نشستی پیرامون کتاب «هویت، گفتمان و انتخابات در ایران (مبانی ایدئولوژیک انتخابات 1392)» با حضور دکتر محمدرضا تاجیک، دکتر جواد اطاعت، دکتر مهینناز میردهقان و امیر رضائی پناه و سمیه شوکتی مقرب به عنوان نویسندگان کتاب، در ساعت 11:30 تا 13:30 روز دوشنبه 6 اردیبهشت 95 در سالن کنفرانس دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی برگزار میشود.
در زیر بخشی هایی از کتاب را می خوانید؛
«جامعهی ايراني، در سه دههی متاخر تاریخ خود، در هنگامهی دو جنبش «انقلابي» و «اصلاحي» به تجربهی چنين «پروسه و پروژه»اي دست يازيده است. در هر دو واقعه، گذشته و آينده بازتوصيف شدهاند و تصويري (هرچند نه چندان شفاف) از جامعهی خيالي و آرمانی ارائه شده است. در هر دو، كشكولي از واژگان نو به مردم هديه داده شده است. در هر دو، زنجيرهاي عظيم و طويل از هويتهاي متكثر اجتماعي ايجاد و جرياني ژرف و شگرف حادث شده است. اما، آيا چنين تحليل و تبييني از واقعهي «1392» نيز، رواست؟ به بيان ديگر، آيا حاملان و عاملان تغيير و تحولي كه در انتخابات ریاستجمهوری 92 حادث شد، توليدكنندگان و عرضهكنندگان واژگاني نو به مردم بودند؟ آيا آنان، اساساً از استعداد تقرير و مفصلبندي گفتماني فراگير و هژمونيك برخوردار بودند؟ آيا آنان تصوير و تصوّري واقعي از «جامعهي مطلوب» به مردم ارائه كرده بودند؟ آيا آنان گذشته، حال و آينده مردم را بازتوصيف كرده بودند؟ آيا آنان به «هويتي كلان» شكل داده بودند؟ چنانچه پاسخ اين پرسشها را «منفي» بدانيم، آنگاه با انبوهي از پرسشهاي ديگر همچون: چگونه ميتوان بدون فراهم آوردن تمهيدات و مقدمات فوق، مقدمهی يك تحول بزرگ شد؟ چگونه ميتوان بدون تكيه به يك گفتمان مفصلبندي و اجتماعيشده، دفعتاً به سيادت رسيد؟ چگونه ميتوان بدون شناخته شدن، چهره شد؟ چگونه ميتوان بدون جنبش، تحول اجتماعي ايجاد كرد؟ چگونه ميتوان بدون ورود به يك رقابت متعارف، حرفهاي و زمانمند سياسي، در يك تسابق بزرگ تاريخي پيروز شد؟ چگونه ميتوان بدون مقدمه، مقدمهي يك تحول بزرگ شد؟ چه علل و عواملي در تغيير رفتار جمعي مردم در انتخابات اخير مؤثر بودند؟ چه علل و عواملي موجب کامیابی کاندیدای پیروز و ناکامی سایر کاندیداها شد؟ اقبال مردم نسبت به جریان اعتدالگر چگونه قابل توضيح و تحليل است؟....» (دیباچه دکتر محمدرضا تاجیک)
«عرصهی ایدئولوژیک تاریخ معاصر ایران، صحنهی بازی اسطورههاست. سوژهها و اسطورههایی که خویشکاری معنابخشی و تفسیر مفاهیم را بر دوش دارند. بیایید در یک تلذذ فکری صحنهی نمایشی را با یکدیگر بر روی پردهی ذهن بازی کنیم که علیالقاعده بنیان سناریوی آن را شنیدهاید؛ من و شما در بیابانی گرفتار شدهایم؛ تشنه، بیرمق، مدهوش و کمی تا قسمتی نیمهجان! چاه آبی یافت میشود، من نرسیده به چاه بر زمین میافتم، شما به پیش میروید با کشیدن آب بهوسیلهی پاپوش و کفشتان سیر از آب چاه مینوشید و سپس بهسوی من میآیید. با آبی در دست، منتها نه در باده و پیالهای زرین و خوش نقش و نگار؛ با کفشی که لبریز از آب است. شما چه کردید؟ میزبان بدی بودهاید یا خوب؟ ناجی پریسای من بودهاید یا ساقی شرنگنوش من؟ من درگیر حسی زیباییشناسانه با شما بشوم یا مست شمیم حیاتبخشتان؟ مست باده نابتان یا درگیر درد بامداد خمار؟ شما هنر و پیشخوان را فدای چه کردهاید؟ و اینکه: اگر شما نبودید چه بر سر من میآمد؟ و اگر کفش شما و بند بلند آن نبود چه بر سر هر دوی ما؟ این فضای استعاری و مجازی منطق ایدئولوژیک ایران معاصر را به نمایش میگذارد. فضایی که در آن روح تودهها با ذهن و کنش نخبگان، که دایرهی آن از مرزهای زیباییشناسی تا دایرهی عملگرایی گستردهدامن است، پیوند میخورد. معنا و هویت در همین برساخته ایدئولوژیک مفصلبندی میشود» (مقدمه نویسندگان کتاب)