۱۳ بهمن ۱۴۰۳ ۱۳:۴۱
کد خبر: ۳۰۵۸۸۶

عطنا - به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت فیلسوف معاصر، مرحوم کریم مجتهدی، نشست «رویکرد فکری فلسفی استاد مجتهدی در تدریس فلسفه» شنبه ۱۳ بهمن‌ماه در سالن ادب پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

در ابتدای نشست دبیر جلسه سید مصطفی شهرآیینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی گفت: تمام زندگی آقای مجتهدی به رساله دکتری ایشان وصل است. دکتر مجتهدی دو رساله از باباافضل را ترجمه می‌کنند و ما دیگر تفصیل این رساله‌ها را نمی‌بینیم بلکه ایشان سراغ کسانی رفتند که ما خیلی آن‌ها را فیلسوف نمی‌شناسیم. کل زندگی ایشان دانشجویی است. باباافضل کاشانی جوانان گمنام را مورد تخاطب قرار می‌دهد، مجتهدی هم همین‌گونه بود. امام فخر رازی می‌گوید: ای کاش با جاهلان مجالست نمی‌کردم. این ای کاش را مجتهدی در زندگی داشت محال بود با کسی که ادای دانش داشت محاوره کند.

مجتهدی تقطیع گذشته، اکنون و آینده را یک تقطیع اعتباری و قراردادی می‌دانست

در ادامه این نشست حسین کلباسی اشتری عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: شیوه آموزگاری دکتر مجتهدی سه ملاحظه داشت. اول اینکه تاریخ فلسفه در دوران جدید متاخر است. مجموعه رشته‌هایی که به عنوان تاریخ فلسفه شناخته شده تاریخ چندانی ندارد. در حیطه فلسفه یکی از مدارک مشهور کتابی است مربوط به قرن سوم میلادی که شرح آرا و احوال شماری از فیلسوفان یونانی است. اما آن چیزی که ما از تاریخ فلسفه یاد می‌کنیم را از زمان هرودت و مونتسکیو سراغ داریم. مجتهدی به عنوان یکی از چهره‌هایی که معلم فلسفه در سیاق تاریخ بود از پیشتازان این عرصه بود. همه ما با تأسیس گروه فلسفه و نقش کسانی مثل شادروان دکتر یحیوی و استادانی که شیوه آموزش فلسفه و فلسفه غرب را تثبیت و گسترش دادند آشنا هستیم.

او اضافه کرد: مجتهدی در اغلب آثار دغدغه دخالت رهیافت تاریخی را داشتند. یکی از عبارات نوشته و گفتار ایشان این بود که تقطیع گذشته، اکنون و آینده یک تقطیع اعتباری است. حداقل آن است که ما گذشته، اکنون و آینده را فقط و فقط به عنوان جنبه قراردادی محسوب می‌کنیم. ایشان با گسست در تاریخ به شدت مخالفت داشت. نکته عرض بنده این است که با وجود آنکه تحصیلات عالیه استاد مجتهدی در فرانسه و سنت آموزشی آن بود، ایشان با خوانش پوزیتیویستی بسیار مخالف بود و این قرائت را طرد می‌کرد و برای این کار برهان مشخصی داشت. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های صحبت ایشان این بود که آن‌چیزی که گذشته می‌نامیم بالقوه امکانات آینده را پرورانده است؛ یعنی دیدن آینده بدون در نظر گرفتن گذشته تلاش عبثی است. اگر مرحله مرحله به تاریخ را پیش نگیریم فهم فلسفه معاصر امکان نخواهد داشت. شاید یکی از دلایلی که ایشان به فلسفه مدرن علاقه نداشتند، تمایل فردی نبود بلکه ایشان معتقد بود اقبال به فلسفه معاصر است که امر متقدم و متاخر را از هم جدا می‌کنند. نگاه ایشان به تاریخ از جنس نگاه نسخ نبود نگاه ایشان به فلسفه همواره زنده و قابل زایش برای امکانات بعدی بود.

کلباسی اشتری ادامه داد: دومین ملاحظه این است که مجتهدی به مقطعی از سیر و صیرورت فلسفی در سده‌های میانه شناخته شده که بدواً برای خیلی از محصلان رتبه درجه دو دارد در حالی که آقای مجتهدی همواره بر توجه به ماهیت و مولفه‌ها و تغییرات و روح فلسفه در قرون وسطی اهتمام ویژه داشت. قرون وسطی به خطا صرفاً به عصر تجاهل شناخته می‌شد و ایشان نه اینکه نگاه را نپذیرد بلکه اوصاف این دوره هزار ساله و نحوه خوانش بزرگان مسیحی را توجه داشتند این بود که این گروه خوانشی از سنت یونانی داشتند که این خوانش در واقع تمهیدی برای عصر جدید به شمار می‌رود. توجه ایشان به کسانی مثل سوارز که در سنت متاخر قرون وسطی قرار دارد از همین رو بود چون ایشان قرون وسطی را امری در پرانتز نمی‌دانستند.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه ادامه داد: سومین ملاحظه توجه استاد مجتهدی به سنت ایرانی اسلامی بود که با وجود تعلیمات تحصیلی ایشان در فرنگ، بسیار پررنگ بود. شاید بعضی از افراد با این نگاه که دکتر بسیار به فلسفه غرب توجه می‌کردند تعجب کنند که ایشان چگونه کتاب درباره سهروردی نوشتند. این قضیه برای ایشان یک حالت تفننی نداشت. توجه ایشان به تاریخ فلسفه ایرانی اسلامی یک وجهی داشت که آن همان نگاه ایشان به رهیافت تاریخی فلسفه بود. اگر ایشان به سهروردی یا به خواجه نصیر بسیار توجه می‌کردند، از جهت برجسته بودن وجهه تاریخی در اندیشه مجتهدی بود. نکته پایانی این است که آن‌گونه که دریافتیم ایشان از سهروردی هم یک مطلبی را بیان می‌کرد و آن این بود که ایشان سهروردی را نماینده تام و تمام فلسفه تطبیقی می‌دید.

ضرورت‌های فهم، مرحوم مجتهدی را به سمت تاریخ سوق داد

محمدرضا بهشتی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در ادامه نشست گفت: همه ما می‌دانیم اهتمام دکتر مجتهدی به تاریخ فلسفه است. یکی از چیزهایی که برای ما عجیب بود این بود که ایشان در کلاس درس بخش قابل ملاحظه‌ای را به بیان پس‌زمینه‌های تاریخی فرهنگی می‌پرداخت اما نه لزوماً به معنای عبث فلسفی. شاید برای ما که با یک انتظاری از فلسفه و استدلال فلسفی صحبت می‌کردیم یک مقداری سوال ایجاد می‌شد. اما هرچه جلو رفتیم متوجه شدیم این روی‌آوری تا چه اندازه درست بوده است. مثلاً علاقه‌مندی ایشان به دوره قرون وسطی که اصلاً کمتر هم کسی به آن می‌پرداخت دلیلش این بود که می‌گفت اگر ما دو سه قرن آخر قرون وسطی را نفهمیم شاید خیلی متوجه قبل و بعد آن نشویم. بعد که ما معلم شدیم متوجه شدیم این قضیه چقدر لازم است. مثلاً اگر می‌خواستم از کانت صحبت کنم متوجه شدم دانشجو اصلاً با فضای روشنگری آشنا نیست. بنده هم به نظرم رسید چاره‌ای نیست، حتماً باید به این وجه مسئله پرداخت و پس‌زمینه‌های فلسفی را شناخت و بررسی کرد. توجه درست به ضرورت‌های فهم، ایشان را به تاریخ سوق داد. ایشان گاهی اوقات با یک لحن گزنده‌ای دیگران را به سمت تاریخ دعوت می‌کردند.

بهشتی ادامه داد: به ذهنم رسید شاید یک روزگاری یک بار دیگر تمرکز پیدا کنیم بر نسبت بین فلسفه و تاریخ فلسفه. اساساً چرا کسی که به سمت فلسفه می‌رود باید به تاریخ فلسفه رو بیاورد؟ این به چه قصد و هدفی می‌تواند باشد؟ این نسبتی با ذات فلسفه دارد؟ باید مجال بدهیم که افراد مختلف به این سوال‌ها بپردازند. من در دکتری در آلمان به نظرم رسید سابقه تحصیل‌کردگان ایران که با تاریخ فلسفه آشنا شده‌اند از سایر کشورها جلوتر است. در اکثر مواقع ما چشممان به دیگران است و تجربه‌های بدیع و بااهمیت خودمان را فراموش می‌کنیم. من می‌گویم این خیلی خوب است که دوستان یک آموزش نسبی از تاریخ فلسفی دارند. این خیلی بد است که دانشجویان با افراد آشنا نشوند و فقط با فلسفه مواجه بشوند.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: بپردازیم به این پرسش که به چه دلیلی در مطالعه فلسفه یا در هر علم دیگری، تاریخ هم اهمیت دارد. مطالعه تاریخ، سطح بحث علمی را به ما می‌شناساند. اگر کسی به تاریخ علم رجوع کند سطح بحث علمی امروزش را دارای توجیه، و پیشرو نمی‌بیند.

بهشتی ادامه داد: آیا ما این‌جا با یک مسیر و تابع خطی به‌هم‌پیوسته حرکت از گذشته به سمت حال رو به رو هستیم؟ یعنی ما با سوار شدن ماقبل روی مابعد هستیم؟ آیا این مسیر در اندیشه فلسفی یک روند پیشرفتی است؟ وقتی چهارسال پیش در یک جا درباره مفهوم پیشرفت صحبت کردم، سعی کردم ببینم تلقی ما از پیشرفت از اساس چه چیزی است. شاید بعضی بگویند ما یک نحوه نظام‌مند داریم و یک نحوه تاریخی و این‌ها دو نحو متفاوت هستند. با این نگاه ضرورتی ندارد در سیستم نظام‌مند، نگاه تاریخی داشته باشیم و شاید اصلاً مزاحم همدیگر باشند. مگر این نیست که ما به دنبال یک فهم درست هستیم؟ پس دانستن این‌که پیشتر چگونه اندیشیده‌اند چه اهمیتی دارد؟ ما توجه نمی‌کنیم که شاید از زمان هگل، مراحل رسیدن به سخن اکنون من با دعواهایی جلو آمده است. در هگل هم همین‌طور است که کل تاریخ اندیشه مراحلی است برای رسیدن به فلسفه هگل. هر مرحله فلسفه برخاسته از تاریخ گذشته آن است. کسی مثل هگل جرأت این را داشت که به تاریخ فلسفه با نگاه فلسفی نظر کرد.

مجتهدی حیات یک سنت فکری را در گرو خطر کردن آن می‌دانست

در ادامه این نشست، سید حمید طالب‌زاده عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: چیزی که من عرض می‌کنم موقعیت مرحوم مجتهدی در فلسفه دانشگاهی و آکادمی است. می‌دانیم که گروه فلسفه دانشگاه تهران نخستین گروه فلسفی بود که در سطح دانشگاهی شکل گرفت. پایه‌گذار این رشته علمی یحیی مهدوی بود. یکی از اساتیدی که ایشان بر سر کار آورد دکتر مجتهدی بود. مجتهدی به نیکی دریافته بود که فلسفه روح فرهنگ است. او فلسفه را به شکل مباحثی انتزاعی و صرفاً مدرسی نمی‌دانست. او فلسفه را سر پویایی فرهنگ می‌دانست. بدون فلسفه، فرهنگ تبدیل به یک سری فعالیت انطباقی می‌شود. فلسفه سعی دارد مظاهر مختلف فرهنگی را ارزیابی کند. می‌شود گفت مجتهدی جایگاه فلسفه را در فرهنگ و جامعه شناخته بود و سعی در شناساندن آن داشت. رویکرد ایجابی او به فلسفه و شناخت منزلت فلسفه در رونق فرهنگ دست ردی به مفهوم ساختگی و مخرب غرب‌زدگی و نگرش نیست‌انگارانه به فلسفه بود. او با اعتماد به نفس در نقش یک استاد و شاید بی‌اعتنا به انتقادات به فعالیت خود ادامه می‌داد. او دریافته بود آموزش فلسفه در زمین حاصل‌خیز می‌روید نه شوره‌زار. پس او سعی می‌کرد امکانات لازم برای فراگیری فلسفه را در دانشگاه پدید آورد.

طالب‌زاده ادامه داد: نسبت گرفتن ایشان با فلسفه سقراط‌وار بود. عبارت خودش این بود که من یک دانشجوی فلسفه بیش نیستم. این صحبت، جنبه روان‌شناسی نداشت بلکه تعلیمی برای بقیه بود. دانشجو مدرک ندارد پس دانش را تمام‌شده نمی‌بیند. به جهل بسیط اصرار دارد و به جهل مرکب تن نمی‌دهد. مجتهدی می‌گفت باید دانشجو شویم و دانشجو بمانیم. در نظر او استاد، فقط یک دانشجوی کهنه‌کار بود. او معتقد بود ادب درس و پژوهش بدون ادب نفس به نتیجه مطلوب نمی‌رسد. او نجابت را به منزله ادب نفس در تحقیق آمیخته بود.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: به نظر مجتهدی نهال فلسفه مدرن بدون نسبت با این مرز و بوم رشد پیدا نمی‌کند. ایشان به دلیل انس با هانری کربن به فلسفه اسلامی جذب شد. انتقاد شدید کربن به فلسفه مدرن، تعادل فکری مجتهدی را بر هم نزد. مجتهدی از مواجهه فلسفه غرب با سنت سخن می‌گفت. او می‌گوید نفی قضاوت دیگری بدون شناخت آن نه فقط دردی را دوا نمی‌کند بلکه دلالت بر نوعی عناد دارد و ترس از ناشناخته را برملا نمی‌کند و امکان رشد را سلب می‌کند. کسی که از ترس طوفان وارد دریا نمی‌شود در ساحل غرق می‌شود. یک نحله فلسفی اصیل شیء نیست، اگر با فکر نتوان خطر کرد چگونه می‌توان از معنای فکر سخن به میان آورد؟ استاد مجتهدی یادآور می‌شود که حیات یک سنت فکری در گرو خطر کردن آن است. فیلسوف، آرای فلسفی را جمع‌آوری نمی‌کند بلکه خطر را در مواجهه با تفکر می‌پذیرد. فلسفه مدرن در این چالش ریشه می‌دواند و سنت تفکر در این خطرپذیری پویا می‌شود. می‌توان گفت سبک فلسفی دکتر مجتهدی توجه به نسبت ژرف فلسفه با فرهنگ است. ویژگی دیگر این است که ایشان می‌گفتند رشد نهال فلسفه غرب باید همگام با سنت این مرز و بوم باشد. نکته دیگر تفکر ایشان است که آموزش فلسفه را بر اساس شرافت اخلاقی پیدا می‌کردند.

طالب‌زاده در پایان گفت: ایشان به پاسداری از زبان فارسی بسیار تاکید می‌کردند. حتی اگر بعضی از کلماتی که ایشان انتخاب می‌کردند چندان درست نبود اما پایمردی ایشان را به زبان فارسی نشان می‌داد. دلیل تاکید ایشان دوری از شلختگی در گفتار بود. یکی از خصلت‌های دیگر ایشان سخت‌گیری در امور آموزش بود که مثال آن همین تاکید بر زبان فارسی است. در یک کلام، مجتهدی همچون آموزگار در تربیت نسل‌های پس از خود به صورت آشکار و غیر آشکار، نقش مهم و موثری داشت و دارد.

ویژگی مرحوم مجتهدی انضباط فکری و عملی بود

در ادامه عبدالرزاق حسامی‌فر عضو هیئت علمی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی قزوین هم گفت: یکی از ویژگی‌های آموزشی ایشان انضباط فکری و عملی بود. ایشان هم انضباط فکری داشتند و هم در عمل، صرف حضورشان در کلاس، دانشجو را به سکوت برای فهم آموزش دعوت می‌کرد. نکته دیگر، روحیه علمی ایشان بود. می‌گفتند وقتتان را به بطالت نگذرانید. آقای دکتر سعی می‌کردند دانشجو را به تفکر وادارند. برای مثال سوالات امتحانی ایشان استنباطی بود. یعنی امکان داشت هیچیک از مطالب در جزوه ایشان پیدا نشود و پاسخ به سوالات ایشان نیاز به تفکر داشت. ایشان از کلمه شاید، خیلی استفاده می‌کردند چون هیچ‌گاه ادعای قطعیت نمی‌کردند. می‌گفتند همواره خودتان را دانشجوی فلسفه معرفی کنید. این یعنی در راه علم بسیار متواضع بودند.

او افزود: یکی از ویژگی‌های رفتاری ایشان این بود که از تعارفات بسیار برحذر بودند و ما را صرفاً به کار علمی دعوت می‌کردند. ایشان اصرار داشتند به این‌که وام‌دار کسی نباشند. حتی از دانشجوهای خود هیچ انتظاری در راهی به جز علم نداشتند. بارها پیش می‌آمد که ایشان از من درخواست می‌کردند به ایشان زبان عربی بیاموزانم.

مرحوم مجتهدی به هنر و فرهنگ غربی مسلط بود

در ادامه فاطمه مینایی، عضو هیئت علمی دانشنامه جهان اسلام گفت: آقای مجتهدی گاهی در حضور و غیاب می‌گفتند خود این یک فلسفه است که ببینیم حاضر هستیم یا نه. این تعبیر دکتر مجتهدی که فلسفه امکانات فلسفه است نیاز به توجه دارد. از لحاظ صورت آموزش ایشان باید بگوییم که تجربه آموزش گرفتن از ایشان تجربه بسیار مفیدی بود. ویژگی بارز این آموزش این بود که ایشان تمام مدت سرپا می‌ایستادند که این قضیه اهمیت آموزش را نشان می‌دهد. تدریس ایشان یک پرفورمنس بود. ایشان ژست آموزشی مخصوص خودشان را داشتند. از لحاظ مضمون، روش تدریس ایشان اصل قرار دادن تاریخ فلسفه بود. منظور از رجوع به تاریخ فلسفه، ردیف کردن اسامی فیلسوفان نیست، این را همه رعایت می‌کنند. روش ایشان برخاسته از نگرش فلسفی ایشان بود نه عادت. برای ایشان تاریخ‌مندی ایده‌ها اهمیت داشت. کسی که از فلسفه‌شناسی حذر دارد، همیشه در حاشیه قرار دارد. فلسفه بدون شناخت سابقه خود، گزافه می‌شود. آقای مجتهدی می‌گفتند فلسفه اسلامی را هم باید با توجه به تاریخ خواند. به دلیل ارتباط وثیق ایشان با فلسفه غرب و هانری کربن، سنت را هم از طریق دید تاریخی بررسی می‌کردند. یکی از دیگر ارکان آموزشی آقای مجتهدی، زبان‌دانی است. ایشان بسیار بر زبان فارسی تاکید می‌کردند اما دانشجویان را به زبان‌آموزی هم دعوت می‌کردند. یکی از ارکان دیگر روش تدریس ایشان، پرداخت به هنر غربی بود. ایشان، تئاتر و موسیقی و رمان را به خوبی می‌شناختند اما این قضیه را بروز نمی‌دادند. دلیل این بروز ندادن این بود که دانشجو به شعر یا هنر و فرهنگ در معنای مستقل آن منحرف نشود.

مجتهدی از هگل ایدئولوژی‌زدایی کرد

محمد جواد صافیان عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در انتهای نشست بیان کرد: اولین ویژگی که مرحوم مجتهدی از لحاظ شخصیتی داشتند، انضباط و تلاش بسیار زیاد بود. اشتغال ایشان منحصر به فلسفه و فرهنگ بود. آقای مجتهدی به صورت فلسفی زندگی می‌کردند. یعنی ایشان یک زندگی خصوصی غیرفلسفی نداشتند. همه همت مرحوم مجتهدی، بهتر زندگی کردن کل جامعه بود و در این راه تأکید زیادی بر فرهنگ ایرانی اسلامی داشتند. واقعاً تدریس فلسفه در نظر ایشان، تدریس دیدگاه نبود. ایشان نمی‌خواستند اندیشه‌های مختلف را بیان بکنند بلکه می‌خواستند اندیشیدن فلسفی را تدریس کنند. آقای مجتهدی از دوره لیسانس موضوعی را می‌دادند و می‌گفتند یک صفحه درباره این موضوع بنویسید. ایشان این نوشته‌ها را به دقت می‌خواندند و در نظر دادن درباره آن نوشته‌ها اصلاً تعارف نمی‌کردند و با کلام صریح، نظراتشان را بیان می‌کردند. فلسفه و تدریس فلسفی برای آقای مجتهدی یک کار فرهنگی بود. به نظر ایشان اگر ما از طریق تدریس درست، فلسفه را یاد بدهیم، سطح فرهنگی ما ارتقا پیدا می‌کند. فلسفه از آن جهت برای ایشان اهمیت داشت که فرهنگ را از فلسفه جدا نمی‌کردند.

صافیان اضافه کرد: نکته دیگر، این بود که ایشان مباحث فلسفی را انتزاعی بیان نمی‌کردند و سعی می‌کردند هر موضوعی را در زمینه خاص آن توضیح بدهند و به آن بپردازند. اما نکته بسیار مهمی که کم‌تر به آن توجه می‌شود این است که در شرایطی که فلسفه غربی با ایدئولوژی وارد کشور ما می‌شود، آقای مجتهدی تلاش بسیار مستمر و خستگی‌ناپذیری به خرج دادند که فلسفه مدرن را خارج از ایدئولوژی‌ها بفهمند و تدریس بکنند. این ایدئولوژی‌ها که در دهه ۴۰ بیشتر چپ بودند و چه ایدئولوژی‌های راست و چه ایدئولوژی اسلامی در دید ایشان تأثیرگذار نبودند. ایشان از اولین کسانی بودند که از هگل، ایدئولوژی‌زدایی کردند. آقای مجتهدی در عین حال که علاقه‌ای به سنت اسلامی داشتند ولی به هیچ‌وجه اهل میدان ایدئولوژیک کردن فلسفه نبود. برای هر علمی استقلال قائل بود.

عطنا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

روبیکا                         روبینو

بله             ایتا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
هنر و فرهنگ1
کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم
کتاب چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی منتشر شد:

کرونا؛ نادانی انسان در عصر علم و فناوری قرن بیست و یکم

کتاب«چشم انداز‌های ارتباطی پاندمی»جدیدترین اثر دکتر هادی خانیکی با گردآوری وتدوین حبیب راثی تهرانی، با نگاهی ارتباطی به بیماری کرونا، به‌تازگی ازسوی مرکز نشر دانشگاهی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!
حمایت بی‌شرمانه شاهین نجفی از فحاشی و توهین عناصر ضدانقلاب به مردم ایران:

فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!

شاهین نجفی خواننده هتاک، فحش دادن را بخشی از ابزار کار خود و از سنت‌های خود و عناصر ضد انقلاب دانست و خواست که مردم فحاشی کردن را به عنوان بخشی از فرهنگ و سنت‌های خود بپذیرند!!
هنر و فرهنگ2
دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد
معرفی کتاب: "دروازه بانی"، اثر پاملا شومیکر، ترجمه دکتر حسین افخمی:

دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد

بنابر نظر پاملا شومیکر، استعاره "دروازه‌بانی" را می‌توان برای هرموقعیت تصمیم گیری و با هرمیزان اطلاعات به کار برد؛ چه این انتقال از طریق کانال‌های جمعی و چه از طریق کانال های بین‌فردی باشد.
انجمن های علمی
سمینار و وبینار بین‌المللیِ «معرفی رهیاری نشانه‌شناختی؛ اثری بدیع و نوآور از لاله مولائی» برگزار شد
به همت انجمن سواد رسانه ای ایران و با همکاری فرهنگسرای رسانه، ساترا و مجمع رصتا؛

سمینار و وبینار بین‌المللیِ «معرفی رهیاری نشانه‌شناختی؛ اثری بدیع و نوآور از لاله مولائی» برگزار شد

همایش و وبینار بین‌المللیِ«معرفی رهیاری(کوچینگ) نشانه‌شناختی؛ اثری بدیع و نوآور از لاله مولائی»، از سوی انجمن سواد رسانه ای ایران و باهمکاری فرهنگسرای رسانه،ساترا ومجمع رصتا برگزار شد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار