دکترنجفقلی حبیبی به تازگی توسط آقای روحانی، رئیس جمهور کشور به عنوان عضو هیات امنای
سازمان اسناد و کتابخانه ملی منصوب شده است. دکتر حبیبی از جمله سیاستمداران اصلاح طلب است که از سال ۱۳۷۶ تا سال ۱۳۸۴ ریاست
دانشگاه علامه طباطبایی را برعهده داشته است. وی در گفت وگویی با «آرمان» درباره دیدگاه مردم نسبت به
رابطه ایران و آمریکا تصریح می کند: «در شرایط فعلی دیدگاه مردم نسبت به
رابطه با آمریکا نسبت به گذشته تغییر پیدا کرده است. مردم ایران مردمی صلح طلب هستند و هیچ گاه به دنبال جنگ و درگیری نبوده و نخواهند بود. مردم گمان می کنند با تعامل مثبت و سازنده با جهان «حیثیت ملی» ایرانیان محفوظ می شود و حتی ارتقا می یابد. ملتی که چنین درخواستی دارد، ملتی آگاه و فهیم است که مقتضیات زندگی در جامعه جهانی را درک کرده است. مردم به خوبی به این مساله آگاهی دارند که رفتارهای تنش زا و غیرمنطقی علاوه براینکه هیچ کمکی به بالابردن کیفیت زندگی آن ها نمی کند بلکه سبب مشکلاتی خواهد شد. اگر کشوری از عناصر جهانی و همگانی که برای تمامی ابنای بشر است، استفاده نکند در مرحله اول به خود ضرر و زیان رسانده و در مرحله دوم سبب آسیب به دیگر کشور ها شده است. به نظر من نباید با مسائل سیاسی مانع این اتفاق مهم شد». در ادامه متن گفت وگوی «آرمان» با دکتر نجفقلی حبیبی را از نظر می گذرانید.
ایران و ۱+۵ پس از ماه ها رایزنی و گفت و گو سرانجام به راه حل نهایی دست پیدا کردند. این موفقیت بزرگی برای دولت آقای روحانی که بنا به اظهارنظر برخی از کار شناسان مسائل داخلی را به برداشتن تحریم گره زده بود، می باشد. به نظر شما آقای روحانی پس از برداشتن تحریم ها چه برنامه هایی را باید در دستور کار خود قرار بدهد؟
بنده نمی پذیرم که آقای روحانی تمام
مشکلات اقتصادی داخلی را به برداشتن تحریم ها گره زده است بلکه باید عنوان کرد یکی از مسائل مهم دولت برداشتن تحریم های خارجی بوده است. تعامل مثبت وسازنده با جهان یکی از راه های به وجود آمدن فضای مناسب اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور است. برای اداره صحیح و منطقی امور باید مدیریت داخلی همراه با عقلانیت باشد و هم اینکه در عرصه بین المللی اهداف کشور به صورت صحیح و منطقی و بدون تنش زایی مطرح شود. در قرن بیست ویکم اگر کشوری قصد داشته باشد به تنهایی و بدون هماهنگی با المنتهای جامعه جهانی حرکت کند ممکن است با مشکلات زیادی روبه رو شود. امروزه تعامل با جهان پیرامون و داشتن وجهه منطقی در عرصه بین المللی یکی از الزامات زندگی جهانی برای تمامی ملت های جهان است. به همین دلیل هنگامی که با مساله
تحریم های بین المللی مواجه می شویم و توانایی مراوده با جهان پیرامون را از دست می دهیم با مشکلاتی روبه رو می شویم. به عنوان مثال تحریم ها روی مساله پیشرفت علمی و تحقیقاتی تأثیر منفی گذاشت. برخی از پروژه های مهم علمی و تحقیقاتی نیاز به پژوهش های بین المللی و کمک گرفتن از دانشمندان کشورهای دیگر داشت که با به وجودآمدن تحریم ها در این پروسه اخلال به وجود آمد. نباید تنها به جنبه های اقتصادی تحریم ها توجه کرد بلکه جنبه های اجتماعی، سیاسی، علمی و پژوهشی تحریم ها نیز حائز اهمیت است. آقای روحانی از ابتدای روی کار آمدن عنوان کردند که قصد دارند با تمام جهان تعامل داشته باشند. به هر حال شرایط در گذشته به شکلی رقم خورده که راه ورود تعامل ایران با جهان از
مذاکرات هسته ای آغاز می شود. به همین دلیل
تیم مذاکره کننده هسته ای ایران تلاش بسیار زیادی از خود نشان داد که مذاکرات هسته ای به نتیجه عقلانی برسد تا در آینده تعامل ایران با جهان شکل جدی تر و منسجم تری به خود بگیرد. البته از این نکته نباید غافل شد که مذاکرات هسته ای بخشی از مشکلات بین المللی ماست و مسائل دیگری چون سرمایه گذاری خارجی و چگونگی مراوده با کشورهای مختلف نیز دارای اهمیت است. متأسفانه در هشت سال گذشته برخی از تصمیمات مهم اقتصادی از یک مسیر مبتنی بر برنامه ریزی علمی گرفته نشد و تصمیم ها بعضا به صورت شخصی و فی البداهه اتخاذ می شد.
توافق هسته ای بر فضای داخلی کشور چه تأثیری خواهد گذاشت؟ آیا مذاکرات هسته ای بر فضای مدنی و سیاسی هم اثرگذار خواهد بود؟
بله؛ به نظر من رسیدن ایران و کشورهای۱+۵ به توافق نهایی روی فضای سیاسی و مدنی اثرگذار است. من گمان می کنم پس از این توافق ما با فضای بانشاط و شادابی درعرصه سیاسی و مدنی مواجه خواهیم بود. هنگامی که تعامل ایران و جهان شکل جدید و متعادل تری به خود بگیرد نظام مدیریتی دولت به صورت ناخودآگاه فضای سیاسی و مدنی جامعه را به شکل چندقطبی و پلورالیستی رهنمون می کند. هنگامی که کشور با برخی مشکلات اقتصادی و مدیریتی ناشی از وجود تحریم ها مواجه است برخی سخت گیری ها اجتناب ناپذیر است. اما هنگامی که تحریم ها برداشته شود و کشور به روال معمول و منطقی خود بازگردد برخی سخت گیری های مدیریتی از بین می رود و فعالان مدنی و سیاسی با فراغت بال بیشتری به فعالیت می پردازند.
درحین مذاکرات ایران و ۱+۵ شاهد گفت وگوی بی واسطه، مستمر و بی سابقه وزرای خارجه ایران و آمریکا بودیم. برخی معتقدند گفت وگوی بی واسطه محمدجواد ظریف و جان کری می تواند باب جدیدی در
روابط ایران و آمریکا باشد. ارزیابی شما از آینده رابطه ایران و آمریکا چیست؟
در این زمینه ابهامات زیادی وجود دارد و نمی توان به صراحت اظهارنظر کرد. با این وجود معتقدم قبح رابطه با آمریکا در حین مذاکرات هسته ای ریخته شده و در آینده این رابطه دستخوش دگرگونی و تغییر خواهد شد. نکته مهم در این زمینه سابقه تاریخی رفتار دولت آمریکا با دیگر ملت هاست که همواره با سلطه طلبی و استعمارگری همراه بوده است. اگر آمریکا رفتار خود را نسبت به ایران تغییر بدهد و خواهان یک رابطه دوطرفه، منطقی وعقلانی باشد ایران نیز در دیدگاه های خود نسبت به آمریکا تجدیدنظر می کند. حضرت امام (ره) بار ها عنوان کردند: «ما با ملت آمریکا مشکل نداریم بلکه با خوی سلطه طلبی و زورگویی آمریکا مشکل داریم». این مساله ای طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور کاملا مستقل نمی تواند با خوی سلطه گری ایالات متحده آمریکا سازگاری داشته باشد. به همین دلیل این دو کشور با هم دچار مشکلات تاریخی و سیاسی شده اند. البته برخی کشورهای دیگر مانند کوبا و چین هم، چنین مشکلاتی با آمریکا دارند و ایران تنها کشوری نیست که با آمریکا مشکل دارد. اما استراتژی هر کدام نسبت به این مساله با یکدیگر متفاوت است. نکته مهم در این زمینه این است که در شرایط فعلی آمریکا با توجه به تحولات تاریخی و قدرتمند شدن ایران در منطقه و جهان از رفتار قلدرمآبانه و سرکشانه خود دست برداشته و انعطاف بیشتری از خود نشان می دهد. این مساله می تواند نویدبخش روزهای بهتری برای رابطه ایران و آمریکا باشد. آمریکا به این نتیجه رسیده که تعامل با دیگر کشورهای جهان هزینه کمتری برای آن ها در مقابل تندخویی و جنگ طلبی خواهد داشت. به همین دلیل در سیاست های خود تغییر به وجود آورده است. آمریکا حتی درصدد است رابطه خود با کوبا که در حدود۶۰سال با ناملایمتی ها وتخاصم همراه بوده را نیز بهبود ببخشد. به همین دلیل هم در هفته های گذشته روسای جمهور دو کشور با هم دیدار و گفت وگو کردند. به نظر بنده اگر ایران و آمریکا مشکلات تاریخی خود را حل کنند می توانند به شکل های مختلف به آرامش بیشتر جهان کمک کنند چراکه هر چه تخاصم در عرصه بین المللی کمتر باشد مردم جهان از آرامش بیشتری بهره مند می شوند.
به نظر شما در داخل فضا برای ارتباط با آمریکا ایجاد شده است؟
به نظر من در شرایط فعلی دیدگاه مردم نسبت به رابطه با آمریکا نسبت به گذشته تغییر پیدا کرده است. مردم ایران مردمی صلح طلب هستند و هیچ گاه به دنبال جنگ و درگیری نبوده و نخواهند بود. این مردم صلح طلب دوست دارند با همه ملت ها و کشورهای جهان به جز رژیم غاصب صهیونیستی که وضعیت مشخصی دارد رابطه و تعامل داشته باشد. مردم گمان می کنند با تعامل مثبت و سازنده با جهان «حیثیت ملی» ایرانیان محفوظ می شود و حتی ارتقا می یابد. ملتی که چنین درخواستی دارد ملتی آگاه و فهیم است که مقتضیات زندگی در جامعه جهانی را درک کرده است. مردم ایران به خوبی به این مساله آگاهی دارند که رفتارهای تنش زا و غیرمنطقی علاوه براینکه هیچ کمکی به بالابردن کیفیت زندگی آن ها نمی کند بلکه سبب مشکلاتی خواهد شد. البته عده ای مشکلات اقتصادی ما را تاحدودی به نداشتن ارتباط صحیح با جهان پیرامون مرتبط می دانند که این سخن تاحدودی نیز صحیح می باشد. در شرایط فعلی برخی المنتهای جهانی و نهادهای بین المللی به وجود آمده است که تمامی ملت های جهان برای زندگی بهتر باید از این المنتها استفاده کنند و در این سازمان ها فعالیت کنند. اگر کشوری از این المنتهای جهانی و همگانی که برای تمامی ابنای بشر است استفاده نکند در مرحله اول به خود ضرر و زیان رسانده و در مرحله دوم سبب آسیب به دیگر کشور ها شده است. به همین دلیل مردم فهیم و آگاه ما علاقه مند هستند همگام با دیگر ملت های پیشرفته جهان از جدید ترین دستاوردهای بشری برای زندگی بهتر استفاده کنند. به نظر من نباید با مسائل سیاسی مانع این اتفاق مهم شد. ملت ایران دارای تمدن و فرهنگ والامرتبه ای است و حق طبیعی اش است که از «احترام جهانی» برخوردار باشند. به گمان من اگر مساله هسته ای بین ایران و آمریکا و کشورهای غربی به نتیجه مطلوب و منطقی منجر شود، می توان در زمینه های دیگر نیز با کشور های غربی وبه خصوص آمریکا مذاکره و گفت وگو کرد.
دلواپسان با انتقاد از تفاهم لوزان تلاش می کنند این تفاهم را به ضرر منافع ملی به افکار عمومی نشان بدهند. این درحالی است که این افراد نسبت به فسادهای بزرگ مفسدان اقتصادی که نسبت به بیت المال تعرض داشتند تا به این اندازه حساسیت نشان نمی دهند. دلیل این مساله چیست؟
این مساله از چند جهت قابل بررسی و تحلیل است. یکی از این مسائل این بود که
پرونده هسته ایبه دلیل طولانی شدن و اهمیت آن به مساله ای «حیثیتی» تبدیل شد. به همین دلیل چنین مساله مهمی برای دلواپسان که به دنبال نقاط کور دولت هستند محلی از مناقشه و به وجود آوردن ابهام شده است. دلواپسان پشت سر پرونده هسته ای خود را پنهان کرده اند تا به این وسیله نسبت به برخی مشکلات که در سال های گذشته برای کشور به وجود آورده اند تبرئه شوند و تمامی مشکلات را به گردن دولت آقای روحانی بیندازند. دلواپسان همان کسانی بودند که با سیاست های اشتباه و غیرعقلانی خود سبب تصویب قطعنامه های سازمان ملل علیه ایران شدند. این عده کسانی بودند که قطعنامه های سازمان ملل را «کاغذپاره» می نامیدند و با سیاست های تندروانه مشکلاتی را به بار آوردند. به همین دلیل در شرایط فعلی تلاش می کنند افراد دیگری را مقصر به وجود آوردن مشکلات بزرگ برای کشور معرفی کنند. به همین دلیل دلواپسان از فضای تفاهم ایران و ۱+۵ سوءاستفاده می کنند. نکته دیگر اینکه در دولت گذشته که یک جریان سیاسی بر فضای سیاسی کشور غالب بود و بقیه جریان ها و کسانی که تفکر مشابهی با آن جریان نداشتند به شکل های مختلف از «بازی سیاسی» کنار گذاشته شدند. در نتیجه احزاب و رسانه ها که چشم بینای جامعه هستند حضور کمرنگ داشته و به همین دلیل مفسدان اقتصادی و متعرضان به بیت المال از فضای تاریکی که به وجود آمده بود و توسط رسانه های بیدار و متعهد رصد نمی شد سوءاستفاده کردند و فسادهای بزرگ اقتصادی را پدید آوردند. در این دوره تمامی «رانت ها» بین عده ای محدود و در فضایی غیرقابل رصد و تشخیص تقسیم می شد. دولت آقای روحانی از زمانی که سر کار آمد نورافکن های خود را به فضای تاریک که محل نشو و نمای این مفسدان اقتصادی بود انداخت و فساد های بزرگ اقتصادی روزبه روز افشا و برملا شد. این عده به گمان اینکه دولتشان به شکل دیگری ادامه خواهد داشت تلاش می کردند خطاهای همدیگر را پوشش بدهند، اما از این غافل بودند که صبر مردم بالاخره لبریز خواهد شد و مشاهده کردیم که در خردادسال ۹۲این اتفاق افتاد و مردم اجازه ندادند دولت قبلی به شکل دیگری ادامه پیدا کند و به عقلانیت و اعتدال رأی دادند. مفسدان اقتصادی در دولت گذشته ثروت های کلانی را به شکل های مختلف از جمله زمین خواری، رانت خواری، کلاهبرداری واختلاس به جیب زدند. مهم ترین دلیل به وجود آمدن چنین شرایطی نیز جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات در جامعه مدنی بود. هنگامی که سرمایه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در دست عده ای محدود انباشته شود و بقیه از دسترسی به آن ناتوان باشند به صورت ناخودآگاه فساد به وجود می آید.
هواداران احمدی نژاد به تازگی در یک تاکتیک رسانه ای و برای مطرح شدن دوباره نام احمدی نژاد عنوان کرده اند برخی اصلاح طلبان به دیدار احمدی نژاد رفته اند. نظر شما درباره این شایعه چیست؟
این مساله در گذشته نیز اتفاق افتاده است. اگر به خاطر داشته باشیم در ماه های گذشته هم برخی عنوان کردند که احمدی نژاد به دیدار رئیس دولت اصلاحات رفته یا قصد چنین کاری دارد. نکته مهم این است هنگامی که چنین اخباری منتشر می شود بلافاصله توسط رسانه های همسو به شکلی گسترده در فضای مجازی منتشر می شود. در شرایط فعلی «کف گیر احمدی نژاد به ته دیگ خورده است». وی هم اکنون از همیشه تنها تر است و برخی دوستان نزدیک وی به شکل های مختلف در مظان اتهام فساد اقتصادی و سیاسی قرار گرفته اند. همچنین ماهیت افکار احمدی نژاد و سیاست های دولت گذشته با توجه به سیاست های منطقی دولت آقای روحانی برای همگان روشن شده و جایگاه مردمی احمدی نژاد اگر نگوییم به طور کامل بلکه تاحدود زیادی از دست رفته است. درنتیجه احمدی نژاد مجبور است برای نگه داشتن خود در فضای سیاسی به چنین راهکارهایی متوسل شود. احمدی نژاد تلاش می کند به هر شکل و به هر قیمتی دوباره به عرصه سیاسی بازگردد. این درست شبیه به شیوه مدیریتی وی در هشت سال گذشته است که به هر شکل و روشی که دوست داشت رفتار می کرد و از برخورد و هجمه به دیگران ابایی نداشت. ما در طول دوران ریاست جمهوری وی بار ها مشاهده کردیم که وی حتی قوه مقننه را مورد هجمه خود قرار می داد. نکته دیگر اینکه احمدی نژاد اگر خود هم بخواهد نمی تواند با اصلاح طلبان رابطه و قرابت داشه باشد. اصلاح طلبی تفکری مبتنی بر خردجمعی، عقلانیت و منطق است و احمدی نژاد نمی تواند در قاموس اصلاح طلبی تعریف شود. احمدی نژاد بدعت گذار بسیاری از مسائلی است که برخلاف مشی اصلاح طلبی بود. تصمیمات شخصی و فی البداهه، لجبازی، خودمحوری و قانون گریزی جایی در تفکر اصلاح طلبی ندارد. این روش برخلاف مشی اصلاح طلبی است. اصلاح طلبی از اساس برای مبارزه و اصلاح همین مشکلات به وجود آمده است. اصلاح طلبی برای حاکم کردن قانون، عقلانیت و تأکید بر خردجمعی به وجود آمده است. در نتیجه چطور ممکن است احمدی نژاد را در درون خود بپذیرد یا با وی دیدار کند. اینکه هواداران احمدی نژاد عنوان کرده اند وی با اصلاح طلبان دیدار تشکیلاتی داشته است نوعی فرافکنی به شمار می رود. احمدی نژاد و نزدیکانش به جای اینکه از مردم به خاطر مشکلاتی که برای جامعه به وجود آورده اند، عذرخواهی کنند به شکل های مختلف به حرکت های ایضایی و شایعه پردازی برای جلب افکار عمومی می پردازند. در این بین البته افرادی هستند که به دلیل عدم دسترسی به اطلاعات آزاد و رسانه ها از ماهیت تفکر احمدی نژاد آگاهی ندارند و همچنان از وی حمایت می کنند. با این وجود اکثریت افراد جامعه برای وی جایگاه سیاسی خاصی قائل نیستند.
احمدی نژاد خود را قهرمان مبارزه با فساد اقتصادی می نامید. به نظر شما اطرافیان وی از شعارهای وی سوءاستفاده کردند؟
بله؛ دقیقا چنین اتفاقی رخ داد. هنگامی که یک دولت شعاری را مطرح می کند که مورد توجه مردم جامعه قرار می گیرد و پس از مدتی به بزرگ ترین شعار تبدیل می شود. برخی نزدیکان رئیس جمهور به گمان اینکه کسی به ما به عنوان همراهان رئیس جمهور شک نخواهد کرد به سوءاستفاده از بیت المال پرداختند. نکته بعدی اینکه هنگامی که آقای احمدی نژاد
سازمان برنامه و بودجه را منحل کرد تنها نهادی که دخل و خرج کشور را به طور مرتب رصد می کرد از بین رفت و به همین دلیل زمینه برای سوءاستفاده مهیا شد. برخی اقدامات احمدی نژاد بدعت جدیدی در فضای سیاسی به وجود آورد. به عنوان مثال وی گاهی که به سفراستانی می رفت به مردم بی بضاعت پول نقد می دادند و نظارتی نیز به چگونگی پرداخت این پول ها به صورت علمی و رسمی نمی شد. به همین دلیل برخی برخی اطرافیان رئیس جمهور هنگامی که مشاهده می کردند این پول ها بدون هیچ حساب و کتابی خرج می شود از فرصت استفاده می کردند و برخی از این پول ها را برای خود مصادره می کردند. درنتیجه بذل و بخشش بی برنامه احمدی نژاد هزینه هایی برای کشور در پی داشت. مساله دیگری که به این فساد ها دامن می زد همراهی برخی رسانه های همسو با دولت گذشته بود که این روش ها را به شکل های اغراقی برای افکار عمومی منتشر می کردند وسبب تشویق این نوع مدیریت می شدند. همه ما به خاطر داریم که برخی رسانه های گروهی چه حمایت همه جانبه و فراگیری از
دولت احمدی نژاد در گذشته به عمل می آوردند. نکته ای که در دولت گذشته کمتر مشاهده می شود این بود که برخی از آزادی های اجتماعی و سیاسی جزئی از الزامات زندگی در جامعه جهانی است و نمی توان آن را نادیده گرفت. احمدی نژاد گاهی به شکل های مختلف مانع فعالیت احزاب می شد و اجازه نداد برخی نهادهای مدنی به مانند احزاب و تشکل های سیاسی با انتقاد از وضع موجود، دولت را در مسیری که در پیش گرفته بود یاری کنند. وی ظاهرا با تصمیمات شخصی دولت را اداره می کرد. مساله ای که برخلاف زندگی در جامعه جهانی بود. احمدی نژاد برخی مواقع برخلاف رودخانه جامعه جهانی حرکت می کرد.
انتخابات مجلس آینده یکی از بزنگاه های سیاسی دهه های اخیر سیاسی است. به نظر می رسد در این انتخابات علاوه بر اصلاح طلبان و اصولگرایان حامیان
محمود احمدی نژادنیز حضور داشته باشند. ارزیابی شما از انتخابات مجلس آینده چیست؟ اصلاح طلبان برای رسیدن به پیروزی در این انتخابات چه استراتژی را باید در پیش بگیرند؟
وجود طیف های مختلف سیاسی و دیدگاه های متفاوت را در مجلس آینده مفید و سازنده می دانم و معتقدم که تضارب آرا و وجود دیدگاه های متفاوت می تواند به مجلس آینده بسیار کمک کند. یکی از مشکلات مجلس نهم فقدان دیدگاه های متفاوت و نبود تضارب آرا بود. به همین دلیل این مجلس نتوانست آنچنان که انتظار می رفت به مشکلات مردم رسیدگی کند. ما باید این نکته مهم را در نظر داشته باشیم که هر چه فضای سیاسی انحصاری تر باشد به همان اندازه مشکلات بیشتر می شود. همه ما مشاهده کردیم که در هشت سال گذشته که کشور در دست یک گروه خاص بود مردم از طرح اندیشه های منتقدانه و سازنده بی بهره بودند و به همین دلیل کشوربا مشکلاتی روبه رو شد. به نظر من استراتژی کلی اصلاح طلبان باید بر اساس سه محور اساسی باشد. اولین محور، حرکت در چارچوب قانون اساسی و استفاده از ظرفیت های حداکثری قانون اساسی است. یکی از ظرفیت های قانون اساسی استفاده از آرای مردم برای اداره امور کشور است. انتخابات یک فرصت است که قانون اساسی در راستای تحقق مردم سالاری و دموکراسی در اختیار مردم قرار داده است که مردم بتوانند اراده خود را در اداره کشور نشان بدهند. در نتیجه یکی از اساسی ترین محورهای اصلاح طلبان برای انتخابات آینده باید استفاده از ظرفیت های قانون اساسی باشد. هر جایی که قانون اساسی برای احزاب، تشکل ها و جریان های سیاسی فرصت مانور ایجاد کرده است اصلاح طلبان باید از آن استفاده کنند. دومین محور، اقبال نظر مردم به صندوق های رأی است. اصلاح طلبان باید مردم و طرفداران اصلاحات را به پای صندوق های رأی بیاورند و تلاش کنند از پتانسیل هواداران نهایت استفاده را ببرند. راه حل بسیاری از مشکلات و رسیدن به دموکراسی و تحقق اراده مردم در اداره کشور انتخابات است. هر اندازه مردم بیشتر پای صندوق های رأی حاضر شوند به سود اصلاح طلبان است. تجربه نشان داده است که همیشه سهم اصلاح طلبان از سبد آرای مردم در انتخابات رقابتی بیشتر از بقیه جریان های سیاسی بوده است. هر زمان هم شرکت کنندگان بیشتری پای صندوق های رأی حضور داشته اند اصلاح طلبان سهم بیشتری از آرا را نصیب خود کرده اند. هر گاه حضور کمرنگ می شود به همان نسبت اصلاح طلبان سهم کمتری از آرا را به دست می آورند. در نتیجه اگر ما دعوت عام داشته باشیم و تلاش کنیم که مردم بیشتری پای صندوق های رأی بیایند و از ناامید شدن مردم جلوگیری کنیم به همان نسبت آرای بیشتری به صندوق اصلاحات ریخته خواهد شد. محور سوم استراتژی اصلاح طلبان برای انتخابات باید حرکت بر مبنای وحدت جریان، تشکل ها و هم اندیشی درون گروهی و جلوگیری از تشتت آرا و افتراق باشد. متأسفانه ما یک تجربه تلخ از انتخابات سال ۸۴ داریم که نمونه بارز تشتت آرا در بین اصلاح طلبان بود. اگر این وحدت شکل بگیرد و تشکل ها و شخصیت های سیاسی اصلاح طلب با هماهنگی وارد رقابت های انتخاباتی شوند پیش بینی من این است که اصلاح طلبان برنده انتخابات مجلس آینده خواهند بود.
آرمان/