۱۶ بهمن ۱۳۹۳ ۱۳:۵۱
کد خبر: ۳۲۱۸



این اولین باری نبود که از دانشگاه با خبرگزاری تماس می‌گرفتند و خبرنگاری را به برنامه‌ای دعوت می‌کردند، اما نکتهٔ که مرا برای رفتن به برنامه ترغیب می‌کرد از اون موضوعات حال خوب کن بود؛ موضوع ازدواج دو دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی که تصمیم گرفته بودند با وجود تمامی تجملاتی که هر روز بیشتر از روز قبل دامن جامعه را می‌گیرد، یک تصویر جدید در ذهن‌ها خلق کنند!



بعد از طی کردن محیط دانشگاه به آرامگاه ۵ شهید گمنام که محل برگزاری عقد می‌باشد می‌رسم، با ذکر فاتحه بر روج پر فتوح این شهیدان تازه متوجه محیط اطرافم می‌شوم و چیزی را که با چشم می‌بینم سعی می‌کنم با تمام نیرو به ذهنم بسپارم؛ سفر عقد بسیار ساده اما زیبا!





سفره عقد مزین شده با عکس بنیان گذار انقلاب، مقام معظم رهبری و عکس شهید دکتر شهریاری! قسمتی از سفره عقد با چفیه که نشان از بسیجی بودن زوج جوان دارد، تزئین شده است.



ابتدای سفره عقد با گلدان‌های شعمدانی زیبای تزئین شده است و بادبک‌های قرمز و سفید رقصان در فضا هر بیننده‌ای را سر ذوق می‌آورد.



صدای شادی و هلهله دختران از نماز خانه به گوش می‌رسد؛ چهره‌های خندان و بدور از روزمره‌های دنیوی! اینجا نه خبری از تجمل است؛ نه اسراف!



وارد نمازخانه می‌شوم دخترانی که خود را همکلاسی و دوست صمیمی عروس خانم معرفی می‌کنند در حال تدارکات هستند، از دانشجویی نظرش را در خصوص ازدواج دانشجویی و آسان می‌پرسم؟ او این چنین پاسخ می‌دهد: واقعاً خوشحالم که با دستان خود به این زوج کمک می‌کنم! من اطمینان دارم آن‌ها سفید بخت می‌شوند؛ متاسفانه جامعه کنونی ما درگیر تجملات شده است و جوانان بدلیل باورهای غلط فرهنگی که فرهنگ ساده زیستی ما را استحاله کرده است، امکان ازدواج را ندارند یا در سنین بالا ازدواج می‌کنند که این موضوع برای جامعهٔ اسلامی فاجعه می‌باشد!



من از نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه شهید بهشتی و سایر دانشگاه‌ها که پیشگام در برگزاری ازدواج دانشجویی می‌باشند بسیار سپاسگذارم.



مراسم عقد قرار است بعد از نماز ظهر و عصر برگزار شود و چه زیباست وقتی عروس را درست دقایقی قبل از خواندن خطبه عقد در حال عبادت و راز و نیاز با خداوند می‌بینم او چقدر تفاوت دارد با برخی نو عروسان دیگر!





بعد از اِتمام نماز، خود را به عروس می‌رسانم و صحنه‌ای که چشمم می‌بیند را عقلم به سختی می‌پذیرد؛ همه چیز ساده در عین زیبایی است! عروس خانم ساده اما اراسته! در پاسخ به سوال «چرا ازدواج دانشجویی که انقدر ساده است را انتخاب کردید؟» می‌گوید: می‌خواهیم برای جوانانی که مسائل مالی را بهانه‌ای برای تاخیر در ازدواج قرار می‌دهند الگو باشیم! می‌خواهیم نشان دهیم با توکل بر خدا می‌توان با یکسری از حداقل‌ها زندگی مشترک را آغاز کرد.



در محوطه فامیل عروس و داماد جمع شده‌اند! خالهٔ داماد می‌گوید: داماد از بچه گی فردی متفاوت و خاص بود من اطمینان دارم حال نیز بهترین انتخاب را داشته است و بهترین نوع برگزاری عقد را انتخاب کرده است!



خواهر داماد با لبخند می‌گوید: همیشه آرزوی دیدن برادرم در لباس دامادی را داشتم و الان اشک‌های شوقم برای خوشبختی اوست، کسی که زندگی مشترک خود را اینجا و اینگونه آغاز می‌کند قطعاً در تمامی مراحل زندگی خداوند او را یاری می‌کند.



صدای همهمه و ختم صلوات نظرم را جلب می‌کند سر برمی گردانم، حجت الاسلام صدیقی حجت الاسلام نبوی نماینده نهاد رهبری در دانشگاه و طهرانچی رئیس دانشگاه و هئیت همراه برای برگزاری عقد آمده‌اند!



بعد از حضور در گلزار شهدای گمنام و نثار فاتحه نزدیک سفره عقد می‌نشیند! گویی ساده گی مراسم باعث شده بزرگان نیز رفتاری ساده و منش وارانه داشته باشند!



داماد در قاب خیال بی‌صبرانه منتظر نو عروس‌اش است و چه زیبا انتظاریست!



با صدای صلوات عروس خانم متین و باوقار با پوشش چادر رنگی که زیبایی او را صد چندان کرده است می‌آید.



خطبه عقد در حال خواندن است شور و شعف به اوج رسیده حتی دانشجویانی که از مراسم خبر نداشته‌اند و اتفاقی از انجا رد می‌شدند با جمله «وای عقد است» می‌ایستند و ابراز خوشحالی می‌کنند!





عروس دارد قرآن می‌خواند؛ ‌ عروس زیر لفظی می‌خواهد و سرانجام بله؛ قلب داماد گویی زیبا‌ترین بلهٔ عمرش را شنیده باشد؛ مادر عروس اشک می‌ریزد و زیر لب آیت الکرسی می‌خواند برای خوشبختی دخترش و می‌گوید: دخترم برای تمام فامیل الگو بوده است هم از نظر حجاب هم مسائل درسی! او می‌تواند تکیه‌گاه محکمی برای همسرش در تمامی مراحل زندگی باشد و این را می‌شود از اولین تصمیم زندگی مشترکش (اشاره به سفره عقد) متوجه شد، چادر سفید بسیار زیبا‌تر از لباس عروس سفید است!



مراسم عقد در بین دعای خیر، اشک و لبخند و شادی دختران و پسران دانشجو به اِتمام می‌رسد؛ یکی از دانشجویان پسر با مداحی زیبای خود شور و نشاط را فضای دانشجویی می‌آورد؛ یکی از دانشجویان پسر که ظاهری مذهبی هم ندارد در خصوص ازدواج‌های دانشجویی و آسان اضافه می‌کند: ازدواج‌های دانشجویی و ساده فقط برای مذهبی‌ها نیست و بنظر من ساده زیستی برای تمامی افراد جامعه لازم است، اگر دختری همانند عروس امروز به من معرفی کنند که نیاز‌های مالی‌اش با جیب منِ دانشجو هماهنگ باشد، همین فردا عروسی می‌کنم و زندگی مشترکم را آغاز می‌کنم!



به چهره مضطرب پدر داماد می‌نگرم و علت را جویا می‌شوم، می‌گوید: فرق ندارد مراسم عقد و ازدواج در هتل چند ستاره با مبلغی چند میلیونی باشد یا گلزار شهدا، میزبان خانواده داماد است و من هم مسئولیت دارم به همهٔ مه‌مان گرامی خوش بگذرد. او با لبخند و حلقه اشک جمع شده در چشمانش اضافه می‌کند امروز به آرزویم رسیدم خداوند را شکر می‌کنم که همچنین فرزندی به ما إعطا کرده است. او ساده زیستی را از خانواده آموخت! من به ساده زیستی بسیار اعتقاد دارم!




بعد از عکس‌های خانوادگی که عروس و داماد به یادگار می‌اندازند از گلزار شهیدان خارج می‌شوم در حالی که جملهٔ حجت الاسلام صدیقی در گوشم طنین می‌اندازد: جوانان باید امر ازدواج را بخاطر بهانه‌هایی نظیر مسائل مالی به تعویق نیندازند، سهل بگیرند و پیج و خم به آن ندهند. فاصله خود را با مهریه‌های سنگین و تشریفات بی‌مورد مراسم حفظ کنند و مراسم عقد خود را به ساده‌ترین و زیبا‌ترین شکل ممکن برگزار نمایند.



منبع : خبرگزاری دانشجو



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار