غیر متعارف انرژی و به عبارتی منابع «Tight Oil» در سالهای اخیر، از سوی کشورهای مصرف کننده مثل ایالات متحده، یکی از مهمترین راهکارهای تلاش در جهت امنیت انرژی بوده است. آنچه بیش از همه در سالهای اخیر باعث تشویق این کشورها به سمت منابع نفتی شیل شده است، تحولات بازار انرژی و پیشرفتهای تکنولوژیک بوده است.

در این میان ایالات متحده به عنوان بزرگترین مصرف کننده نفت، بیش از دیگر کشورها استفاده از نفت شیل را در دستور کار خود قرار داده است. این کشور در نتیجه روی آوردن به سمت بهره برداری از منابع نفتی شیل، توانسته است نه تنها بر تولید نفت خود بیفزاید بلکه از میزان وابستگی خود به منابع وارداتی نفت بکاهد.

در سال ۲۰۱۴ میزان تولید نفت آمریکا به میزان ۷/۸ میلیون بشکه در روز رسید که معادل ۲/۱۶ درصد رشد را نشان می دهد. بر اساس داده های سازمان اطلاعات انرژی آمریکا پیش بینی می¬شود مجموع تولید نفت آمریکا تا سال ۲۰۱۵ به ۱۰ میلیون بشکه در روز برسد. اما موضوع رقابت سوختهای غیر متعارف با منابع متعارف را باید از چند زاویه مورد بررسی قرار داد.

اولین مسئله ای که باید به آن توجه کرد این است که تولید نفت شیل در قیمت بسیار بالای نفت متعارف توجیه اقتصادی دارد. از آنجائیکه تولید نفت شیل مستلزم استفاده از فن آوریهای پیشرفته مثل حفاری افقی و هیدرولیکی است، این موضوع باعث افزایش هزینه در تولید نفت شیل می شود.

بر اساس اطلاعات موجود هزینه هر چاه نفت شیل ۳ تا ۱۲ میلیون دلار است که در مقایسه با چاههای متعارف این میزان بسیار بالا است. همین موضوع باعث می شود که سوختهای متعارف همچنان به عنوان مهمترین منبع تأمین نیاز انرژی نقش آفرینی کنند.

از طرف دیگر باید به مسئله کاهش بهره وری این چاهها در مقایسه با چاههای متعارف نفت، اشاره کرد. از آنجائیکه میزان بهره وری چاههای شیل در مقایسه با چاههای نفت متعارف بسیار پائین است،(در یک سال اول تولید، میزان بهره وری آنها به نصف کاهش می یابد) به منظور حفظ سطح تولید باید چاههای زیادی در سال حفر شود که این مسئله نیز به نوبه¬ی خود میزان هزینه آنها را بالا می برد.

بر اساس همین هزینه بالای تولید است که گفته می شود هزینه تولید هر بشکه نفت شیل بطور متوسط از بین ۵۵ تا ۷۵ دلار در نوسان است.

برای مثال داكوتاي شمالي به عنوان مهم‌ترين منبع توليد شيل نفت‌ها براي توليد هر بشكه شيل نفت بايد ۵۴ دلار كنار بگذارد تا تنها بتواند هزينه‌هاي خود را تأمين كند؛ اين رقم در مناطق ديگر و ساير سرمايه‌گذاران بين ۶۰ تا ۷۵ دلار برآورد مي‌شود.هر چند فن آوریهای نوین حفاری همزمان این چاهها را میسر کرده است اما افزایش این چاهها نیز در یکی دو سال اخیر نتوانسته است میزان تولید نفت شیل را حفظ کند.

یکی دیگر از عواملی که باعث می¬شود نفت شیل توان رقابت با نفت متعارف نداشته باشد، تأثیرات زیان بار محیط زیستی است که در نتیجه تولید گازها ی گلخانه ای از خود برجای می گذارند.

باید توجه داشت که در فرایند تقطیر این نوع نفت، گازهایی مانند دی اکسید سولفور، سرب و اکسیدهای نیتروژن در هوا آزاد می شود که این گازهای آلاینده انتشار گازهای گلخانه‌ای ناشی از استخراج نفت شیل را دو برابر نفت خام طبیعی می‌کند.

به طوری که تولید روزانه صد هزار بشکه نفت شیل ۱۰ میلیون تن گازهای گلخانه‌ای وارد هوا می‌کند. این مسئله با هشدارهاي شديد سازمان‌ها و انجمن‌هاي حفاظت از محيط‌زيست همراه شده است؛ چراكه با عدم توقف اين فرآيند، اقليم آب و هوايي جهان دچار تغييرات منفي مانند گرم شدن كره‌زمين و ايجاد گازهاي گلخانه‌اي مي‌شود.

همچنین باید به موضوع توجه کرد از آنجائیکه برای تولید هر بشکه نفت شیل به ۲۵ لیتر آب نیاز است تا بتوان با استفاده از فناوری شکست هیدرولیک آن را استحصال کرد، و از طرفی دیگر با توجه به اینکه نیمی از منابع شیل در مناطق کم آب واقع شده اند، این وضعیت به بحرانی تر شدن وضعیت محیط زیست انسان ها منجر خواهد شد. ضمن اینکه در فرآیند استفاده از فن¬آوری شکست هیدرولیک مواد شیمیایی مضری آزاد می شود که آب آشامیدنی و محیط زیست را تهدید می کند.

متغیرهای سیاسی:
در بیان دلایل کاهش نفت، بسیاری به نقش عوامل سیاسی مثل رقابت آمریکا و روسیه و یا تنش میان ایران و غرب بر سر موضوع هسته ای اشاره می کنند. آنها دلیل کاهش قیمت نفت را اقدامی سیاسی از سوی غرب و آمریکا علیه ایران و روسیه می دانند.

اختلاف ایران و عربستان در اوپک بر سر مسئله تعیین سقف تولید در یکسال اخیر، گویای همین موضوع است. کشور عربستان به عنوان رقیب جدی ایران در منطقه خاورمیانه، پس از تحریم های فلج کننده ایران از سوی غرب در سالهای اخیر، توانسته است با افزایش میزان تولید، خلاء بازار نفتی ناشی از تولید ایران را پر کند. این اقدام هم در هماهنگی با با قدرتهای بزرگ و هم در جهت افزایش فشارهای اقتصادی با ایران صورت گرفته است.

این امر در حالی اتفاق افتاده است که با وجود کاهش قیمت نفت در یکسال اخیر، این کشور به منظور توازن عرضه و تقاضا، حاضر به کاهش میزان تولید خود نبوده است. نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تا چه اندازه می توانند با این شرایط کنار بیایند؟ این موضوع را می توان با توجه به نوع اقتصاد آنها در نظر گرفت.

کشورهای نفتی حوزه خلیج فارس، در یک دهه اخیر که قیمت نفت بالا بود توانستند به میزان قابل توجهی به در آمدهای نفتی خود بیافزایند و از آن طریق ذخایر ارزی فراوانی را انباشت کنند. افزایش میزان ذخایر ارزی می تواند پشتوانه محکمی برای مواقع بحرانی از جمله شرایط کسری بودجه باشد.

در اثر کاهش قیمت نفت در یک سال گذشته، درآمد نفتی کشورهای حاشیه خلیج فارس کاهش چشمگیری یافته است. برای مثال عربستان که روزانه ۷ ميليون بشكه نفت صادر مي‌كند، با سقوط كنوني قيمت‌ها، درآمد نفتي‌اش ۳۵ درصد كاهش يافته ‌است.

کاهش درآمد نفتی به معنای افزایش کسری بودجه کشورهای نفتی است. صندوق بين‌المللي پول پيش‌بيني كرده كه مازاد بودجه كلي اين كشورها در سال ۲۰۱۴ رقمي معادل ۷۶ ميليارد دلار بوده اما به دلیل کاهش درآمدهای نفتی، اين مازاد بودجه امسال به كسري بودجه ۱۱۳ ميليارد دلاري تبديل مي‌شود.

بنابراین، می توان گفت کشورهای تولید کننده نفت حاشیه خلیج فارس در میان مدت به شدت از این وضعیت کاهش قیمت نفت متضرر خواهند شد و به منظور غلبه بر این شرایط چاره¬ای جز همکاری با دیگر کشورهای عضو اوپک در زمینه سقف تولید نخواهند داشت.

نکته ی دیگری که در زمینه متغیرهای سیاسی باید مورد توجه قرار بگیرد این است که از آنجائیکه ماهیت مناقشات سیاسی امری است کاملاً وابسته به شرایط و مقتضیات زمانی، نمی توان از آن به عنوان یک متغیر مطمئن در تعیین قیمت نفت یاد کرد.

بنابراین، ممکن است با تغییر شرایط سیاسی، این مناقشات جای خود را به همکاری داده و به تبع آن بازار جهانی نفت نیز تحت تأثیر قرار گیرد.

برای مثال، با به توافق رسیدن ایران و غرب در زمینه موضوع هسته ای، ممکن است کشورهای متحد آمریکا در منطقه در چارچوب اوپک همکاری های لازم را در زمینه میزان سقف تولید با این کشور را آغاز کنند. همکاری اعضای اوپک به عنوان یک نهاد تنظیم کننده قیمت در بازار نفت می تواند نقش این کارتل را مثل گذشته در تنظیم قیمت بازار احیاء کند.

بر اساس آنچه گفته شد می توان اینگونه نتیجه گرفت که به نظر می رسد قیمت نفت در میان مدت در سطح کنونی بازار باقی نخواهد ماند.

این موضوع با توجه به دو متغیر اقتصادی و سیاسی از جمله رشد اقتصاد های نوظهور مثل چین و هند و تغییر معادلات رقابت بر سر منابع انرژی خاورمیانه، عدم توانایی رقابت انرژیهای غیر متعارف با نفت متعارف و بالابودن میزان هزینه تولید آنها در مقایسه با نفت متعارف، هم چنین با توجه به ماهیت ناپایدار مناقشات سیاسی، قابل درک خواهد بود. به طوری که بسیاری بر این عقیده اند که قیمت منطقی نفت با توجه به هزینه بالای نفت شیل بین ۷۰ تا ۸۰ دلار است.

*مرتضی شکری، دانشجوی دکترای روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی تهران

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار