عطنا؛ رویا خبازیان - به قول شکسپیر «کتاب بزرگترین اختراع بشر است»، بدون شک اختراعی بالاتر از کتاب هنوز بهوجود نیامده است، ولی حال این سوال مطرح میشود که ما ملت ایران، با وجود داشتن کشوری با فرهنگ و تمدن پربار، رفتار درستی با این اختراع بزرگ بشری داریم؟ جایگاه والای آن را شناختهایم؟ «کتاب بهترین دوست انسان است». سخنی که از کودکی در گوشمان خواندهاند، گرچه متأسفانه یکی از ویژگیهای جامعهی ایرانی که نتایج منفی در عرصههای فردی و جمعی ایجاد کرده، پایین بودن سرانه مطالعه است. در واقع جامعهی ایران را میتوان جامعهی بیمطالعه نام نهاد. جامعهای که با کتاب قهر است. جامعه ای که ترجیح میدهد به جای خواندن، بشنود.
کتاب دریچهای به سوی روشنایی و وسیلهی ارتباط و انتقال فرهنگ میان نسلها و انسانها است. تجربه نشان میدهد، که رونق کتاب و کتابخوانی، موجب رونق بازار فرهنگ میشود و جامعهای که فرهنگ مطالعه در آن رشد داشته باشد، بدون شک به پیشرفت و ترقی، که خواستهی همهی جوامع است دست خواهد یافت.
براساس آمارهای ضد و نقیض ارائه شده، سرانهی مطالعه در کشور بین 2 تا 15 دقیقه در شبانه روز متغیر است، این آمار وقتی معنادار تر می شود که بدانیم سرانهی مطالعهی انگلیسیها 55 دقیقه و ژاپنیها 90 دقیقه است، انگلیسیها پس از ژاپنیها بالاترین سرانهی مطالعه در جهان را به خود اختصاص دادهاند. حتی برخی از مردم این کشور دوست دارند در روز دو روزنامه مختلف را بخرند و بخوانند.
انگلیس کتابخوانترین کشور اروپا نام دارد، در مقابل، کشورهای حاشیهی خلیج فارس کتاب نخوانترین مردم جهان هستند، به طوری که تنها ۲۲ درصد مردم این کشور کتاب میخوانند، به عنوان مثال هر عربستانی در سال تنها 6 دقیقه کتاب میخواند، با یک مقایسهی سرانگشتی بین کشورهای اروپایی با سرانهی بالای مطالعهشان با کشورهای عربی میتوانیم به این نتیجه برسیم که کتاب و کتابخوانی میتواند یکی از دلایل مهم پیشرفتهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... جوامع اروپایی باشد، علاوه بر این، بررسی سرانهی مطالعهی کتاب و کتابخوانی میتواند برای کشور ما که به سمت توسعهیافتگی گام برداشته است تلنگر خوبی باشد تا بتوان با راهحلهای گوناگون این آمار را افزایش داد.
محمد محسنی مدیر مسئول مؤسسهی انتشاراتی کتابدار، پررنگترین مشکل در حوزهی چاپ و نشر کتاب در کشور را مشکل مالی اعلام میکند، ولی به نظر بسیاری از کارشناسان، مسائل دیگری نیز وجود دارد که باعث میشود پدیدهی«کتاب نخوانی» گسترش پیدا کند. مسائلی که به شیوههای مدیریتی و محدودیتهای دولتی که در این عرصه وجود دارد بی ارتباط نیست. مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی در اینباره معتقد است: «محدود بودن کتابخانههای محلی و کامل نبودن موضوعات کتابهای مراکز تحصیلی و همچنین گران بودن کتاب از دلایل نبود گرایش به مطالعه است».
ولی به نظر میرسد بنیان این کم توجهی به کتاب و کتابخوانی را باید در جای دیگر جستوجو کنیم؛ بسترسازی فرهنگی برای عادت به کتابخوانی. لذا یک برنامهریزی صحیح و منطقی انجام گیرد که با ارائهی راهکارها، فرهنگ کتابخوانی را در جامعهی ایرانی عملی ساخته و به تداوم این فرهنگ در جامعه بیانجامد.
بیشک یکی از راههای ترویج فرهنگ کتابخوانی، تأمین منابع و ایجاد انگیزه در یکایک افراد جامعه است، علاوه بر این، حمایت از نویسندگان و اهل قلم، حمایت از ناشران و مؤلفان برای تولید کتابهای مفید با قیمت مناسب، نظارت مداوم بر جریانهای کتاب و کتابخوانی و از همه مهمتر فعالیت مستمر و هدفمند برنامهسازان تلویزیون برای معرفی کتابهای مناسب در ساعات پربیننده، نقش موثری در گسترش فرهنگ کتابخوانی خواهد داشت.
با در نظر گرفتن مقدمهی کوتاه گفته شده، کتاب به عنوان یک رسانهی به ظاهر مفصل و حجیم متأسفانه جایگاه مناسبی در سبد اندیشهی عصر و نسل حاضر ندارد و به جای آن « اینترنت» به عنوان یک رسانهی در دسترس و آسان، با دنیایی از اطلاعات میداندار شده است و عادات تاریخی ایرانیان که به ادبیات شفاهی و تصویری علاقهی زیادی دارند را زنده کرده است. بیاعتنایی به مطالعهی کتاب تا آنجا پیش رفته است که در سالهای اخیر شمارگان چاپ کتاب به 1000 رسیده است. کاهش اقبال در مورد روزنامه ها و مجلات تخصصی، نیز وضعیتی مشابه کتاب دارد.
ولی با این حال کتاب و کتابخوانی، هنوز در میان مخاطبان و علاقهمندان به مطالعه و تحقیق جایگاه ویژه خود را دارد و بخشی از سبد فرهنگی این اقشار را به خود اختصاص میدهد، حتی اگر تعداد اندکی باشند. همانطور که روزنامهی چاپی همچنان ویژگی و نفوذ خود را حفظ کرده و نمیتوان گفت به دلیل وجود اینترنت و شبکههای اجتماعی مجازی، روزنامهها به کلی مخاطب خود را از دست دادهاند.
یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی کشورها که تأثیر بسزایی در فرهنگ کتابخوانی و مطالعهی کتاب دارد، برپایی نمایشگاههای بینالمللی کتاب و در نظر گرفتن تسهیلات برای خرید کتاب با هدف گسترش فرهنگ مطالعه و ارتقای سطح آگاهی و فرهنگ جامعه است. در کشور ما حدود ربع قرن است که نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با رویکردهای مختلف که اغلب مرتبط با حوزههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی بوده، با حضور ناشران داخلی و خارجی و هزاران بازدید کننده برپا میشود. روشن است که در اینجا نمایشگاه را تنها عامل گسترش فرهنگ مطالعه نمیدانیم و آن را به عنوان یک عامل موثر در نظر داریم، شایسته است که وضعیت عمومی فرهنگ مطالعه، در «نظام جامع آموزشی کشور» بررسی شود، نظام جامع آموزشی را عوامل خانواده، مدرسه (آموزش و پرورش)، دانشگاه (آموزش عالی)، رسانههای گروهی (صدا و سیما، مطبوعات)، سیاستهای فرهنگی دولتها (وزارت ارشاد اسلامی و...) و فضای محیطی جامعه تشکیل میدهند.
در این بین، در پررنگی نقش خانواده شکی نیست، بدیهی است که دوران کودکی هر فرد در شکل گیری شخصیت فردی و اجتماعی آیندهی او تأثیر بسزایی دارد، کودکی که با قصهها و افسانههای خواندنی و شنیدنی سر بر بالین نمیگذارد، در نوجوانی، رهیافتی در آثار مکتوب نخواهد داشت و انسانی بیعلاقه به مطالعه و کتابخوانی بار میآید، پس اگر ما از همان کودکی، فرزندانمان را به خواندن کتاب تشویق کنیم نقش مثبت خانواده را در ایجاد جامعهای کتابخوان به نمایش گذاشتهایم.
آنچه شایان توجه است این است که مهمترين انگيزهاي که باعث ميشود ايرانيها سراغ کتاب نروند بينيازي از مطالعه و حس داناي کل بودن است و نشان از اعتماد به نفس بالای ما دارد که اين روزها به دليل حضور در شبکه هاي اجتماعي و فضاي اينترنت و مواجه شدن با اطلاعات حداقلي و پيامکي، بيشتر از هر زماني خودمان را بي نياز از مطالعه ميبينيم، ولی اگر ما بتوانیم تکنولوژی جدید را وارد عرصههای فرهنگی و آموزشی کنیم و آن را با آموزش همراه کنیم، میتوانیم تغییرات کُند فرهنگی را با روند پرشتاب تحول تکنولوژی همنوا کنیم.