عطنا- باورهای مذهبی همواره در طول تاریخ تأثیر قابل توجهی در شکلگیری تصمیمات کلان مدیریتی کشورها داشتهاند. در منطقه غرب آسیا که به عنوان خاورمیانه در جغرافیای سیاسی جهان شناخته میشود، این تأثیر بهویژه در رابطه بین جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل مشهود است. این دو که از نظر جغرافیایی در نزدیکی یکدیگر قرار ندارند، به دلیل تفاوتهای عمیق در باورهای مذهبی و ایدئولوژیک، نزدیک به ۵۰ سال است که در حالت تقابل با یکدیگر هستند.
انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ تحولات سیاسی منطقه شناخته میشود. پس از این رویداد، ایدههای اسلام سیاسی، بهویژه مفهوم «امتمحوری»، به یکی از ارکان اصلی سیاستها و استراتژیهای جمهوری اسلامی تبدیل شد و حتی در قانون اساسی کشور نیز به آن اشاره شده است. جمهوری اسلامی ایران با اتکا به ارزشهایی مانند امت محوری، خود را مسئول امنیت ملی خود و تمامی مسلمانان جهان، بهویژه مردم فلسطین میداند. قاعدهای که در فقه شیعه بر نفی سلطه بیگانگان تأکید دارد، به عنوان یکی از اصول کلیدی استراتژیک ایران تلقی میشود. این نگرش به قاعده نفی سبیل موجب شد تا جمهوری اسلامی با تشکیل «محور مقاومت» و حمایت از گروههایی نظیر حوثیهای یمن، حماس، جهاد اسلامی، حشدالشعبی و بهویژه حزبالله لبنان، این دیدگاه را در سطح منطقهای پیادهسازی کند.
از سوی دیگر، اسرائیل استراتژی خود را بر اساس باورهای صهیونیستی و تفسیرهای خاص از دین یهود بنا نهاده است. مفاهیمی، چون «قوم برگزیده»، «سرزمین موعود» و «تهدید دائمی علیه قوم یهود» بنیاد سیاستهای این کشور را تشکیل میدهد. اسرائیل که خود را در محاصره دشمنانش میبیند، همواره بر اهمیت امنیت و نظامیگری تأکید دارد. اسرائیل با تکیه بر باورهای خود، توسعه ارضی را به عنوان حق مشروع خود تلقی میکند و هرگونه مخالفت با وجود خود را تهدیدی برای یهودیان در سراسر جهان میداند.
این دو رویکرد متضاد موجب شده است که جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل یکدیگر را به عنوان تهدید تلقی کنند و بر این اساس سیاستهای خود را تنظیم نمایند. تفاوتهای این دو راهبرد به نوع نگرش آنها به جهان برمیگردد.
جمهوری اسلامی ایران با اتکا به اصول اسلام سیاسی، به دنبال تغییر نظم جهانی و گسترش نفوذ خود در منطقه است، در حالی که اسرائیل با تکیه بر تفکر صهیونیستی در پی حفظ وضعیت موجود و افزایش نفوذ خود در منطقه میباشد. این تقابل راهبردی نه تنها روابط جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل را تحت تأثیر قرار داده، بلکه تأثیرات عمیقی بر معادلات امنیتی خاورمیانه نیز گذاشته است. جنگ اخیر میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل نمونهای از این تضاد بنیادین است. تا زمانی که باورهای مذهبی و ایدئولوژیک در این منطقه تغییر نکند، این تقابل احتمالاً ادامه خواهد داشت.
در نهایت، بررسی این تقابل راهبردی نشان میدهد که چگونه باورهای عمیق مذهبی میتوانند سیاستهای کلان کشورها را شکل دهند و روابط بین کشورها را تحت تأثیر قرار دهند.