۱۲ آبان ۱۴۰۳ ۱۰:۳۸
کد خبر: ۳۰۵۷۲۲

عطنا - نجیب بارور، شاعر افغانستانی طی مصرعی زیبا سروده: هر کجا مرز کشیدند، شما پُل بزنید.... دلنشین است اما، بعد از حظِّ احساس، با نگاهی عاقلانه باید پرسید: تا کجا؟!... اگر هیچ مرز آشکار و نهانی در کار نباشد که آن وقت جغرافیای "ایران فرهنگی" که شاعر دلبسته آن است نیز از میان خواهد رفت!

مفهومی به نام "مرز" را (خواه در مناسبات فردی و خواه روابط بین المللی) نمی‌توان کنار گذاشت یا نادیده انگاشت! "مرزبندی" که یکی از مبنایی‌ترین کلیدواژه‌های علوم اجتماعی و ساخت جمع و جامعه است، به ظرفی می‌ماند که عنصر "هویت" را در خود نگاه می‌دارد و به آن معنی می‌بخشد. مساله، اما اولاً: دایره‌ی مرز و مولفه‌های آن و ثانیاً: نحوه‌ی تعامل و کنشگری میان مرزهاست...

تجربه‌ی تاریخ، به ویژه پس از دوران جنگ سرد و سودای کشور‌ها در "کسب قدرت نرم"، ثابت کرد هیچ گاه خیال خامِ "جهان وطنی" (Cosmopolitanism) به بار نخواهد نشست، بلکه نظریه "برخورد تمدن‌ها"ی ساموئل هانتینگتون، تعبیر دقیق تری از آمال جهانیان است. کما این که امروز شاهدیم کشور‌های مختلف هر یک سعی دارند در قامت ابزار قدرت نرم، از ساحت دیپلماسی عمومی گرفته تا رسانه، هنر و کالا‌های فرهنگی، هویت ملّی خویش را در سطح جهان سکه‌ی رایج سازند. نبردی که می‌توان آن را "جنگ جهانی هویت" نامید. حتی کشور‌هایی مانند ترکیه که سودای نوعثمانی گری و احیای خلافت بر جهان اسلام (امت گرایی) دارند، باز هم در صدد مصادره به مطلوب امت به نفع مولفه‌های ملّی بومی خود هستند.

هرچند دولت (state) به عنوان واحد سیاسی متمرکز، مرز‌های جغرافیای خاکی دوران مدرن را تشکیل می‌دهد، اما بنای مستحکم و دیرینی به نام ملت (nation)، به معنای یک هویت جمعی منسجم و نهادینه شده، از قویترین دیواره‌های مرزی برخوردار است. موهبت و میراثی که از مهمترین مولفه‌های قدرت ما ایرانیان است. شاهدِ مثال: کهن الگوی سربازِ جان فدا، اسطوره‌ی آرش کمانگیر در ناخودآگاهِ جمعیمان که مثلاً در جنگ معاصر با دشمن بعثی شهدای دلیری را از قومیت‌های مختلف (ترک و کرد و لر و عرب و.) و ادیان و مذاهب و خرده فرهنگ‌های متفاوت تقدیم این مرز و بوم کرد. حال آن که اگر مرزبندی به جای چهارچوب ملّی حول مولفه‌های قومی یا گفتمان‌های خاص سیاسی-حزبی تشکیل می‌شد، جنگ شکل تجزیه به خود می‌گرفت و به داخل مرز‌های کشور کشیده می‌شد. پس کیمیا: ملّیت، یعنی عاملیست که موجب هم زیستی مسالمت هزاران ساله‌ی اقوام، ادیان و مذاهب، خرده فرهنگ‌ها و سلیقه‌های گوناگون، گرد ارزش‌های جمعی، در قالب یک مای متحد و مفهومی مقدس به نامِ نمادینِ "ایران" شده.

اما کیفیت کنشگری در داخل و بیرون از چهارچوبی به نام "مرز هویتی" نیز چالش‌های بسیاری به همراه دارد.

به عنوان نمونه: از یک سو، دانشمندانِ مطالعات توسعه بر این باورند که کلیدواژه‌ی "همگرایی" (collaboration)، بنیادین‌ترین شرط پیشرفت و البته در کشور‌های چند قومیتی عامل اصلی حفظ ثبات و تمامیت ارضی است. محوری که بیشتر با مفهوم سنت گره می‌خورد. اما از سوی دیگر در منظومه‌ی فکری نوگرایانه و تحول خواه (Modern) که ضرورت سیر تکاملی جهان به شمار می‌رود، "واگرایی" و تفکر انتقادی نیز لازمه‌ی توسعه است.

یا مثلاً: گرچه بی شک دیالوگ (مفاهمه و به معنایی عمیق‌تر از گفتگو)، تعامل و دیپلماسی، باید اولویتِ ارتباطات میان مرزی، از سطوح بینِ فردی گرفته تا بین المللی باشد، اما باز نمی‌توان حد و مرز را در آن نادیده گرفت. سید قطب (نظریه پرداز اسلام گرای مصری)، در یکی از مقالاتش تحت عنوان: "آمریکایی که دیدم" (۱۹۵۱ میلادی) به نقل یک خاطره جالب از کلیسایی در یکی از شهر‌های آمریکا می‌پردازد که در آن شبِ رقص و میگساری میان دختر و پسر‌های جوان برگزار می‌شده. وی می‌گوید: گرچه هدف کشیش جذب جوان‌ها بود، اما او با این کار در واقع ماهیت کلیسا را تغییر داده و آن جا را تبدیل به دیسکو کرده!

وادادگی، بزرگترین دشمن هویت است و در مقابل داشتن تعصب روی مرز‌های هویتی می‌تواند پاسدار آن باشد. ابن خلدون (مورخ و جامعه شناس تونسی)، عصبیت (تعصب جمعی) را مهمترین عامل حفظ تمدن بر شمرده است. مثلاً شاهدیم که همین اخلاق و فرهنگ متعصبانه در میان اعراب باعث شده تا به امروز و در مناسبات عصر جدید، همچنان پایبند سنت‌های دیرینشان باشند و از آیین ها، سبک زندگی و پوشش مرسوم خود دست نکشند: قطری‌ها جام جهانی ۲۰۲۲ را برگزار کردند، اما تمام نماد‌های تبلیغاتی را با الهام از عناصر بومی خود طراحی کرده و در نهایت عبای سنتیشان را روی دوش مسی انداختند، یا سعودی‌ها رونالدو را برای تبلیغ شیر شتر به کار گرفتند و ترامپ را به رقص شمشیر وا داشتند....

اما از آن سمتِ بام، اگر حد و مرز در همین مرزمداری و تعصب نیز رعایت نشود، بدترین رذیلت‌های اخلاقی در قامت "دیگرستیزی"، "تکفیرگری" و "افراط گرایی" ظهور و بروز می‌یابد. کما این که شاهدیم بسیاری از مکاتب بنیادگرای تکفیری و گروهک‌های تروریستی برآمده از چنین دیدگاه‌های تند و خشنی هستند.

بنابراین: اگر ملّتی بخواهد در مسیر پیشرفت و توسعه، از دامگه چنین آفت‌های مرگباری سالم گذر کند، باید ضمن پرهیز از افراط و تفریط و "دیگر ستیزی" و "وادادگی" که به رغم تضاد ظاهری دو روی یک سکه هستند، راه و رسم تعادل بخشی و تنظیم گری همه جانبه را در حکمرانی خویش سرلوحه سازد.

عطنا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

روبیکا                         روبینو

بله             ایتا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
هنر و فرهنگ1
فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!
حمایت بی‌شرمانه شاهین نجفی از فحاشی و توهین عناصر ضدانقلاب به مردم ایران:

فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!

شاهین نجفی خواننده هتاک، فحش دادن را بخشی از ابزار کار خود و از سنت‌های خود و عناصر ضد انقلاب دانست و خواست که مردم فحاشی کردن را به عنوان بخشی از فرهنگ و سنت‌های خود بپذیرند!!
هنر و فرهنگ2
پایان انحصار رسانه‌ها
کرسی آزاد اندیشی

پایان انحصار رسانه‌ها

کرسی آزاداندیشی"پایان انحصار رسانه ها" باحضور نمایندگانی ازفعالان نمایش خانگی، وی او دی‌ها و سازمان صداوسیما برگزارمی‌شود.
دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد
معرفی کتاب: "دروازه بانی"، اثر پاملا شومیکر، ترجمه دکتر حسین افخمی:

دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد

بنابر نظر پاملا شومیکر، استعاره "دروازه‌بانی" را می‌توان برای هرموقعیت تصمیم گیری و با هرمیزان اطلاعات به کار برد؛ چه این انتقال از طریق کانال‌های جمعی و چه از طریق کانال های بین‌فردی باشد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار