در روزهای گذشته رسانهها گزارشی را به نقل از رئیس مرکز رسانههای دیجیتال منتشر کردند که با واکنشهایی روبرو شد. بیشتر افراد از سپری شدن به طور میانگین ۷ ساعت در فضای مجازی توسط کاربران در طول روز ابراز شگفتی کردند. البته در واکنشها به ابراز شگفتی بسنده نشد و تا محکومیت فضای مجازی به عنوان علت العلل بسیاری از آسیبهای اجتماعی و بحرانها نیز اقدام شد. اما نگاهی دوباره به اعداد و ارقام و مهمتر از آن ادبیات به کار گرفته شده در ارائه این گزارش، پرسشهای زیادی را به وجود میآورد.
برای نمونه در گزارش خبرگزاری مهر آمده است «ایرانی ها حدود ۵ تا ۹ ساعت وقت خود را در شبکه های اجتماعی می گذرانند. آمارهای غیررسمی از ضریب نفوذ ۸۰ درصدی اینترنت در کشور حکایت دارد و این درحالی است که متوسط استفاده از اینترنت در دنیا ۴۶ درصد است». مشخص نیست آیا رئیس مرکز رسانههای دیجیتال تفاوت شبکههای اجتماعی به عنوان بخشی از فضای مجازی با کلیت آن را به خوبی درک نکردهاند یا خبرنگاران در انعکاس این آمارها دچار اشتباه شدهاند؟ در حالیکه پیامرسان شبکههای اجتماعی در سراسر دنیا در حال رکورد شکنیهای پی در پی هستند و مشخص نیست بر چه مبنایی استفاده از شبکههای اجتماعی توسط ایرانیان در قیاس با کلیت فضای مجازی مطرح شدهاند.
از سوی دیگر بر فرض اینکه منظور موسویان صرفا اوقات سپری شده در شبکههای اجتماعی بوده باشد، مساله اصلی چگونگی محاسبه ساعات حضور ایرانیان در آنها و بررسی آن در مقیاس جهانی است؟ همان طور که اهالی فضای مجازی میدانند دو شبکه اجتماعی اصلی و پرکاربرد در کشور به آسانی در دسترس نیستند و استعلام آماری کاربران آن هم با دقت ۵ ساعت! که استاندارد نوینی در ارائه گزارشهای آماری است، کار آسانی نیست.
اما از طرف دیگر نیز اگر رئیس مرکز رسانههای دیجیتال مشخصا بر مبنای استفاده از فضای مجازی در طول روز توسط کاربران به گزارش دهی پرداخته است نیز بازهم آمار و ارقام ارائه شده به سختی قابل قبول میباشند. در شرایطی که شورای عالی فضای مجازی، مرکز رسانههای دیجیتال و دیگر سازمانهای نظارتی عریض و طویل همچنان از ارائه آمار دقیق، واحد و تفکیکی از فاکتورهایی مانند ضریب نفوذ اینترنت در کشور، کیفیت برقراری اتصال، نوع دستگاه مورد استفاده و عواملی از این قبیل عاجز هستند، چطور فرایند آمارگیری این گزارش انجام گرفته است؟ در مقایسه با کشورهای دیگر نیز در حالیکه گوگل و شبکههای اجتماعی در ردهبندی پربازدیدترینها در رقابت هستند، بار دیگر این پرسش مطرح میشود که چگونه ممکن است رئیس مرکز رسانههای دیجیتال تنها به استناد استفاده از اینستاگرام، لینکداین و احتمالا تلگرام مدت حضور ایرانیان را بیشتر از کاربران دیگر کشورها براورد کند. حال آنکه در میان وب سایتهای غیرشبکهای نیز، بسیاری از حوزههای تجاری، سرگرمی (تماشای فیلم و سریال، موسیقی، بازیها)، آموزشی و نظام اداری در دیگر کشورها از معبر فضای مجازی دنبال میشوند که بدونشک باعث افزایش میانگین ساعات حضور کاربران در این فضا میشود.
بار دیگر آنچه مشخص است آشفتگی آمارها و نبود نظام برنامهریزی مبتنی بر آن است. شاید اگر دستکم همین آمارها نیز مورد توجه قرار میگرفتند، اهمیت و فرصت فضای مجازی نزد برنامهریزان و متولیان بهتر درک میشد و با توسعه آموزشها و گسترش تولید محتوای متناسب از سرگردانی کاربران جلوگیری میشد.
منبع: رصد